دلیل نهم
بعد از شهادت حضرت عثمانستوسّط باغیان جنایتکار، مسلمانان نزد حضرت علی رفتند تا برای خلافت با وی بیعت کنند، امّا او قبول نکرد و فرمود: «دعوني والتمسوا غیري»یعنی: «مرا رها کنید و غیر من را برای این کار بخواهید» (خطبهی ۹۱ نهج البلاغه) سرانجام وقتی مسلمانان اصرار ورزیدند او نیز راضی شد.
سوال این است که اگر خدا حضرت علی را به خلافت انتخاب کرده بود آیا حق داشت آن را نپذیرد؟ چرا وی وظیفهی خدایی خود را به عهده نمیگرفت؟
همچنین در خطبهی ۲۷۶ نهج البلاغه آمده است که حضرت علی میفرماید: «والله ما کانت لي من الخلافة رغبة ولا في الولایة إربة ولکنکم دعوتموني إلیها وحملتموني علیها»یعنی: «به خدا قسم، من رغبتی به خلافت نداشتم و نیازی به ولایت من نبود شما مرا به سوی خلافت خواندید و مرا بدان وادار کردید».
اگر حضرت علی از سوی خدا برای خلافت تعیین شده بود چرا فرمود هیچ میل و رغبتی به آن نداشتم؟
آیا هیچ وجدان و عقل سلیمی میپذیرد علیسنسبت به خلافتی که خداوند به او اختصاص داده باشد بیمیل باشد؟ بدون شک اظهار بیمیلی و بیرغبتی حضرت علی به خلافت، دلیل واضحی است برای این که آن حضرت از سوی خدا به خلافت تعیین نشده بود.