دیدگاه اهل سنت در مورد اصحاب

۵ هیچ چیزی معادل مقام و منزلت اصحابش نمی‌باشد

۵ هیچ چیزی معادل مقام و منزلت اصحابش نمی‌باشد

بزرگداشت اصحاب و قدرشناسی آنان، نزد بزرگان اصحاب، امری مقرر است، هر چقدر هم که درجه‌ صحابه کم باشد، یعنی اجتماع آنان صحابه با پیامبر ج اندک باشد [۳۲]، بزرگ داشت ایشان واجب است.

حافظ ابن حجر در یادآوری این مسئله می‌گوید:

از جمله این موارد، در کتاب اخبار الخوارج تألیف محمد ابن قدامه مروزی آمده است. سپس سند روایت را ذکر کرد تا رسید به اینجا که گفت: از نبیج العنزی از ابوسعید الخدری نقل است که گفت: «ما نزد ابو سعید بودیم و سخن از علی و معاویه آمد، و یک نفر معاویه را مورد جسارت قرار داد. ابو سعید که [تا آن لحظه] تکیه زده بود، نشست و گفت: ما هنگامی که با دوستانی همراه پیامبر ج بودیم که درمیان آنان ابوبکر و یک مرد بدوی هم بود. سپس ادامه داد و ابوسعید گفت: در دوران عمر بن خطاب این مرد بدوی را به خاطر هجو کردن انصار، نزد او آوردند. عمر به آنان گفت: اگر این مرد با پیامبر ج هم صحبتی نمی‌داشت، او را از میان برمی‌داشتم، در حالی که حتی نمی‌دانم چه قدر با پیامبرج مانده است» [یعنی چه مدت در محضر ایشان بوده] [۳۳].

در این جا می‌بینیم که عمر س آن عرب بدوی را مورد عتاب و سرزنش قرار نمی‌دهد، چه برسد به این که او را مجازات کند، چون می‌دانست که او با پیامبر ج مصاحبت داشته و این، روشن‌ترین شاهد است بر اینکه آنان معتقد بودند که ارزش و منزلت صحابه، با هیچ چیز دیگری همشأن نیست و نخواهد بود.

وکیع نقل می‌کند که:

«از سفیان شنیدم که درباره این آیه ﴿قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِينَ ٱصۡطَفَىٰٓ [النمل: ۵۹]. «بگو: حمد مخصوص خداست و سلام بر بندگان برگزیده‏اش». چنین گفت: اینان یاران و اصحاب محمد هستند و این برگزیدن، امر قابل تصوری نیست و با عقل درک نمی‌شود و نمی‌توان آن را با چیز دیگری مقایسه کرد و هم‌اندازه نمود. بنابراین نمی‌توان دیگران را بر آنان برتری داد، هر چند اعمال نیک آنان هم زیاد باشد [۳۴].

ابن عمرب می‌گوید:

«یاران محمد را دشنام ندهید، زیرا مقام و منزلتِ یک ساعتِ آنان بهتر، و خیر آن، بیشتر از اعمال چهل سال شما است» [۳۵].

و در روایت وکیع آمده که:

«خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ أَحَدِكُمْ عُمْرَهُ». «بهتر از عبادت تمام عمرِ یکى از شماست».

جمهور علما در این مورد می‌گویند:

«هیچ عملی معادل فضیلت صحابه نیست، زیرا ایشان پیامبر را مشاهده و محضر آن بزرگوار را درک نموده‌اند. اما هیچ کس معادل کسانی نخواهد بود که از او دفاع کرده، با وی مهاجرت نموده‌، او را یاری داده‌ و یا شرع خدا را از او نقل و به افراد بعد از خویش منتقل نموده‌اند، زیرا هر عمل نیکی که افرادِ بعد از آنان انجام می‌دهند، سابقین نیز به همان اندازه اجر می‌برند. بنابراین نمی‌توانند به درجه آنان برسند» [۳۶].

امام احمد می‌گوید:

«کسى که پیامبر خدا ج را -هرچقدر هم اندک- یاری رسانده باشد، برتر از اعمالِ صد ساله کسانی است که پیامبر ج را ندیده‌اند، گرچه با تمام اعمال و کردار خود با خداوند ملاقات کنند» [۳۷].

