۲-۶ دشنام به صحابه به بهانه طعن در دینشان
منظور از وارد کردن در دینِ صحابه این است که هر یک از آن بزرگواران را به کفر و یا فسق متهم نماید، در حالی که جزء کسانی باشد که فضل و بزرگواریاش به تواتر رسیده باشد، برخی از علماء این قید تواتر را مخصوص خلفا میدانند و برخی آن را مخصوص ابوبکر و عمر ب. برخی نیز هستند که میان کسانی که فضیلت آنان توسط نصوص متواتر و غیر متواتر ثابت شده، تفاوت میگذارند. همچنین معتقد هستند زمانی میتوان به دشنامدهندگانِ خلفا نسبت کفر داد که سب به کفر نمایند، ولی دیگران میگویند هر دشنامی که طعن در دین باشد، باعث کفر است. چنین سبّی به طور قطع کفر است، چون امر متواتر را تکذیب میکند.
ابومحمد بن ابیزید از سحنون روایت کرده که گفت:
«هر کس در مورد ابوبکر و عمر و عثمان و علی ش بگوید که آنان بر گمراهی و کفر بودهاند، کشته میشود و اگر غیر از آنان، دیگر صحابه را به چنین چیزی متهم کند، بزرگترین عقوبت را میچشد» [۵۴].
و هشام بن عمار میگوید:
«از امام مالک شنیدم که میگفت: هرکس ابوبکر و عمر ب را دشنام دهد کشته میشود و هر کس عایشه را دشنام دهد کشته میشود، چون خداوند در حق او میفرماید: ﴿يَعِظُكُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا﴾ [النور: ۱۷]. «خداوند شما را اندرز مىدهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید» پس هر کس او را متهم نماید، با قرآن مخالفت ورزیده و کسی که با قرآن مخالفت نماید، کشته خواهد شد» [۵۵].
ولی امام مالک در روایتی دیگر میگوید: «هر کس ابوبکر س را دشنام دهد، حد زده میشود و هر کس عایشه ل را سب نماید کشته میشود، گفتند: چرا؟ فرمود: کسی که عایشه ل را متهم نماید، با نص صریح قرآن مخالفت ورزیده است».
ظاهراً منظور امام مالک در مورد سب ابوبکرس این است که سب، غیر از کفر باشد، چون بقیه سخنان امام مالک این را توضیح میدهد که گفت: «هر کس عایشه ل را سب دهد با قرآن مخالفت ورزیده» و این دشنام دادن، یک دشنامِ مخصوص است که هر کس بگوید، کافر میشود، پس هر دشنامی را شامل نمیشود، چون از امام مالک روایت شده که:
«هر کس صحابیای را که درجهاش از ابوبکرس پایینتر است، تکفیر نماید، کشته میشود» [۵۶].
هیثمی گفته است:
«میتوان به طور خلاصه گفت که سب ابوبکرس، نزد حنفیه کفر است و بنابر یکی از دو قول امام شافعی و نظرِ مشهور مذهب امام مالک، موجب حد میشود و کفر نیست. ولی امام مالک وقتی در مورد خوارج اظهارنظر کرد، گفت: "این اعمال باعث کفر میشود". پس مسئله چنین است که اگر سب، غیر کفر باشد، شخص کافر نمیشود و اگر دشنام دهنده نسبتِ کفر به آنها بدهد، کافر میشود» [۵۷].
باز هم میگوید:
«اگر چه اصحاب شافعی در این باره چیزی نگفتهاند، ولی چیزی که من میگویم این است که تکفیر ابوبکر و امثال او که پیامبر ج به آنان وعده بهشت دادهاست، به طور قطع باعث کفر میشود» [۵۸].
خرشی میگوید:
«هر کس عایشه ل را به چیزی متهم کند که خدا او را از آن تبرئه نموده است، یا صحابه بودنِ ابوبکر س را انکار نماید، یا مسلمان بودنِ عشره مبشره ش را انکار کند، یا مسلمان بودنِ تمام اصحاب را انکار کند و خلفای چهارگانه را تکفیر نماید -یا حتی یک نفر از آنان را- کافر میشود» [۵۹].
بغدادی میگوید:
«علما گفتهاند: هر کس یکی از عشره مبشره را تکفیر نماید، کافر است و هر کس یکی از همسران پیامبر را -هر کدام که باشد- و یا برخی از آنان را تکفیر نماید، کافر است» [۶۰].
