وجوب گذاشتن ریش

مقدار ریش

مقدار ریش

بخاری در صحیح خود[٤١] روایت نموده از ابن عمر ب و ایشان از رسول‌الله  ج روایت کرده که فرمود:

«خالفوا المشرکين وفروا اللحى وأحفوا الشوارب».

«با مشرکان مخالفت نمائید ریش را بسیار گذاشته سبیل‌ها را قطع نمایید».

حضرت ابن عمر هرگاه برای حج یا عمره تشریف می‌برد یک مشت از ریش خویش را گرفته مازاد بر آن را می‌گرفت.

حافظ در فتح‌الباری[٤٢] فرموده است: در حدیث ابوهریره چنین آمده است: «با مشرکان مخالفت ورزید» و در مسلم آمده است که «با مجوس مخالفت نمایید» و در حدیث ابن عمر همین مراد است چون آنان ریش را کوتاه کرده، عده‌ای آن را می‌تراشیدند.

همچنین گفته است[٤٣]: در حدیث بالا مقداری که گرفته می‌شود بیان شده است سپس فرمود: آنچه از این حدیث نمایان می‌گردد آنست که این تخصیص حضرت ابن عمر ب (یعنی گرفتن مازاد بر مشت) ویژه مراسم حج نبود؛ بلکه ایشان امر به بلند گذاشتن ریش را بر حالتی حمل می‌نمود که چهره انسان به سبب بلند بودن غیرمعمولی ریش از جانب طول یا عرض بدنما و ناجور نباشد. طبری[٤٤] گفته است: عده‌ای ظاهر حدیث را گرفته‌اند و کم کردن ریش را از جانب طول و عرض مکروه دانسته‌اند و عده‌ای گفته‌اند، گرفتن وکم کردن مازاد بر مشت اشکالی ندارد سپس با سند[٤٥] خود از حضرت ابن عمر ب روایت نموده است که ایشان چنین می‌کرد (یعنی زائد از مشت را می‌گرفت) و از حضرت عمر س نیز روایت نموده است که ایشان ریش مردی را با یک قبضه برابر کرد و از ابوهریره روایت کرده است که ایشان نیز مازاد بر قبضه برابر کرد و از ابوهریره روایت کرده است که ایشان نیز مازاد بر قبضه را کم می‌کرد. همچنین ابوداود با «سند حسن»[٤٦] از جابر روایتی را آورده است که فرموده: «کنا نعفي السبال إلا في حج أو عمرة»: ما ریش را به حال خویش رها می‌کردیم مگر در حج یا عمره. یعنی آن را به‌طور کامل می‌گذاشتیم و این روایت قول ابن عمر ب را تأیید می‌کرد چون سبال (به کسر مهمله و تخفیف موحده) جمع سبله (با دو فتحه) است و معنای آن موهای بلند ریش می‌باشد و حضرت جابر بدان اشاره دارد که آنان در حج و عمره آن را کوتاه می‌کردند. من گویم (یعنی مولانا شیخ‌الحدیث محمد زکریا کاندهلوی): ما مذاهب را در مورد مازاد بر قبضه در شرح مؤطا أوجز المسالک[٤٧] با بسط و تفصیل ذکر نموده‌ایم.

پس بدان که علما در مورد ریش بزرگ اختلاف نموده‌اند و در این مورد چند قول دارند:

اول: بر حالش گذاشته شود و چیزی را از آن کم نکنند قول مختار شوافع همین است و نووی نیز آن را ترجیح داده است و یکی از دو قول حنابله نیز همین است.

دوم: مثل قول اول، بجز در دوران حج و عمره که در این موارد رفتن حصه‌ای از آن مستحب است.

حافظ گفته است: همین قول از امام شافعی ( /) تصریح شد است.

سوم: گرفتن قدری که بسیار طولانی شده باشد، مستحب است. بدون تعیین حدود آن با قبضه (مشت) و قول مختار امام مالک ( /) همین است و قاضی عیاض[٤٨] این قول را ترجیح داده است.

