تمجید عبدالله بن عمرب
ابن عمربدر نبود علیسوقتی کسی به علی طعنه میزد از علیسدفاع میکرد، چنانکه بخاری روایت میکند که مردی نزد ابن عمر آمد و از او در باره عثمان پرسید، ابن عمر از خوبیهای عثمان گفت، و گفت: شاید از او خوشت نمیآید. گفت: بله، گفت: خداوند تو را به بدی گرفتار نماید. سپس آن مرد او را از علی پرسید، ابن عمر خوبیهای علی را ذکر کرد، مرد گفت: او خانهاش در وسط خانههای پیامبر جاست، سپس ابن عمر گفت: شاید این تو را ناراحت میکند؟ گفت: بله، ابن عمر گفت: خداوند بدی را برایت بیاورد... [۱۰۷].
و در بخاری از ابن ابی نعم روایت است که گفت: نزد عبدالله بن عمر بودم مردی او را در مورد خون پشه پرسید، ابن عمر به او گفت: از کجا هستی؟ گفت: از عراق، گفت: این را نگاه کنید، مرا درباره خون پشه میپرسد و حال آنکه پسر رسول خدا را کشتهاند. و من از پیامبر خدا شنیدم که میگفت: آن دو ریحانههای من از دنیا هستند [۱۰۸].
و عبدالله بن عمر رابطهی صمیمانه با عبدالله بن جعفر بن ابی طالببداشت، چنانکه در تاریخ ابن عساکر آمده است: «عبدالله بن عمر نزد عبدالله بن جعفربمیآمد، مردم به او گفتند: شما زیاد نزد عبدالله بن جعفر میآیی، ابن عمر گفت: شما اگر پدر او را میدیدید این را دوست میداشتید، پدرش از سر تا پا هفتاد ضربه شمشیر و نیزه خورده بود» [۱۰۹].
و در بخاری از شعبی روایت است که گفت: ابن عمرب هرگاه به ابن جعفر سلام میکرد میگفت: «سلامای پسر ذوالجناحین (کسی که دو بال دارد)» [۱۱۰].
[۱۰۷] صحیح بخاری: ۳۷۰۴، باب فضایل علی بن ابیطالب. [۱۰۸] صحیح بخاری: ۵۹۹۴. کتاب ادب. [۱۰۹] تاریخ دمشق: ۱۷۹ / ۲۹. [۱۱۰] صحیح بخاری: ۳۷۰۹. باب مناقب جعفر بن ابی طالبس.