دلیل هشتم
اگر حضرت علی منصوب من عندالله بود میبایست از آن مقام و منصب الهی به عنوان حق انحصاری برای خودش یاد کند. امّا حضرت علی چنان نکرد و تنها به ذکر «من از دیگران سزاوارتر به مقام خلافت هستم» بسنده نمود، مثلاً:
الف- از ابوالفضل÷روایت شده که گفت: «سمعت علیاً یقول: بایع الناس أبابکر وأنا والله أولی بالأمر منه»یعنی: «شنیدم که علی میگوید: مردم با ابوبکر بیعت کردند در حالی که بخدا قسم من به این امر از او سزاوارترم» (بحار الأنوار ج ۸ ص ۱۷۵)
ب- از عامر بن واصله نقل شده است که گفت: «سمعت علیا وهو یقول: استخلف الناس أبابکر وأنا والله أحق بالأمر منه»یعنی: «ابوبکر از سوی مردم خلیفه شد در حالی که بخدا سوگند من از او به خلافت شایستهترم». (مستدرک نهج البلاغه ص ۱۱۹، خصال شیخ صدوق و بحار الانوار ج ۸ ص ۳۲۸)
ج- در کتاب «الغارات» اثر ابراهیم بن محمّد ثقفی ج ۱ ص ۳۰۳ آمده است که حضرت علی گفته است: مردم به ابوبکر روی آوردند در حالی که: «رأیت أني أحق بمقام محمّد في الناس»یعنی: «دیدم من نسبت به مقام محمّد در میان مردم شایستهترم».
د- هنگامی که مردم تصمیم گرفتند با حضرت عثمان بیعت کنند، حضرت علی فرمود: «لقد علمتم أني أحق بها من غیري»یعنی: «شما میدانستید که من برای خلافت از دیگری سزاوارتم». (کلام ۷۳ نهج البلاغه)
ملاحظه میشود اگر حضرت علی به نص الهی خلیفه بود میبایست بفرماید: خلافت تنها حقّ من است. امّا او فرمود: من خود را برای خلافت سزاوارتر میدانم و با این بیان به شایسته و سزاواربودن خلفای راشدین برای مقام خلافت به وضوح صحه نهاده است.