در این مسئله اختلاف مشهوری وجود دارد و ما تا اینجا مهمترین اقوال را آوردیم. ذکر این نکته لازم است که کسانی که به کفرِ دشنامدهندگان اعتقاد ندارند، به طور اجماع بر فسق آنان توافق دارند، چرا که مرتکب یکی از گناهان کبیره شدهاند، پس مستحق تعزیر و تأدیب هستند، و این تعزیر، بر اساسِ منزلت صحابی و دشنامی است که دادهاند، متفاوت است.
در این جا به ترتیب، این احکام را بیان خواهیم نمود:
هیثمی میگوید:
«تمام کسانی که معتقدند که دشنامدهندگانِ اصحاب، کافر نیستند، به طور اجماع میگویند که فاسق هستند» [۶۱].
ابن تیمیه میگوید:
«ابراهیم النخعی گفت: گفته میشد که دشنام دادن ابوبکر و عمرب از گناهان کبیره است و ابواسحاق السبیعی نیز همین را میگفت. خداوند فرموده: ﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ﴾ [النساء: ۳۱]. «اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مىشوید پرهیز کنید».
وقتی که دشنامدادن به آنها چنین باشد، کمترین عقوبتی که برایش در نظر گرفته میشود، تعزیر است، چون تعزیر برای جرایمی اعمال میشود که حد و کفاره نداشته باشد و این چیزی است که در میان اهل علم و فقه، اختلافی دربارهاش وجود ندارد، از صحابی و تابعین گرفته، تا بقیه علمای اهل سنت و جماعت، بلکه اینها به طور اجماع میگویند باید بر ایشان درود فرستاد و آنان را ستود و از خداوند برای ایشان طلب استغفار نمود و هر کس خلاف این را بگوید عقوبت داده میشود» [۶۲].
قاضی عیاض گفته است:
«دشنام دادن هر یک از اصحاب، جزء گناهان کبیره است و رأی مذهب ما و جمهور هم این است که مرتکبین این گناه، تعزیر میشوند و کشته نمیشوند» [۶۳].
عبدالملک بن جیب میگوید:
«هر کسی از مذهب شیعه، نسبت به عثمان در بغض و کینهتوزی غلو نماید شدیداً ادب خواهد شد و اگر نسبت به ابوبکر و عمر بیشتر غلو نمایند، عقوبت آن شدیدتر، و تنبیهش بیشتر خواهد شد، و آنقدر زندانی میشود تا بمیرد» [۶۴].
در سب و دشنام دادن ابوبکرس تنها به حد زدن اکتفا نمیشود، چون زدن حد فقط به خاطر صحابی بودنِ اوست، که دیگران هم چنین مقامی دارند. اگر مزیتهای دیگری که دارد به آن اضافه نمائیم که موجب احترام و اکرام او میباشد، مانند یاری دادن دین و مسلمانان و فتوحاتی که در دوران او به دست آمد، و همچنین خلافت و جانشینی پیامبر ج که هر یک از اینها باعث افتخارات زیادی است، موجب میشود که عقوبت مرتکبین آن شدیدتر شود [۶۵].
چنین تعزیراتی باید اجرا شود، یعنی امام یا قاضی نمیتواند از آن درگذرد، بلکه واجب است که آن را اجرا نماید.
امام احمد / میگوید:
«برای هیچ کس جایز نیست که از آنان بدگویی کند و آنان را به عیب و نقص متهم کند. اگر کسی چنین کاری را انجام داد، بر حاکم وقت واجب است که او را عقوبت داده و تأدیب نماید، و نمیتواند او را عفو کند، بلکه او را عقاب داده و از وی میخواهد که توبه کند. اگر توبه کرد از او پذیرفته میشود، و اگر دوباره مرتکب شد، عقوبت داده خواهد شد و به زندان میرود بمیرد یا توبه کند» [۶۶].
پس ای برادر مسلمان، به رأی و نظر امام و پیشوای اهل سنت بنگرید که چگونه کسانی را که مرتکب اهانت به اصحاب شدهاند، عقوبت میکند و از آن جایی که این دشنامها از گناهان کبیره به حساب میآیند، نزد برخی از علما، حکمِ مرتکب آنها، مانند حکم مرتکبین گناهان کبیره است.
