ممنوعیت مشابهت اختیار نمودن مردان با زنان و زنان با مردان
امام بخاری در صحیح[٨٢] خود از ابن عباس ب روایت کرده که فرمود:
«لعن رسول الله ص المتشبهين من الرجال بالنساء والمتشبهات من النساء بالرجال».
رسول اکرم ج مردانی را که با زنان مشابهت اختیار نمایند و زنانی را که با مردان مشابهت اختیار کنند لعنت کرده است.
حافظ ابن حجر در فتحالباری[٨٣] با نقل از طبری فرموده است: برای مردان جایز نیست که در لباس و زینتی که ویژه زنان است با آنان مشابهت اختیار کنند و بالعکس همچنین از ابن التین[٨٤] نقل نموده که فرموده است: مراد از لعن در این حدیث مردانی هستند که در پوشش با زنان مشابهت اختیار نمایند یا زنی که با مردان مشابهت اختیار نماید.
همچنین[٨٥] از شیخ ابی جمره[٨٦] نقل کرده که فرموده است: حکمت در لعن کسی که مشابهت اختیار کند آنست که چیزی را که احکم الحاکمین جل جلاله به گونهای وضع کرده تغییر میدهد و در حدیث، لعنت برو اصلا به همین حکمت اشاره شده است که «المغيرات خلق الله» زنانی که آفرینش خداوندی را تغییر میدهند و در روایت بخاری[٨٧] از ابن عباس ب آمده است که فرمود:
«لعن النبي ج المخنثين من الرجال والمترجلات من النساء».پیامبر اکرم ج مردانی را که با زنان و زنانی را که با مردان مشابهت اختیار میکنند لعنت کرده است.
عینی[٨٨] در شرح بخاری[٨٩] از کرمانی[٩٠] نقل کرده است که فرمود: مخنث کسی است که در کردار و گفتار با زنان مشابهت اختیار میکند، و گاهی این امر خلقتی میباشد و گاهی تکلفی که همین نوع دوم ملعون و مورد مذمت قرار گرفته است نه اول.
و هیچ کس شک نمیکند که تشبه کامل با زنان، به وسیله تراشیدن ریش حاصل میگردد و این مشابهت بالاتر از مشابهت در لباس و غیره میباشد چون ریش مرد نخستین امتیاز و بزرگترین فرق در میان مرد و زن است؛ چنانکه این امر برای همه ظاهر و مسلم میباشد و کسی آن را انکار نخواهد کرد؟ مگر کسی که بخواهد خود را فریب دهد و خواهشات را پیروی نماید و پس از آنکه خداوند او را با نعمت زیبای مردانگی زینت بخشیده است خود را با زنان مشابه گرداند و همانگونه که گیسوان، زینت زن به حساب میآید، همینگونه ریش هم زیبایی مرد و علامت مردانگی میباشد و رسول اکرم ج به همین امر اشاره نموده است که فرمود:
«سبحان من زين الرجال باللحي والنساء بالذوائب»[٩١].
«پاک است ذاتی که مردان را با ریش و زنان را با گیسوان زینت بخشیده است».
و همچنین رسول اکرم ج نهی نموده است از اینکه زن سرش را بتراشد. رواهالنسائی[٩٢].
پس تراشیدن ریش برای مرد چون تراشیدن سر برای زن میباشد و به همین سبب در «الدر المختار» از کتابهای فقه حنفی گفته است: «در مجتبى آمده است که اگر زن موی خود را قطع نماید گنهکار شده مورد لعنت قرار میگیرد در «بزازیه» افزون بر آن آمده است که اگر چه با اجازه شوهر باشد چون اطاعت مخلوق در جایی که معصیت خداوند باشد جایز نیست و به همین سبب برای مرد حرام است که ریش خود را بتراشد و امری که باعث حرمت گشته همان مشابهت اختیار نمودن با مردان میباشد».
من گویم: همچنین امری که در حرمت تراشیدن ریش برای مردان مؤثر است همان تشبه با زنان میباشد؛ اما اگر ریش زنی درآمد دستور داده شود تا آن را قطع نماید چنان که شارحان حدیث و صاحبان فتوی از فقها بر این امر تصریح نمودهاند. کسانی که ریش را میتراشند خداوند عزوجل نه آنان را زن آفریده و نه هم نر و ماده بلکه آنان را مرد آفریده و علامت مردی و مردانگی را بر چهره آنان رویانده است؛ اما آنان شباهت با زنان را اختیار نمودند و در این وعید شدید که در مورد مشابهت مردان با زنان آمده است داخل میشوند، خداوند عزوجل همه ما را از گمراهی آشکار پوشیده و فتنهها به فضل و کرمش محفوظ دارد. آمین.
