دلیل ششم
در نهج البلاغه آمده است بعد از بیعت مسلمانان با حضرت ابوبکر جمعی نزد حضرت علی رفتند و اظهار پشتیبانی کردند. امّا آن حضرت در پاسخ ایشان فرمود: «فنظرت في أمري فإذا طاعتي قد سبقت بیعتي وإذا المیثاق في عنقي لغیري» یعنی: «در کار خود اندیشه کردم دیدم اطاعتم از (فرمان پیامبر ج) بر بیعتم (با منتخب مسلمانان) پیشی گرفته و پیمانی (از پیامبر ج) برای بیعت با غیر خودم بر گردن دارم». (نهج البلاغه خطبهی ۳۷)
شارحان نهج البلاغه در شرح این سخن نوشتهاند که پیامبر جبه حضرت علی توصیّه فرموده بود، اگر در امر خلافت اختلافی پیش آمد با کسی بیعت کن که مسلمانان با وی بیعت میکنند. چنان که سید بن طاووس از علمای مشهور شیعهی امامیّه در کتاب «کشف المحجه» از آن حضرت نقل میکند که فرمود: «لقد أتاني رهط منهم ابنا سعید والمقداد بن الأسود وأبوذر غفاري وعمار بن یاسر وسلمان الفارسي والزبیر بن العوام والبراء بن عازب یعرضون النصر عليّ فقلت لهم أن عندي من نبي الله صلی الله علیه وسلم عهداً وله إليّ وصیة ولست أخالف ما أمرني به»یعنی: «گروهی از جمله دو پسر سعید و مقداد و ابوذر غفاری و عمّار و سلمان و زبیر و براء بن عازب برای یاری دادنم اعلام آمادگی کردند ولی به آنان گفتم من در این مورد با پیامبر جعهدی دارم و حضرت به من سفارشی فرموده و در آنچه به من دستور داده مخالفت نمیکنم» [۸].
براستی وجدان و عقل سلیم نمیپذیرد خدا به پیامبر جدستور داده باشد خلافت حضرت علی را به مسلمانان اعلام کند، امّا او بجای آن که به مسلمانان مؤکداً دستور دهد از حضرت علی اطاعت کنند در عوض به علیستوصیّه کرده باشد اگر عدّهای از مردم در امر خلافت دچار اختلاف شدند تو با منتخب مسلمانان بیعت کن. یعنی به مخالفت مسلمانان با وظیفهی خدادادیت نباید اهمیّت دهی و اعتراض کنی. توصیّهی مزبور نیز با اعتقاد به امامت منصوصه در تعارض آشکار است.
لازم به ذکر است به نظر نگارنده امکان ندارد عدّهای از صحابهی پیامبر جبعد از انتخاب حضرت ابوبکر توسّط شورای مهاجرین و انصار و بیعت سایر مسلمانان مدینه با وی، برای اقدام علیه منتخب شورا نزد حضرت علی رفته باشند، زیرا
اوّلاً، طبق آیهی ۵۹ سورهی نساء مسلمانان موظّف به اطاعت از شورای اولی الامر بودند.
ثانیاً، حضرت علی در مکتوب شماره شش نهج البلاغه به صراحت میفرماید: «شورا حق مهاجرین و انصار است و اگر آنان فردی را به عنوان امام و رهبر انتخاب کردند هرکس با آن منتخب مخالفت کند از غیر راه مؤمنان پیروی کرده است».
به هرحال، آنچه از نهج البلاغه به عنوان دلیل ششم ذکر کردیم از جهت «الزام خصم بما التزم به» میباشد. یعنی از کتابی که نزد شیعیان معتبر است برای آنان حجّت ارائه دادیم. به عبارتی دیگر ما حق داریم به عنوان دلیل بگوییم روایت مزبور از نهج البلاغه با ادّعای شما برادران شیعی در بارهی امامت منصوصه ناسازگار است و آن را ردّ میکند.
[۸] به نقل از کتاب «راهی به سوی وحدت اسلامی» اثر دانشمند مخلص و توانا استاد مصطفی طباطبایی ص ۱۶۹.