امام محمد بن عبدالوهاب/ درباره کسانی که دشنام به صحابه را جایز دانستهاند، چنین میگوید:
«هر کس بعضی از اصحاب را، که فضیلت و کمالاتشان به حد تواتر رسیده است -مانند خلفای راشدین- مستحق سب و دشنام بداند، کافر میشود، چون چیزی را تکذیب کرده است که از پیامبر ج به طور قطع ثابت شده است و تکذیبکنندگان آن کافر میشوند. اگر آنان را دشنام دهد ولی معتقد نباشد که دشنام آنان حق و مباح است، فاسق خواهد گشت، چون دشنام دادن به مسلمان موجب فسق است، ولی برخی از علما میگویند که هر کس شیخین ب را دشنام دهد، بدون هر شرطی کافر میشود» [۶۷].
«قاضی ابویعلی» درباره تفسیر امام احمد در این مورد میگوید:
«در توضیح و تعلیق بر جواب امام احمد/ هنگامی که از او پرسیده شد که حکم دشنام دادن صحابه چیست؟ گفت: «مَا أَرَاهُ عَلَی الإِسْلاَمِ» «من چنین کسی را مسلمان نمیدانم». احتمال دارد که منظورش از این جواب، این باشد که اگر کسی دشنام دادن به صحابه را حلال بداند مسلمان نیست، که در این صورت بدون خلاف کافر میشود، و تنها وقتی کشته نمیشود که آن کار را حلال نداند، بلکه معتقد باشد که حرام است و مانند کسی شود که مرتکب گناهان کبیره میشود. سپس بقیه احتمالات را برشمرد ...» [۶۸].
به طور خلاصه میتوان گفت که هر کس برخی از صحابه را به گونهای دشنام دهد که در دین و عدالت آنان طعن وارد کند، در حالی که در مورد فضیلت و بزرگواری آنان نصوص متواتر موجود میباشد، بنابر قول غالب علما، کافر محسوب میشود، چون نص متواتر را تکذیب نموده است.
اما علمایی که مرتکبین [یعنی؛ دشنام دهندگانِ صحابه را] را کافر نمیدانند، به طور اجماع میگویند که آنها از مرتکب گناه کبیره شده و مستحق تعزیر و تأدیب هستند و برای امام جایز نیست که از آنان درگذرد. این عقوبت و تعزیر، بر حسب مقام و منزلت صحابه، افزایش مییابد و نزد آنان چنین کسانی کافر نیستند، مگر این که دشنام را حلال بدانند. ولی کسانی که بر حلال بودنِ آن بیفزایند، مانند این که بدگویی و دشنام را عبادت بدانند، کافر شدنشان از مواردی است که هیچگونه خلافی در آن نیست و نصوص و دلایل علما، که پیشتر گفتیم، به طور واضح و روشن بر این واقعیت دلالت میکند. با روشن شدن این نوع، با یاری خدا بقیه موارد هم با آسانی روشن خواهد شد، به همین سبب سخن را در آن طولانی کردیم.
[۵۴] الشفا: قاضی عیاض ۲/۱۱۰۹ تحقیق: البجاوی. [۵۵] الصواعق المحرقة: ص ۳۸۴. [۵۶] الشفا: ۲/۱۱۰۹. [۵۷] الصواعق: ۳۸۶. [۵۸] منبع سابق ۳۸۵. [۵۹] الخرشی علی مختصر خلیل ۸/۷۴. [۶۰] الفرق بین الفرق ص ۳۶۰ تعلیق: محمد محی الدین عبدالحمید. [۶۱] الصواعق المحرقة: ص ۳۸۳. [۶۲] لالکائی ۸/۱۲۶۲ – ۱۲۶۶. الصارم المسلول ص ۵۷۸. [۶۳] مسلم با شرح نووی: ۱۶/۹۳. [۶۴] الشفا: ۲/۱۱۰۸. الصارم المسلول: ص ۵۶۹. [۶۵] الصواعق المحرقة: ۳۸۷. [۶۶] طبقات الحنابلة: ۱/۲۴ و الصارم المسلول: ۵۶۸. [۶۷] الرد علی الرافضة ص ۱۹. [۶۸] الصارم المسلول: ص ۵۷۱ و ما قبل آن.