۲ دلایل عدالت صحابهش در قرآن کریم
عدالت صحابه ش نزد اهل سنت از مسایل قطعی عقیدتی است و به جرأت میتوان گفت که این موضوع در دین، به طور ضروری معلوم و مشخص است و برای این ادعا، دلایل بسیاری از قرآن و سنت وجود دارد که آن را ثابت میکند:
آیه نخست:
﴿لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِيبٗا ١٨﴾[الفتح: ۱۸].
«خداوند از مؤمنان راضی گردید آن هنگام که در زیر درخت با تو بیعت کردند. خدا میدانست آنچه را که در درون دلهایشان نهفته بود، لذا اطمینان خاطری به دلهایشان داد و پیروزی نزدیک را پاداش آنها قرار داد».
جابر بن عبداللهب گفت:
«ما هزار و چهارصد نفر بودیم» [۲].
این آیه به طور آشکار و روشن دلالت میکند بر این که خداوند آنان را تزکیه نموده است، تزکیهای که به جز خداوند کسی نمیتواند بر آن آگاه باشد، زیرا این تزکیه، تزکیه باطن و درون است و پاکسازیِ آنچه در دلهایشان نهفته است. به همین خاطر خداوند از آنان راضی شد، و کسی که خداوند از او راضی شود غیر ممکن است که بر کفر بمیرد، چون در این جا ملاک رضایت خدا، بر وفات است، زیرا رضایت خدا در مورد کسانی است که میداند مسلمان خواهند مرد [۳].
آنچه که این دیدگاه را ثابت میکند روایتی است که مسلم در صحیح خود آورده که پیامبر ج فرمودند:
«لاَ يَدْخُلُ النَّارَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنْ أَصْحَابِ الشَّجَرَةِ أَحَدٌ. الَّذِينَ بَايَعُوا تَحْتَهَا» [۴]. «اگر خداوند بخواهد هیچ فردى از اصحاب شجره که با رسول الله ج بیعت کردند به دوزخ داخل نخواهد شد».
ابن تیمیه / گفته است:
«رضا از صفات قدیم خداوند میباشد و تنها از بندگانی اعلام رضایت میکند که میداند موجبات رضای خدا را فراهم میکنند، و خداوند از هر کسی راضی شود، هیچ وقت بر او خشم نمیگیرد و رضایت خود را از هر کس اعلام کرده باشد، به طور یقین آن شخص بهشتی است. اگر اعلام رضایت خدا بعد از ایمان شخص باشد، این به خاطر مدح و ستایش اوست و اگر خداوند بداند که بعد از کارهای نیک، فرد دچار کارهای ناشایست میشود جزء آنان به حساب نمیآید» [۵].
ابن حزم / میگوید:
«آنجا که خداوند فرموده: ﴿فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ﴾ [الفتح: ١٨] «آنچه در دل هایشان هست میداند و از آنان راضی گشته است و آرامش خویش را بر آنان وارد فرموده است». برای هیچ کس درست نیست که درباره آن تردید نماید و یا شکی به دل راه دهد» [۶].
آیه دوم:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾ [الفتح: ۲۹].
«محمد ( ج) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید و درمیان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است، این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است. همانند زراعتى هستند که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نمو و رشد کرده که کشاورزان را به شگفتى وامىدارد. این براى آن است که کافران را به خشم آورند [ولى] کسانى از آنها که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، خداوند به آنها وعده آمرزش و اجر عظیمى دادهاست».
امام مالک / میگوید:
«شنیدم که مسیحیان در هنگام فتح شام، وقتی که اصحاب را دیدند گفتند: «به خدا قسم اینها از حواریون مسیح بهترند». واقعاً راست گفتهاند؛ زیرا این امت، در کتابهای آسمانی قدیم بسیار بزرگ هستند، و بزرگترین آنها، اصحاب رسولالله ج هستند و خداوند با ذکر آنان در کتابهای پیشین و اخبار متداول، نام آنان را بزرگ نگاه داشته است، و به همین خاطر خداوند فرمود: ﴿ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ﴾ و سپس فرمود: ﴿فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ﴾ یعنی دانههایش، ﴿فََٔازَرَهُۥ﴾ یعنی: محکم نمود، ﴿فَٱسۡتَغۡلَظَ﴾ یعنی: آن را طولانی و قطور کرد، ﴿فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ﴾ یعنی: همه اصحاب پیامبر ج چنین هستند، او را یاری داده و پشتیبانی نمودهاند. پیامبر با آنان، مانند درخت و باغ، با باغبان هستند تا کفار را خشمگین نمایند» [۷].
