تهاجم فکری

شاخه‌های مهم پروژه‌ی تهاجم فکری

شاخه‌های مهم پروژه‌ی تهاجم فکری

به طور کلی برنامه‌ی تهاجم فکری را می‌توان به چهار قسمت اساسی تقسیم کرد:

۱- تهاجم فکری علیه افکار ملتی که مورد تهاجم قرار می‌گیرد.

۲- تهاجم فکری علیه اخلاقیات ملتی که مورد تهاجم قرار می‌گیرد.

۳- تهاجم اخلاقی علیه آراء و اندیشه‌های ملتی که مورد تهاجم قرار می‌گیرد.

۴- تهاجم اخلاقی علیه اخلاق ملتی که مورد تهاجم قرار می‌گیرد [۷].

از این چهار قسمت شاخه‌های مختلف دیگری نیز جدا می‌شود که هرکدام راه و روش و مسیری ویژه دارد، اما در اینجا فقط این چهار مورد عمده را بررسی می‌کنیم:

اول: تهاجم فکری علیه افکار ملتی که مورد تهاجم قرار می‌گیرد.

در این قسمت دو اقدام صورت می‌گیرد:

الف- افکاری که می‌خواهند در تهاجم خود از آن‌ها استفاده کنند، بسیار منطقی و زیبا جلوه می‌دهند تا مردم تصور کنند این افکار حقیقتی داشته و ضامن خوشبختی و سعادت آن‌هاست.

ب- افکاری را که می‌خواهند به آن‌ها هجوم ببرند، به طرز بسیار عجیبی بی‌ارزش و کم‌اهمیت جلوه می‌دهند تا به طور کلی آن‌ها را از دل و جان مردم پاک کنند و حتی آثارشان را نیز در اخلاق و رفتار آن‌ها تغییر دهند.

برای مثال: اگر بخواهند حکومتی را خوب جلوه دهند و به عنوان حکومتی ایده‌آل به مردم معرفی کنند، آنچنان از آن حکومت تعریف و تمجید می‌کنند که گویی کوچک‌ترین عیب و نقصی ندارد؛ مانند: حکومت‌های سرمایه‌داری یا کمونیستی. از طرفی سیستم حکومتی یا اقتصادی طرف مقابل خود را به عنوان سیستم‌های ناموفق به مردم معرفی می‌کنند و اتهامات نادرستی به آن‌ها وارد می‌کنند تا مردم را نسبت به آن‌ها بدبین نمایند.

دوم: تهاجم فکری علیه اخلاق ملتی که مورد تهاجم قرار می‌گیرد.

در این قسمت نیز دو اقدام صورت می‌گیرد:

الف- رفتارهایی که می‌خواهند مردم را برای پذیرش آن‌ها آماده کنند، با استفاده از تاکتیک‌های فکری به شیوه‌ای بسیار زیبا جلوه‌گر می‌سازند تا مردم را قانع کنند که این رفتارها برای دوران معاصر بهترین رفتار بوده و سعادت واقعی مردم را تضمین می‌کنند [۸].

ب- تلاش می‌کنند تا رفتارهایی را که می‌خواهند به آن‌ها هجوم ببرند در نظر مردم بی‌ارزش و کم‌اهمیت جلوه داد و به مردم چنین القا کنند که این افکار مایه‌ی بدبختی و عقب‌ماندگی انسان بوده و با دنیای متمدن امروز سازگار نیستند. بدین ترتیب می‌کوشند تا مردم را از این نوع رفتارها دور نمایند و به بهانه‌ی اینکه به درد جهان مدرن امروزی نمی‌خورند، آن‌ها را از چشم مردم بیندازند.

برای مثال: نظریه‌ی آزادی جنسی میان زن و مرد را چنان در نظر مردم می‌آرایند که برای آن‌ها جذابیت داشته باشد و از طرفی دیگر اوضاع جوامع مسلمانان را آشفته نموده و اسلام را مورد اتهام قرار داده و آن را ناقص و دور از تمدن معرفی می‌نمایند، تا افراد جامعه‌ی اسلامی را جذاب این افکار شیطانی نمایند و از آن حمایت و پشتیبانی نمایند.

سوم: تهاجم اخلاقی علیه آراء و اندیشه‌های ملتی که مورد تهاجم قرار می‌گیرد.

به همان ترتیب در این قسمت نیز دو اقدام صورت می‌گیرد:

الف- یک سری رفتارهای درونی و بیرونی را که نشان‌دهنده‌ی دیدگاه استعمارگران است، به شیوه‌ای زیبا و فریبنده آراسته نموده و به مردم عرضه می‌کنند تا به شیوه‌ی غیر مستقیم بر روی ایدئولوژی آن ملت تأثیر بگذارد و همزمان با آن در اذهان افراد جامعه نفوذ کنند و کم کم اهداف ایدئولوژیک استعمارگران را بپسندند و آن را شایسته‌ی زندگی خویش بدانند.

برای مثال: انواع و اقسام کاست، مجله و فیلم‌های سکسی را به نام آزادی جنسی پخش می‌کنند و زندگی غربی‌ها را به عنوان زندگی ایده‌آل به جوانان مسلمانان معرفی می‌کنند تا جوانان آداب و رسوم اصیل خود را رها نموده و از سبک زندگی و آداب و رسوم غربی‌ها تقلید کنند.

ب- یک سری رفتارهای درونی و بیرونی را که بیانگر دیدگاه استعمارگرهاست، با رفتار و عملکردهای آن ملت آمیخته و به شیوه‌ای تلفیقی برای فریب اذهان عمومی عرضه می‌کنند تا به شیوه‌ای غیر مستقیم بر ایدئولوژی و افکار مردم تأثیر بگذارد و چنین تصور کنند که فرهنگ و ایدئولوژی آن‌ها با غربی‌ها چندان تفاوتی ندارد و با میل و اشتیاق خود از عقیده‌ی پاک و خالص اسلام دست بردارند.

برای مثال: لباس زن مسلمان را کهنه و از مد افتاده معرفی می‌کنند و آن را بی‌ارزش و ناچیز جلوه می‌دهند تا زن مسلمان را وادار کنند که از لباس و پوشش شرعی‌اش دست بکشد [۹].

[۷] نویسنده‌ی کتاب این مورد را توضیح نداده است. [۸] کشف حجاب در کشورهای اسلامی، نظیر ایران و ترکیه، نمونه‌ی عینی این تاکتیک‌ها است. [۹] یکی دیگر از اتهاماتشان نسبت به حجاب زن مسلمان، این است که آن را عامل بیماری‌های جسمی و روانی معرفی می‌کنند. (مترجم)