چهارم: گرفتن مازاد بر قبضه مستحب است و قول مختار احناف نیز همین است در الدر المختار[٤٩] آمده است: اما گرفتن و کوتاه کردن از ریش در حالی که کمتر از قبضه باشد چنانکه بعضی از اهل مغرب و مردان زن‌نما می‌کنند هیچ کسی اباحت آن را فتوا نداده است و تراشیدن همه ریش‌ کردار یهودیان هند و مجوس عجم می‌باشد.

همچنین در «الدر المختار»[٥٠] آمده است: سنت در مورد ریش قبضه می‌باشد. ابن عابدین[٥١] گفته است: مراد آنکه شخص، ریش خود را با مشت بگیرد و مازاد بر آن را قطع نماید، امام محمد در کتاب‌الآثار از امام چنین نقل کرده است و گفته است، همین قول را می‌گیریم.

[٤١]- ٧/٢٠٦ در کتاب الباس (باب تقلیم الأظفار) و مسلم در صحیح خود ١/٢٢٢ در کتاب الطهارة (باب خصال الفطرة) شماره ٥٢، به لفظ: «خالفوا المشرکین أحفوا الشوارب وأوفوا اللحى».

[٤٢]- فتح‌الباری شرح صحیح البخاری ١٠/٤٣٠ در کتاب اللباس (باب تقلیم الأظفار).

[٤٣]- مصدر سابق.

[٤٤]- او محمدبن جریر طبری، ابوجعفر، مورخ، مفسر، امام و از علمای بزرگ می‌باشد. ایشان دارای تصانیف بسیاری است که از آن جمله «أخبار الرسل والملوک» که به تاریخ طبری شهرت دارد و «جامع‌البیان فی تفسیرالقرآن» و «اختلاف‌الفقهاء» و غیره را می‌توان برشمرد. در سال ٢٢٤ هجری زاده شد و به سال ٣١٠ دار فانی را وداع گفت. (الاعلام للزرکلی ٦/٦٩).

[٤٥]- مراد امام طبري است.

[٤٦]- ابوداود در سنن خود ٤/٤١٤ در کتاب الترحل (باب فی أخذ الشوارب) شماره ٤٢٠١ و حافظ ابن حجر آن را حسن گفته است.

[٤٧]- أوجزالمسالک إلی مؤطا الإمام مالک از مؤلف ١٥/٣ و مابعد آن (باب السنة فی الشعر).

[٤٨]- او عیاض بن موسی بن عیاض بن عمرون یحصبی سبتی مالکی ابوالفضل می‌باشد، عالم مغرب و امام اهل حدیث در دوران خود بود، تصانیف او از این قرارند: «الشفا بتعریف حقوق المصطفی» و «شرح علی صحیح مسلم» و «الإلماع إلی معرفة أصول الروایة وتقیید السماع» در سال ٤٧٦ هجری چشم به جهان گشود و در سال ٥٤٤ به دیار باقی شتافت. (ر. ک: الاعلام للزرکلی، ٥/٩٩).

[٤٩]- الدرالمختار شرح تنویرالأبصار حصفکی همراه حاشیه ابن عابدین ٢/١١٣ از کتاب‌الصوم و عبارت فقهاء در این باره با تفصیل ذکر خواهند شد.

[٥٠]- ٥/٦٦ در کتاب الحظر و الاباحة.

[٥١]- او محمد امبن بن عمربن عبدالعزیز عابدین دشمقی حنفی است که فقیه اصولی و خاتمة المحققین می‌باشد، در سال ١١٩٨ هجری در دمشق زاده شد و همانجا به سال ١٢٥٨ چشم از جهان فرو بست. از تألیفات ایشان: «حاشیه رد المختار علی الدر المختار» و «العقود الدریة فی تنقیح التفاوی الحامدیة» و «مجموعه رسائل ابن عابدین» را می‌توان نام برد. (ر. ک: معجم‌المؤلفین، ٩/٧٧).