امام نووی / می‌گوید:

«فضیلت اصحاب، اگرچه یک لحظه هم با پیامبر بوده باشند، آنقدر زیاد است که هیچ عملی با آن برابر نخواهد بود، و هیچ چیزی به این درجه نمی‌رسد، زیرا فضایل از طریق قیاس به دست نمی‌آیند، چون این فضیلتی است که خداوند به هر کسی که بخواهد می‌دهد» [۳۸].

همچنین خداوند که آگاه به درون آنها می‌باشد، درونشان را تزکیه نموده، چنان که می‌فرماید:

﴿فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ[الفتح: ۱۸].

«خدا آنچه را در درون دل‌هایشان [از ایمان و صداقت] نهفته بود، مى‏دانست».

و توبه‌ آنان را پذیرفته است:

﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ[التوبة: ۱۱۷].

«مسلماً خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار نمود [کسانی که در زمان عُسرت و شدت (در جنگ تبوک) از او پیروى کردند]».

و از آنان راضی گشته است:

﴿ لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ[الفتح: ۱۸].

«خداوند از مؤمنان هنگامى که در زیر آن درخت، با تو بیعت کردند، راضى و خشنود شد».

تمامی این خصوصیات را خداوند می‌داند و بس. چگونه آنان که بعد از این گروه می‌آیند، این ویژگی‌ها را خواهند داشت؟

ولی برخی‌ها می‌گویند: روایاتى داریم برخلاف آنچه که شما به آن استدلال می‌کنید. مشهورترین کسی که این را می‌گوید، «ابن عبدالبر» می‌باشد و استدلالی که می‌آورد -به گمان خودشان- بسیار قوی است، مانند این روایت که ابی‌ثعلبه از پیامبر ج روایت نموده که فرمود:

«تَأْتِي أَيَّامٌ لِلْعَامِلِ فِيهِنَّ أَجْرُ خَمْسِينَ، قِيلَ: مِنْهُمْ أَوْ مِنَّا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: بَلْ مِنْكُمْ» [۳۹]. «روزگاری می‌آید که هر کس کار نیکی انجام دهد، اجرِ پنجاه نفر را خواهد داشت. پرسیدند: اجر پنجاه نفر از خودشان یا از ما؟ فرمود: از شما».

و همچنین ابوجمعهس گفت:

«ابوعبیده گفته است: «يَا رَسُولَ اللهِ، أَحَدٌ خَيْرٌ مِنَّا، أَسْلَمْنَا مَعَكَ، وَجَاهَدْنَا مَعَكَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَوْمٌ يَكُونُونَ مِنْ بَعْدِكُمْ يُؤْمِنُونَ بِي وَلَمْ يَرَوْنِي» [۴۰]. «ای رسول خدا، آیا کسی از ما بهتر وجود دارد، در حالی که ما به شما ایمان آوردیم و با شما جهاد کردیم؟ پیامبر ج فرمود: بله، قومی بعد از شما خواهند آمد که به من ایمان می‌آورند در حالی که من را ندیده‌اند».

ولی علما این احادیث و احادیث سابق را با هم تطابق داده و چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند:

اولاً: حدیث: «لِلْعَامِلِ فِيهِنَّ أَجْرُ خَمْسِينَ». دلیل بر برتری نیست، چون اجرِ زیاد برخی از اعمال، نمی‌تواند دلیل کافی برای برتری ‌باشد.

ثانیاً: عمل برگزیده و فضیلت داده شده، برخی اوقات مزایا و برتری‌هایی دارد که نزد شخصِ فاضل یافت نمی‌شود، ولی مجموع این ویژگی‌ها، با شخص فاضل مساوی نخواهد بود.

ثالثاً: باید دانست که هنگامِ بحث درباره برتریِ میان دو شخص، که یکی در عصر پیامبر ج زندگی کرده و دیگری در قرون بعدی، معیار اصلی، عملی است که انجام می‌دهند، در حالی که امکان اجتماع این دو عمل هم وجود دارد، مانند عموم طاعات و عباداتی که میان همه‌ مؤمنین، مشترک است. پس بعید نیست که برخی از مردم قرون بعدی، بر صحابه پیشی بگیرند، اما چیزی که صحابه به آن متمایز شده‌اند و به وسیله آن به پیروزی می‌رسند، مشاهده پیامبر ج می‌باشد و این، چیزی است ماورای عقل بشری و هیچ عملی نمی‌تواند با آن همانند شود [۴۱].

