۳- استعمار
استعمارگر به کسانی گفته میشود که با نقشههای سیاسی و نظامی تلاش میکنند تا ملتهای دیگر را تحت سلطهی خویش درآورند؛ البته لازم نیست این امر حتماً از راههای سیاسی و نظامی صورت گیرد، زیرا برای انجام این امر، تاکتیک و روشهای مختلفی وجود دارد، کلمهی «استعمار» در اصل معنی بسیار خوب و پسندیدهای دارد، زیرا به معنی عمران و آبادی است، اما در معنای حقیقی خود به کار نمیرود، این سه گروه اگرچه معنای حقیقی خود به کار نمیرود، این سه گروه اگرچه ظاهراً مستقلاند، اما اهداف و آرمانهایشان بسیار شبیه هم بوده و حتی در بعضی موارد مشترک میباشند.
برای نمونه همهی آنها در دشمنی با اسلام و مسلمین بر سر موارد زیر متحد و متفقاند:
۱- آشفتهنمودن عقاید افکار و اهداف دین اسلام و نیز دستورات و فرامین شرعی و فرهنگ و آداب و رسوم ملتهای مسلمان.
۲- از میان برداشتن زبان عربی و جایگزین زبان لاتین در بسیاری از کشورها.
۳- بازگشت به افکار نادرستی که قبل از پیدایش اسلام رایج بودند، از قبیل: نژادپرستی و تعصبات قومی و قبیلهای.
۴- معرفی ادبیات و هنر غربی به عنوان منشأ روشنفکری در جهان و کوچک جلوهدادن ادبیات و هنر ملتهای دیگر -خصوصاً مسلمانان- و معرفی آن به عنوان زیر مجموعهی ادبیات و هنر غربی. همچنین گروههای ویژهای را به منظور انحراف و آَشفته نمودن اهداف ادبیات و هنر ملل دیگر تشیکل دادهاند.
۵- استفاده از ادبیات، هنر، مسائل فکری روشنفکرانه و وسایل ارتباط جمعی برای به انحطاطکشاندن اصول و ارزشهای اخلاقی مسلمانان و یورش به اصول فکری آنها.
علاوه بر موارد مذکور مسائلی دیگر نیز وجود دارد که به امید خدا در اثنای این کتاب به آنها اشاره خواهیم کرد.