سوده دختر زمعة
امام بخاری از عایشهل روایت میکند، گفت: سوده بعد از اینکه حجاب خود را برای رفتن به قضای حاجت پوشیده بود، بیرون رفت. -سودة زن تنومندی بود، نمیشد که کسی او را ببیند و او را نشناسدـ عمر او را دید و گفت: ای سوده به الله قسم از دید ما مخفی نیستی بنگر چگونه بیرون آیی تا ما تو را نشناسیم، سوده گفت: منصرف شدم و برگشتم و رسول الله ج در خانه بود؛ ایشان داشتند شام میخوردند و تکه گوشتی که بر استخوان بود در دست داشتند؛ سوده داخل شد و گفت: ای رسول الله من برای ضرورتی بیرون رفتم و عمر چنیین به من گفته است. سوده گفت: وحی بر ایشان نازل شد و بعد که تمام شد در حالی که تکه گوشت را نگذاشته بود، پیامبر گفت: «همانا برای قضای حاجت به شما اجازه داده شد است.»
سبب نزول آیهی ۱۰ سورهی دخان: ﴿فَٱرۡتَقِبۡ يَوۡمَ تَأۡتِي ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِينٖ١٠﴾ [۷۴] اشاره به چه چیزی است؟
(جمله محذوف است) پیامبر ج کردند پیامبر دعای قحط سالی مثل قحط سالکی قوم یوسف را نمود و قحطی به آنها رسید تا جایی که استخوان را میخوردند و از شدت سختی و گرسنگی وقتی یکی از آنها به آسمان نگاه میکرد در آسمان دود را میدید که این آیه نازل شد، نزد رسول الله ج آمدند و گفتند: ای رسول الله از الله برای ما طلب باران نمایید آنها هلاک شدند و ایشان طلب باران نمودند و باران بارید.
هنگام نزول آیهی: ۲ سورهی فتح: ﴿لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكَ وَيَهۡدِيَكَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِيمٗا٢﴾ [۷۵] پیغمبر چکار کرد؟
[۷۴] پس (ای پیامبر) منتظر روزی باش که آسمان دودی آشکار (پدید) آورد [۷۵] تا الله گناه گذشته و آیندۀ تو را بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند، و به راه راست هدایتت نماید.