ماجرای غدیر از نظر ما مسلمانان اهل سنت

دلیل اول:

دلیل اول:

متاسّفانه علمای امامیّه هنگام صحبت از ماجرای غدیر اصل داستان را با سرپوش نهادن بر واقعه‌ی اعتراض و شکایت همراهان حضرت علی از وی در سفر به یمن که موجب انگیزه‌ی داستان غدیر شد، تحریف می‌کنند. و به جای آن آیه‌ی ۶۷ سوره‌ی مائده را در داستان می‌گنجانند تا به نتیجه‌ی مورد نظر خود برسند. امّا به نظر ما این آیه هیچ ربطی به تعیین جانشین ندارد و بلکه ناقض مدّعای خودشان نیز هست که بعداً خواهد آمد. البتّه علمای امامیّه نیز مانند ما می‌دانند که ظاهر آیه‌ی مزبور هیچ ربطی به ابلاغ امامت و خلافت علی÷ندارد. در نتیجه با عقیده به تحریف قرآن آیه را تأویل و توجیه می‌کنند. توضیح اینکه:

علمای امامیّه زمانی آشکارا می‌‌گفتند که قرآن تحریف شده و لذا فاقد اعتبار است. در نتیجه برای اثبات امامت حضرت علی به روایات دال بر تحریف قرآن استناد می‌کردند. چنان که علّامه نوری طبرسی در کتاب «فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الأرباب» از قول علّامه مجلسی آورده است: «... وعندي أن الأخبار في هذا الباب متواترة معنیً وطرح جمیعها یوجب رفع الاعتماد عن الأخبار بل ظني أن الأخبار في هذا الباب لا یقصر عن أخبار الإمامة فکیف یثبتونها بالخبر؟»یعنی: «به نظر من روایات در این باب (تحریف قرآن) به اعتبار معنی متواتر هستند و ساقط کردن تمام آن روایات موجب بی‌اعتمادی روایات می‌شود. بلکه به گمان من روایات در این باب از روایات امامت کمتر نیست (اگر روایات تحریف آیات در باره‌ی امامت معتبر نباشد) مسأله‌ی امامت چگونه از روایات اثبات می‌شود؟» [۵].

ملاحظه می‌شود علمای امامیّه به صراحت می‌گفتند آیه‌ای که بر امامت دلالت کند در قرآن نیست چون قرآن موجود تحریف شده است. در مورد آیه‌ی ۶۷ سوره‌ی مائده نیز می‌دانند که هیچ ربطی به تعیین جانشین ندارد ناچار روایتی دال بر تحریف آیه‌ی مزبور را متمسک قرار می‌دهند و می‌گویند اصل آیه به گونه‌ای دیگر نازل شده است. برای نمونه در تفسیر صافی اثر ملا محسن فیض کاشانی ذیل آیه مورد بحث آمده است: «یا أیها الرسول بلّغ ما أنزل إليك من ربك في عليّ... کذا نزلت»یعنی: «ای پیامبر، آنچه در باره‌ی علی بر تو نازل شده است ابلاغ کن. آیه اینگونه نازل شده است» البتّه برخی از نویسندگان امامیّه گفته‌اند روایت مزبور تفسیری است برای آیه‌ی ۶۷ سوره‌ی مائده نه اینکه مقصود بیان تحریف آیه باشد. امّا این توجیه قابل قبول نیست، زیرا در روایت فوق به «کذا نزلت= آیه این چنین نازل شده» تصریح شده است و نمی‌توان آن را کتمان نمود.

خلاصه استناد آنان به آیه‌ی مزبور ریشه در اعتقاد سابق‌شان به تحریف قرآن دارد. در نتیجه ادّعایشان غیر قابل قبول است. علاوه بر آنچه ذکر شد از جهتی دیگر نیز استناد آنان به آیه‌ی مورد بحث ناقض ادّعایشان است. توضیح اینکه:

علمای امامیّه از طرفی می‌گویند که خداوند متعال از همان روزهای آغاز بعثت حضرت رسول ج، به وی دستور داد حضرت علی را به عنوان جانشین خود به مردم معرفی کند و پیامبر جدستور خدا را انجام داد و ده‌ها و صدها بار آن را تکرار فرمود. از طرفی دیگر هم به آیه‌ی ۶۷ سوره‌ی مائده استناد می‌کنند که در آن آمده است: ﴿وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥیعنی: «اگر چنان نکنی پیام الهی را نرسانده‌ای» و می‌گویند: خدا به پیامبرش جدستور داد خلافت علی÷را ابلاغ کند اگر چنان نکند پیام الهی را نرسانده است و این تناقض آشکاری است.

علمای امامیّه برای حلّ این تناقض، هیچ پاسخ منطقی و معقولی ارائه نداده‌اند جز اینکه می‌گویند: درست است که پیامبر جدر آغاز بعثت و در طول بیست و سه سال رسالتش به کرّات امامت و خلافت علی÷را به مسلمانان اعلام کرده بود امّا اعلام آن در روز غدیر بطور رسمی بود» بدون شک توجیه مزبور از عقل و منطق بدور است و خلاف آیات قرآن می‌باشد، زیرا

اوّلاً، تفاوت اعلام رسمی و اعلام غیر رسمی یک خبر تنها به مطلّع‌کردن و مطلّع‌نکردن مردم از آن بستگی دارد. بنابراین؛ وقتی عالی‌ترین مقام مسؤول در یک جامعه، مردم را از یک خبر، نه یک بار، بلکه چندین بار آشکارا مطلع کرد هربار اقدامش کاملاً رسمیّت دارد.

ثانیاً، طبق آیه‌ی ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ[النحل: ۴۴] یعنی: «و قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم بیان کنی» هرآنچه بر پیامبر جنازل شده باشد حتماً آن را به بهترین وجه ممکن به مردم ابلاغ کرده و حقیقت مطلب را برای آنان به خوبی بیان نموده است. با این وصف ادّعای «اعلام جانشینی حضرت علی از سوی حضرت رسول جدر طول بیست و سه سال غیر رسمی بود، امّا اعلام آن در روز غدیر رسمی بود» جز تناقض‌گویی آشکار هیچ معنای دیگری ندارد.

[۵] به نقل از رساله‌ی «تطهیر اذهان از روایات ضد قرآن» اثر دکتر پژمان دلشاد.