ماجرای غدیر از نظر ما مسلمانان اهل سنت

دلیل دهم

دلیل دهم

در باره‌ی اختیاری و انتخابی بودن امامت و خلافت در کتاب‌های تاریخ و نیز در کتبی که نزد شیعیان معتبر است، از حضرت علی سخنان صریحی وجود دارد که با اعتقاد آنان به اینکه خدا حضرت علی را به خلافت انتصاب کرده بود کاملاً متعارض و ناسازگار است، در اینجا ۱۰ مورد از آن سخنان را ذکر می‌کنیم.

۱- در نهج البلاغه مکتوب شماره ۶ و وقعه صفین ص ۲۹ اثر نصر بن مزاحم منقری از قول حضرت علی آمده است: «... إنما الشوری للمهاجرین والأنصار فإن اجتمعوا علی رجل وسموه إماماً کان ذلك لله رضىً فإن خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلی ما خرج منه فإن أبى قاتلوه علی اتباعه غیر سبیل المؤمنین...» یعنی: «جز این نیست که شورا حق مهاجرین و انصار است. بنابراین، اگر آنان بر مردی اتفاق کردند و او را امام نامیدند، این کار موجب رضای خدا است. پس کسی که به سبب طعن و بدعت از امر ایشان بیرون رفت، او را برمی‌گردانند. اگر از برگشت خودداری ورزید، چون از غیر راه مؤمنان پیروی کرده است با وی می‌جنگند».

۲- در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۴ ص ۱۷ و بحارالأنوار ج ۸ ص ۴۴۹ و وقعه صفّین ص ۹۸ از قول حضرت علی آمده است: «إنما الناس تبع المهاجرین والأنصار وهم شهود للمسلمین علی ولایتهم وأمر دینهم»یعنی: «جز این نیست که مردم پیرو مهاجرین و انصارند و ایشان در کار حکومت و دینشان نظارت دارند (نمایندگان مردم اند)».

۳- در «مستدرک نهج البلاغه الباب الثانی ص ۲» از قول حضرت علی آمده است: «فاز المهاجرون الأولون بفضلهم في الإسلام أن ینازعهم الأمر الذي هم أهله» یعنی: «مهاجرین نخستین با برتری خویش در اسلام گوی سبقت را ربوده‌اند از اینکه در کار حکومت که شایسته آنان است با ایشان نزاع و اختلاف شود».

۴- در وقعه صفّین ص ۲۳ و الکامل للمبرد ج ۳ ص ۲۴۷ از قول حضرت علی آمده است: «لعمري ما کنتُ إلا رجلا من المهاجرین أوردت کما اوردوا واصدرت کما اصدروا وما کان الله لیجمعهم علی الضلال لا لیضربهم علی العمی»یعنی: «به جان خودم سوگند که من فقط مردی از مهاجران هستم به هر آبشخوری که آنان درآمدند، من نیز درآمدم، و از هرکجا که آنان (مردم) را برگرداندند من نیز برگرداندم و چنین نیست که خدا آنان را بر گمراهی گرد آورد یا به کوری گرفتار نماید».

۵- در تاریخ طبری ج ۳ ص ۴۵۵ آمده است: «لما قتل عثمان أتی الناس علیا وهو في سوق المدینة وقالوا ابسط یدك نبايعك قال لا تعجلوا فامهلوا تجمع الناس ویتشاورون»یعنی: «وقتی حضرت عثمان کشته شد مردم نزد حضرت علی رفتند در حالی که در بازار بود و گفتند: دستت را بگشا تا با تو بیعت کنیم، فرمود: عجله نکنید، مهلت بدهید تا مردم (مهاجرین و انصار) جمع شوند و با یکدیگر مشورت کنند».

۶- در تاریخ طبری ج ۳ ص ۴۵۵ آمده است که حضرت علی خطاب به مردم مدینه که اکثر آنان از مهاجرین و انصار بودند فرمود: «یا أهل المدینة! أنتم أهل الشوری وأنتم تعقدون الإمامة وحکمکم جار علی الأمة فانظروا رجلا تنصبونه ونحن لکم تبع»یعنی: «ای مردم مدینه، شما اهل شورایید و شما هستید که امامت را منعقد می‌نمایید و حکم شما بر امّت شایسته و جاری است، پس بنگرید چه مردی را برای خلافت نصب می‌نمایید در هرحال ما تابع شماییم».

۷- در تاریخ طبری ج ۳ ص ۴۵۶ و الکامل فی التاریخ اثر ابن اثیر ج ۴ ص ۱۲۷ و بحار الانوار مجلسی ج ۸ ص ۳۶۷ آمده است: وقتی مردم برای بیعت با حضرت علی حاضر شدند «جاء علي وصعد المنبر وقال أیها الناس عن ملأ وإذن أمرکم هذا لیس لأحد إلا من أمّرتم»یعنی: «حضرت علی آمد و بالای منبر رفت و گفت ای مردم، انبوه و هوشمند هیچ کس در امر حکومت شما حق اختصاصی ندارد مگر آن کسی را که شما خودتان امیر کنید».