رابعاً: راویان متأخرِ حدیث، بر لفظ حدیث ابی‌جمعه متفق القول نیستند، زیرا برخی آن را به لفظ: «خیریۀ» آورده‌اند و برخی می‌گویند: «فَقُلْنَا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ مِنْ قَوْمٍ أَعْظَمُ مِنَّا أَجْرًا؟... » [۴۲] و حافظ در الفتح می‌گوید:

«سند روایت متأخر (بعدی) قوی‌تر از سند روایت سابق (قبلی) می‌باشد و این با روایت ابی‌ثعلبه موافقت دارد، والله اعلم».

و در پایان، یادآوری می‌کنیم که میان اکثر علما در موردِ این مسئله اختلافی نیست، یعنی این برتری، برای خلفا و عشره مبشره و یا آنان که روایات مخصوص دارند، مانند اهل عقبه و بدر و تبوک، امری ثابت شده است و هیچ شک و شبهه‌ای در آن وجود ندارد، بلکه اختلاف نظر بر سر اصحابی است که تنها پیامبر ج را رؤیت نموده‌اند و به همین خاطر، امام ابن عبدالبر، اهل بدر و حدیبیه را استثنا کرده است [۴۳].

[۳۲] یعنی یک ساعت هم باشد. [۳۳] امام احمد ۳/۵۱ این حدیث را آورده بدون کلام عمر و علی بن جعد با همین لفظ: ۲/۹۵۶ آن را نقل کرده، الهیثمی گوید: ۴/۹۲، راویان این حدیث ثقه هستند و ابن حجر آن را به یعقوب بن شیبه نسبت می‌دهد ۱/۲۰، و شیخ الاسلام آن را به ابوذر هروی نسبت می‌دهد: الصارم المسلول: ۵۹۰. [۳۴] الطبري ۲۰/۳۰، دار المعرفة، ابن کثیر ۳/۳۶۹ و دار المعرفة والإصابة ۱/۲۰ ـ ۲۲، دار الکتاب العربي، با حاشیه استیعاب: ابن عبدالبر. [۳۵] امام احمد در کتاب فضائل الصحابة ۱/۵۷، ابن ماجه ۱/۳۱ (الأعظمي)، ابن ابی‌عاصم ۲/۴۸۴، و البوصیری در زوائد ابن ماجه ۱/۲۴ آن را صحیح دانسته، و المطالب العالیة ۴/۱۴۶، و آلبانی در صحیح ابن ماجه ۱/۳۲ آن را حسن دانسته‌اند. [۳۶] فتح الباری: ۷/۷. [۳۷] شرح أصول اعتقاد أهل السنة: لالکائی: ۱/۱۶۰. [۳۸] مسلم با شرح نووی: ۱۶/۹۳. [۳۹] ابوداود ۴۳۴۱، ترمذی ۲/۱۷۷، ابن ماجه ۴۰۱۴، ابن لإحسان ۳۸۵: ۱۸۵۰، موارد الظمآن و ترمذی گفته‌اند که این حدیث، حسن غریب می‌باشد. آلبانی این حدیث را با شواهدش صحیح دانسته است (سلسلة الصحيحة ۴۹۴). [۴۰] امام احمد ۴/۱۰۶، دارمی و طبرانی ۴/۲۲ – ۲۳. حاکم آنرا صحیح دانسته و ذهبی هم با آن موافق است: ۴/۸۵. ابن حجر گفته است: سند حدیث، حسن است، الفتح: ۷/۶. همچنین بنگرید به: الفتح الربانی ۱/۱۰۳ – ۱۰۴. [۴۱] یعنی: ای رسول خدا آیا کسی از ما بهتر وجود دارد؟ الصواعق المحرقة: الهیثمی ص ۳۲۱. [۴۲] روایت طبرانی که تخریج آن گذشت. [۴۳] فتح الباری ۷/۷.