ماجرای غدیر از نظر ما مسلمانان اهل سنت

دلیل پنجم

دلیل پنجم

در نهج البلاغه از قول حضرت علیسآمده است که می‌فرماید: «ولعمري ما عليّ من قتال من خالف الحق وخابط الغي من إدهان ولا إيهان»یعنی: «به جان خودم سوگند، در جنگیدن با کسی که مخالفت حق کرده و در راه گمراهی قدم نهاده است سستی و مسامحه نمی‌کنم». (خطبه‌ی ۲۴)

«ألا أني أقاتل رجلین رجلاً ادعی ما لیس له وآخر منع الذي علیه»یعنی: «بدانید که من با دو کس می‌جنگم با کسی که چیزی را که حق او نیست ادّعا کند و با کسی که از چیزی که به عهده گرفته است روی گرداند». (خطبه‌ی ۱۷۲)

«إني والله لو لقیتهم واحداً وهم طلاع الأرض کلّها ما بالیت ولا استوحشت»یعنی: «به خدا سوگند، اگر تنهای تنها باشم در جنگیدن با دشمنانم اگرچه همه‌ی روی زمین را پر کرده باشند باکی و هراسی ندارم». (مکتوب ۶۲ نهج البلاغه)

اکنون می‌گوییم اگر حضرت علیساز طرف خدا به عنوان جانشین پیامبر جتعیین شده بود می‌بایست با تمام وجود از مقام و وظیفه‌ی خدادادی خود دفاع نماید و با مسلمانان که با انتخاب حضرت ابوبکرسبه خلاف امر خدا و رسولش جعمل کردند بجنگد. امّا هیچ روایت موثق و معتبری وجود ندارد که بیان کند علیسبا استناد به روایت غدیر علیه منتخب شورای مهاجرین و انصار اقدامی اعتراض‌آمیز از خود نشان داده باشد. بنابراین، نجنگیدن علی سبا مسلمانان و عدم اعتراض وی نسبت به انتخاب شدن حضرت ابوبکر توسّط مسلمانان ناقض باور به امامت منصوصه است.

اگر روضه‌خوانان و برخی از آخوند‌ها به کتاب «سلیم بن قیس هلالی» که تحت عنوان «اسرار آل محمّد» ترجمه و چاپ شده و مملوّ از اخبار و روایت جعلی است؛ استناد کنند و بگویند حضرت علی نسبت به انتخاب شدن ابوبکر توسّط مسلمانان اعتراضاتی جدّی از خود نشان داد؛ پاسخ این است که کتاب مزبور بنا به تصریح عدّه‌ای از علمای برجسته و نامدار شیعه‌ی امامیّه مانند شیخ مفید و علّامه حلی و ابن داوود حلی و آیت الله خویی جعلی و ساختگی است و اعتباری ندارد. مثلاً:

الف) علّامه حلّی در «خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال ص ۸۳» می‌نویسد: «...والکتاب موضوع لا مریة فیه» یعنی: «... تردیدی نیست که این کتاب ساختگی است»

ب) ابن داوود حلّی نیز می‌گوید: «سلیم بن قیس الهلالي ینسب إلیه الکتاب المشهور وهو موضوع بدلیل أنه قال: إن محمّد بن أبي ‌بکر وعظ أباه عند موته وقال فیه: إن الأئمة ثلاثة عشر مع زید وأسانیده مختلفة لم یرو عنه إلا أبان بن أبي‌عیاش وفي الکتاب مناکیر مشتهرة وما أظنه إلا موضوعا»یعنی: «کتاب مشهوری به سلیم بن قیس هلالی نسبت داده می‌شود که ساختگی است. به دلیل آنکه در این کتاب ذکر شده محمّد بن ابی بکر (که در) زمان مرگ پدرش دو ساله بود او را اندرز داد و در آن ذکر شده ائمه با زید سیزده نفرند! اسناد آن گوناگون است و جز ابان بن ابی عیاش کسی از او نقل نکرده و در کتاب منکرات مشهوری وجود دارد و من این کتاب را جعلی می‌دانم» (الرجال ص ۲۴۹)

ج: آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی از مرجع تقلید شیعیان در باره‌ی این کتاب می‌نویسد: «والکتاب موضوع لا مریة فیه وعلی ذلك علامات فیه تدل علی ما ذکرناه منها ما ذکر أن محمّد بن أبي بکر وعظ أباه عند الموت ومنها أن الأئمة ثلاثة عشر وغیر ذلک. قال المفید: هذا الکتاب غیر موثوق به وقد حصل فیه تخلیط وتدلیس»یعنی: «شک نیست که این کتاب ساختگی بوده و نشانه‌هایی در این کتاب موجود است که بر صحت نظر ما دلالت دارد، از جمله اینکه محمّد بن ابی‌بکر پدرش را به هنگام مرگش اندرز داد و ائمّه سیزده نفرند!! و غیر آن. شیخ مفید نیز می‌گوید: این کتاب قابل اعتماد نیست و در آن تخلیط و تدلیس صورت گرفته است». (معجم رجال الحدیث ج ۸ ص ۲۱۹) [۷].

[۷] به نقل از حاشیه‌ی صفحه‌ی ۳۷ کتاب «شاهراه اتحاد» اثر ارزشمند علّامه حیدر علی قلمداران – رحمه الله تعالی –.