انبوه بودن ریش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم
پیامبر اکرم ج به بلند گذاشتن ریش دستور داده؛ خود نیز ریش مبارک را بلند میگذاشت. چنانکه در برخی احادیث وارد شده است:
٦- بخاری و ابوداود[٣٠] از ابومعمر روایت نمودهاند که فرمود: ما به حضرت خباب گفتیم: آیا رسول اکرم ج در ظهر و عصر قرائت میخواند؟ فرمود: آری، گفتیم: از کجا فهمیدی؟ فرمود: از تکان خوردن ریش مبارک ایشان. این لفظ بخاری است و در ابوداود آمده است: ما گفتیم، چگونه تشخیص دادید؟ فرمود: از جنبیدن ریش مبارک ایشان ج.
٧- ابوداود[٣١] از انسبن مالک س روایت کرده است که فرمود: «همانا رسول خدا ج وقتی وضو میگرفت یک کف آب را برداشته زیر چاه برده ریش مبارک را با آن خلال مینمود و فرمود: این چنین دستور داده است پروردگارم به من».
٨- امام مسلم در صحیح[٣٢] خود از جابربن عبدالله س روایت نموده است که فرمود: قسمت جلوی سر و ریش رسول خدا ج سفید شده بود، و هنگامی که آن را روغن میمالید معلوم نمیشد اما هنگامی که موها پراکنده میشدند، ظاهر میگشت و موی ریش مبارک ایشان بسیار بود».
٩- امام ترمذی در شمائل[٣٣] خود از ابن ابی هاله که در مورد محاسن و زیباییهای حضرت رسول ج بسیار بیان دلانگیزی داشت روایت کرده است که «ریش مبارک رسول خدا ج انبوه و پرپشت بود».
١٠- ابن جوزی[٣٤](ره) در «الوفا بأحوال المصطفى»[٣٥] از علیبن ابیطالب روایت نموده است که فرمود: «ریش حضرت رسول ج بزرگ بود».
١١- از ام معبد ل روایت شده است که فرمود: «ریش مبارک رسول خدا ج انبوه بود»[٣٦].
پس از این همه تصریحات ثابت گشت که بزرگ گذاشتن ریش، یک امر فطری است که انسان بر آن آفریده شده است و در دین اسلام نیز بدان دستور داده شده و از سنن انبیاء † میباشد. و از هیچ نبی و یا ولی صالحی روایت نشده است که ریش را تراشیده یا کوتاه نموده باشد. پس کسی که ریش را میتراشد یا کمتر از یک مشت آن را کوتاه میگرداند، او با فطرت و طبیعتی که خداوند عزوجل او را بر آن آفریده است در ستیز است و تراشیدن ریش را رهروان راه فسق برمیگزینند. و انحرافی میباشد از شیوه انبیاء †.
[٣٠]- بخاری در صحیح ١/١٩٧ در کتاب الصلوة (باب من خافت القراءة فی الظهر والعصر) ابوداود در سنن خود ١/٥٠٤ در کتاب الصلوة (باب فی قراءة الظهر) شماره ٨٠١ و لفظ چنین است «آیا رسول خدا ج در ظهر و عصر قرائت میخواند؟ فرمود: آری، گفتیم: چگونه فهمیدید؟ فرمود: با تکان خوردن ریش ایشان». ابن ماجه نیز آن را در سنن خود ١/٢٧٠ در إقامة الصلوة و السنة فیها (باب القراءة فی الظهر و العصر) شماره ٨٢٥ ذکر نموده و احمد در مسند ٥/١٠٩.