۸- در نهج البلاغه خطبه‌ی ۱۷۳ آمده است که حضرت علی می‌فرماید: «ولعمري لإن کانت الإمامة لا تنعقد حتّی یحضرها عامة الناس فما إلی ذلک سبیل ولکن أهلها یحکمون علی من غاب عنها لیس للشاهد أن یرجع ولا للغائب أن یختار» یعنی: «به جانم سوگند تا عموم مردم حاضر نشوند امامت منعقد نمی‌شود و کسانی که حاضرند و اهلیّت دارند حکم می‌کنند و حاضر نباید از (رأی جمع) سر باز زند و غائب نیز حق ندارد (با رأی جمع) مخالفت کند».

۹- در بحار الانوار ج ۱۸ ص ۵۱۳ از قول حضرت علی آمده است: «والواجب في حکم الله وحکم الإسلام علی المسلمین بعد ما یموت إمامهم أو یقتل ضالاً کان أو مهتدیاً مظلوماً کان أو ظالماً حلال الدم أو حرام الدم أن لا یعملوا عملاً ولا یحدثوا حدثاً ولا یقدموا یداً أو رجلاً ولا تبدوا بشيء قبل أن یختاروا لأنفسهم إماما عفیفاً عالماً عارفاً بالقضاء والسنة»یعنی: «در قانون خدا و احکام اسلام بر مسلمانان فرض است بعد از آن که رهبرشان فوت کرد یا کشته شد، گمراه باشد یا هدایت‌یافته، مظلوم باشد یا ستمگر، خونش حلال باشد یا حرام، هیچ کاری نکنند و هیچ سخنی نگویند و برای هیچ کاری پیش‌قدم نشوند، مگر اینکه پیش از آن برای خود امامی برگزینند که پاکدامن و خداترس و پرهیزکار و آگاه به قضاوت و سنّت باشد».

۱۰- در کتاب تاریخ مسعودی (مروج الذهب) ج ۲ ص ۴۱۲ که امامیّه وی را از خودشان می‌دانند آمده است: مردم در زمان خلافت حضرت علی بعد از ضربت خوردن آن حضرت: «دخل علی عليّ علیه السلام الناس یسألونه فقالوا: یا أمیر المؤمنین، أرأیت إن فقد ناك ولا نفقدك أنبایع الحسن؟ قال: لا آمرکم ولا أنهاکم وأنتم أبصر»یعنی: «بر حضرت علی وارد شدند و پرسیدند: ای امیر مؤمنان! به ما خبر بده که اگر تو را از دست دادیم – و خدا کند از دستت ندهیم – آیا با فرزندت حسن بیعت کنیم؟ علی÷فرمود: نه، به شما امر می‌کنم که بیعت کنید و نه شما را از این کار نهی می‌نمایم شما به کار خودتان بیناترید».

همچنین در صفحه‌ی ۴۱۴ می‌خوانیم که مردم به حضرت علی گفتند: «ألا تعهد یا أمیرالمؤمنین؟ قال: ولکني أترکهم کما ترکهم رسول الله»یعنی: «ای امیر مؤمنان! آیا عهد خلافت را به کسی واگذار نمی‌کنی؟ فرمود: نه! و لکن ایشان را ترک می‌کنم، همچنان که رسول خدا جآنان را ترک کرد (و کسی را به خلافت نگماشت)».

به نظر ما مسلمانان اهل سنّت این همه دلیل واضح و مبرهن و متقن و محکم کافی است تا هر مسلمان شیعی خردمند و منصفی بپذیرد که:

۱- نه خداوند متعال کسی را به عنوان جانشین حضرت محمّد جتعیین فرمود و نه حضرت جبه چنان کاری اقدام نمود.

۲- اعتقاد به امامت منصوصه نه تنها از جهات مختلفی با آیات صریح قرآن و عمل‌کرد و سخنان حضرت علی بطور آشکار و روشن در تعارض است بلکه – معاذالله – به معنی بی‌ثمردانستن بیست و سه سال تلاش حضرت محمّد جبرای ساختن امّتی نمونه و توهین به ممدوحان و محبوبان خدا یعنی مهاجرین و انصار از جمله حضرت علی می‌باشد و بالاخره – نعوذبالله – به معنی بی‌اعتباردانستن قرآن و سنّت و کتب سیره و... است، زیرا دینی که به وسیله‌ی اشخاص مرتد و از دین برگشته به ما رسیده باشد ارزش و اعتباری ندارد.

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨[آل‌عمران: ۸].

«پروردگارا! دل‌هایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای!».

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ[الحشر: ۱۰].

«پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی!».

اللهم وفّقنا لما تحبّه وترضاه

آمین یا ربّ العالمین

خدمتگزار اهل سنّت

ساجد ساعی