ابن جوزی میگوید:
«نزد جمهور، تمام اصحاب این گونه توصیف شدهاند» [۸].
آیه سوم:
﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨﴾[الحشر: ۸].
«همچنین غنایم سهم فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند، آن کسانی که فضل خدا و خشنودی او را میخواهند، و خدا و پیامبرش را یاری میدهند، اینان راستان و راستگویانند».
تا این آیه که:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ۱۰].
«کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا، ما را و برادران ما را که در ایمانآوردن بر ما پیشی گرفتهاند، بیامرز وکینهای نسبت به مؤمنان، در دلهایمان جای مده. پروردگارا، تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی...».
خداوند در این آیات احوال و صفات مستحقین «فِیء» را بیان میکند که سه گروه هستند: گروه اول: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ﴾ گروه دوم: ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾ و گروه سوم: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾.
چه قدر زیبا و بجا امام مالک از این آیه استنباط کرده و میفرماید:
«کسانی که اصحاب را دشنام میدهند از مال فِیء نصیبی ندارند چون شامل گروه سوم نمیشوند و نمیتوان آنان را به این ویژگی توصیف کرد که میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ﴾ [الحشر: ۱۰] [۹]. همچنین، کسانى که بعد از آنها (بعد از مهاجرین و انصار) آمدند و مىگویند: «پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند بیامرز».
سعد بن ابی وقاص مىگوید:
«مردم در سه منزلگاه قرار دارند، دو منزلگاه آن، گذشته است و یک منزلگاه آن، باقی مانده است. بهترین منزلگاهی که شما انتخاب خواهید کرد، همانی است که باقی مانده است سپس این آیه را خواند: ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ﴾ تا رسید به کلمه ﴿وَرِضۡوَٰنٗا﴾ و فرمود: اینها مهاجرین هستند که این منزلگاهی است که گذشته است، سپس فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾ تا رسید به انتهای این آیه: ﴿وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞ﴾ و فرمود: اینها انصار هستند و این هم منزلگاهی است که گذشته است، سپس این آیه را خواند: ﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾ تا رسید به ﴿رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ﴾، آن دو منزلگاه گذشتهاند و این یکی باقی مانده است، یعنی بهترین منزلگاهی که شما الآن در آن هستید و میگوید: این که برای گذشتگان مؤمن خود طلب آمرزش و غفران نمائید» [۱۰].
عایشه ل میفرماید: امر شده بود که برای اصحاب پیامبر ج استغفار شود ولی آنان را سب و دشنام دادند [۱۱].
ابونعیم میگوید:
«بدتر از آن کسی که با خدا و رسولش مخالفت میورزد و با گناه و معصیت پیش آنان برمی گردد کیست؟ مگر نمیبینید خداوند به پیامبرش ج دستور دادهاست که از یارانش در گذرد و برای ایشان طلب مغفرت نماید و آغوش مهربانی را به روی آنها باز کند؟ خداوند میفرمایند: ﴿وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِ﴾ [آلعمران: ۱۵۹]. یعنی: «و اگر درشت خوی و سنگ دل بودی، از پیرامون تو پراکنده میشدند، پس از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت و رایزنی کن»، نیز میفرمایند: ¬﴿وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٢١٥﴾ [الشعراء: ۲۱۵]. یعنی: «و بال (محبت و مودت) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستران» پس هر کس آنان را دشنام دهد و تأویلات آنان و جنگهایشان را بد جلوه دهد، از اوامر و دستورات خداوند و همچنین از وصیت خداوند نسبت به اصحاب، عدول کردهاست و در مورد پیامبر ج و اصحاب و مسلمانان، به جز به بدی و حرفهای ناشایست، زبان نمیگشاید» [۱۲].
مجاهد از ابن عباس راویت کرده که:
«یاران محمد را دشنام ندهید چون خداوند دستور داده که برای ایشان طلب غفران نمایید در حالی که او میدانست که آنان با هم جنگ و دعوا خواهند نمود» [۱۳].
آیه چهارم:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾[التوبة: ۱۰۰].
«پیشگامان نخستین، از مهاجرین و انصار و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها [نیز] از او خشنود شدند و باغهایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته که نهرها از زیر درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند و این است پیروزى بزرگ».