[٣١]- ابوداود در سنن ١/١٠١ در کتاب الطهارة (باب تخلیل اللحیة) شماره ١٤٥ و بیهقی در سنن کبری ١/٥٤ در کتاب الطهارة (باب تخلیل الحیة) حافظ ابن حجر در التلخیص الحبیر ١/٨٦ فرموده است: «اما احادیث انس را ابوداود روایت کرده است و در سند آن ولید بن زروان فردی مجهولالحال میباشد و طرق دیگری نیز از انس دارد که ضعیف هستند، چنانچه در فوائد ابوجعفربن البختری و مستدرک حاکم از طریق موسی بن ابی عائشه از زیدبن ابی انیسة از یزید الرقاشی از انس روایت نموده و ابن عدی آن را در زندگینامه جعفربن الحارث ابی الاشهب آورده است، و «ابن القطان آن را از طریق دیگری صحیح گفته است، ذهلی گفته است: محمدبن خالد به ما حدیث بیان کرده است و او از زبیدی و او از زهری و زهری از انس روایت نموده است که «رسول خدا ج وضو نمود پس انگشتانش را زیر ریش مبارک داخل کرده، با انگشتان خلال نمود و فرمود: پروردگارم این چنین به من دستور داده است، ذهلی از یزیدبن عبد ربه و ا و از محمدبن حرب و او از زبیدی حدیث بیان کردهاند که این حدیث را از طریق انس دریافت داشته است و حاکم قبل از این، این حدیث را صحیح گفته است و نزد این دو این علت موجب قدح نخواهد بود.
[٣٢]- مسلم ٤/١ در کتاب الفضائل (باب شیبه ج) شماره ١٨٢٣ تمام حدیث چنین است «مردی گفت آیا چهره ایشان چون شمشیر (درخشان) بود؟ فرمود: خیر بلکه چونان آفتاب و ماه و دایره مانند بود و خاتم را در موضع شانهاش مشاهده نمودم که مثل تخم کبوتر و مشابه جسم مبارک ایشان بود، و احمد نیز در مسند ٥/١٠٤.
[٣٣]- این حصهای از حدیث درازی است که امام ترمذی آن را در شمایل محمدیه ٣٨ از حدیث هند بن ابی هالة آورده است، علامه ابن حجر در تهذیب التهذیب ٢/١١١ گفته است: «آجری از ابوداود چنین نقل کرده است که: میترسم جمیعبن عمر راوی حدیث هند بن ابیهالة کذاب نباشد و عجلی گفته است: اشکالی ندارد، حدیثش نوشته شود گرچه قوی نیست» و بیهقی نیز این حدیث را در دلایل النبوة ١/٢١٧ آورده، و احمد در مسند خود ١/٩٨ از محمد بن علی از پدرش و نسائی در سنن کبری ٥/٤١٢ در کتاب الزینة (باب اتخاذ الشعر) شماره ٩٣٢٨ از حدیث براء -رضی الله عنه- آورده است.
[٣٤]- عبدالرحمن بن علی بن محمدبن عبیداللهبن حمادی بن احمدبن محمدبن جعفر قرشی، تیمی، بغدادی، حنبلی معروف به ابن جوزی (جمالالدین ابوالفرج) ایشان محدث، فقیه، حافظ، ادیب، سخنور، مورخ میباشند از تألیفات ایشان «المغنی فی علومالقرآن» و «جامعالمسانید» و «المنتظم فی تاریخالأمم» و «الموضوعات» را میتوان نام برد، در سال ٥١٠ هجری به دنیا آمده در سال ٥٩٧ وفات یافت. (معجمالمؤلفین، ٥/١٥٦).
[٣٥]- ٢/٣٢٩ و احمد در مسند ١/١١٦ و بیهقی در دلایل النبوة ١/٢١٦ با این لفظ «کان ضخم الهامة عظیم اللحیة».
[٣٦]- حدیث ام معبد (عاتکة بنت خالد است) را حاکم در مستدرک ٣/٩-١٠ از حدیث هشامبن حبش با لفظ (وفی لحیته کثاثة) آورده و گفته است: این حدیث صحیحالاسناد است اما شیخین آن را نیاوردهاند و ذهبی نیز موافقت نموده است و طبرانی در المعجمالکبیر ٤/٤٨ از حدیث هشامبن حبیش آن را روایت نموده است.