در این آیه نیز استدلالی که مورد نظر است، کاملاً روشن و آشکار است.
ابن تیمیه میگوید:
«خداوند بدون هرگونه شرطی از سابقین راضی گشته ولی برای تابعین شرط احسان را در نظر گرفته است و از جمله تبعیت با احسان، این است که از آنان اظهار رضایت نموده و برای ایشان طلب مغفرت نمود» [۱۴].
آیه پنجم:
﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾[الحدید: ۱۰].
«کسانی از شما که پیش از فتح [مکه، به سپاه اسلام کمک کردند و از اموال خود] بخشیدند و [در راه خدا] جنگیدند، [با کسانى که پس از پیروزى انفاق کردند] برابر و یکسان نیستند، آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح [مکه، در راه اسلام] بذل و بخشش نمودند و جنگیدند ... اما به هر حال، خداوند به همه وعده پاداش نیکو میدهد».
مجاهد و قتاده میگویند: «حُسنی در این آیه؛ یعنی بهشت» [۱۵].
و ابن حزم به طور قطع از این آیه استنباط میکند و میگوید:
«اصحاب همگی بهشتی هستند؛ چون خداوند فرموده: ﴿وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾» [۱۶].
آیه ششم:
﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١١٧﴾[التوبة: ۱۱۷].
«خداوند توبه پیغمبر [نسبت به اجازه دادن منافقان به عدم شرکت در جهاد] و توبه مهاجرین و انصار را پذیرفت. مهاجرین و انصاری که در روزگار سختی از پیغمبر ج پیروی کردند، بعد از آن که دلهای دستهای از آنان اندکی مانده بود که منحرف شود، باز هم خداوند توبه آنان را پذیرفت، چرا که او بسیار رئوف و مهربان است».
و این در حالی است که تمام صحابه در غزوه تبوک حضور داشتند، به غیر از آنان که عذر داشتند، مانند زنان و آنان که ناتوان مانده بودند، و توبه آن سه نفر که تخلف کرده بودند بعداً پذیرفته شد و خداوند از آنان درگذشت.
[۲] صحیح بخاری: کتاب المغازی، باب غزوه الحدیبیه، حدیث [۴۱۵۴]، فتح الباری: ۷/۵۰۷ – چاپ ریان. [۳] الصواعق المحرقة: ص ۳۱۶. [۴] صحیح مسلم: کتاب فضائل الصحابۀ، باب من فضائل أصحاب الشجرة: حدیث (۲۴۹۶) صحیح مسلم: ۴/۱۹۴۲. [۵] الصارم المسلول: ۵۷۲ – ۵۷۳، ناشر: دارالکتب العلمیة تعلیق: محمد محیی الدین عبدالحمید. [۶] الفصل في الملل والنحل: ۴/۱۴۸. [۷] الاستیعاب: ابن عبدالبر، ۱/۶ انتشارات: دار الکتاب العربي و تفسیر ابن کثیر: ۴/۲۰۴، انتشارات: دار المعرفة، بیروت. [۸] زاد المسیر: ۴/۲۰۴. [۹] ابن کثیر: ۴/۳۳۹. [۱۰] الصارم المسلول: ۵۷۴، و روایت را حاکم نقل نموده: ۲/۴۸۴، و ذهبی آن را صحیح دانسته و با آن موافقت نموده است. [۱۱] مسلم: کتاب التفسیر، حدیث [۳۰۲۲]، صحیح مسلم ۴/۲۳۱۷. [۱۲] الإمامة: ص: ۳۷۵ – ۳۷۶ – أبی نعیم: تحقیق: د: علی فقیهی، مکتبة العلوم والحکم، مدینه منوره – چاپ: ۱- سال: ۱۴۰۷ ه. ق. [۱۳] الصارم المسلول: ۵۷۴، و نگا: منهاج السنة ۲/۱۴. و امام احمد در الفضایل رقم: ۱۸۷، ۱۷۴۱ آورده و شیخ الاسلام ابن تیمیه سند این حدیث را صحیح دانسته و روایت به ابن بطه نسبت داده شده است. منهاج السنة: ۲/۲۲. [۱۴] الصارم المسلول: ۵۷۲. [۱۵] تفسیر ابن جریر طبری: ۲۷/۱۲۸، دارالمعرفة، بیروت، طبع چهارم، ۱۴۰۰ه.ق. [۱۶] الفصل: ۴/۱۴۸ – ۱۴۹.