اما از جانب دیگر، پزشکان و اطبا برای گذاشتن ریش فوایدی را ذکر نمودهاند:
١- گذراندن آلت تراشیدن بر چانه و رخسار بینایی را ضعیف میگرداند و کسی که بر آن مداومت نماید چشمان او را ضعیف خواهد کرد اما صاحب ریش از ضعف بینایی که بر اثر تراشیدن حاصل میگردد محفوظ میماند چنانکه این امر بر پزشکانِ محقق ثابت شده است.
٢- ریش مانع رسیدن میکروب به ظاهر و سینه میشود.
٣- لثه دندانها را از عوارض طبیعی حفظ میکند و به منزله پوشش بر آن است.
٤- این مو (موی ریش) دارای رگههای روغنی میباشد که به داخل بدن میرسند و بر اثر آن پوست نرم گشته تر و تازه میماند و شادابی حیات و تازگیاش در آن نمودار میگردد بسان زمین نرم و نمداری که دارای پوششی از گیاهان سبز باشد به گونهای که همواره آب به آن برسد و تازگیاش از بین نرود و تراشیدن ریش، این جنبههای مفید برای چهره را از بین برده آن را خشک و بیابانگونه مینمایاند.
٥- ریش و ماده غریزی (منی) دارای ارتباطی مخفی هستند پس مردانگی با بلند گذاشتن ریش قوام میگیرد، عدهای از اطباء گفتهاند: اگر مردم عادت تراشیدن ریش را نسل اندر نسل ادامه دهند در نتیجه نسل هشتم بدون ریش، زاده خواهند شد و گواه این مطلب همان افراد مخنث (زننما) هستند که گرچه در بقیه اعضاء همچون مردان هستند اما ریش ندارند.
این فواید را از کتابی برگرفتیم که در زمینه بلند گذاشتن ریش به رشته تحریر درآمده است و بخاطر تکمیل موضوع آن را ذکر نمودیم ورنه فرد مسلمان در عمل به سنت نیازی به این فلسفهنگاری نخواهد داشت و او را دستور خدا و رسول ج کافی خواهد بود.
[٨٢]- ٧/٢٠٥ در کتاب اللباس (باب المشتبهون بالنساء أو المتشبهات بالرجال) و ابوداود در سنن خود ٤/٢٥٤ در کتاب اللباس (باب فی لباس النساء) شماره ٤٠٩٦ با لفظ: «أنه لعن المتشبهات من النساء بالرجال والمتشبهین من الرجال بالنساء». و ترمذی در ابواب الادب عن رسولالله ج (باب ما جاء فی المتشبهات بالرجال من النساء) شماره ٢٧٨٤ با لفظ: «لعن رسول الله ج المتشبهات بالرجال من النساء والمتشبهین بالنساء من الرجال». و ترمذی گفته است: این حدیث حسن، صحیح است و ابن ماجه در سنن خود ١/٦١٤ در کتاب النکاح (باب فی المتخنثین) شماره ١٩٠٤ و احمد در مسند خود ١/٣٣٩ آن را ذکر کردهاند.
[٨٣]- فتحالباری ١٠/٤٠٩ در کتاب اللباس (باب إخراج المتشبهین من البیوت).
[٨٤]- او عبدالواحد بن التین از بزرگان علمای حدیث میباشد و شرحی بر صحیح بخاری دارد (کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون ١/٥٤٦).
[٨٥]- فتحالباري، ١٠/٤٠٩-٤١٠.
[٨٦]- او عبدالله بن سعدبن سعیدبن ابی جمرة ازدی اندلسی ابومحمد از علماء حدیث میباشد او مالکی و از کتابهای ایشان: بحجة النفوس شرح صحیح بخاری میباشد در سال ٦٩٥ وفات یافت. (الأعلام للزرکلی ٤/٨٩).
[٨٧]- ٧/٢٠٥ در کتاب اللباس (باب إخراج المتشبهین من البیوت) و تمامش چنین است: «وقال: أخرجوهم من بیوتکم، قال: فأخرج النبی ج فلاناً وأخرج عمر فلاناً».
[٨٨]- او محمدبن احمد بن موسی بن احمدبن حسین بن یوسف بن محمود عینتابی حلبی، قاهری، حنفی معروف به عینی است بدرالدین ابوالثناء ابومحمد ـ است ایشان فقیه، اصولی مفسر محدث، مورخ، لغوی، نحوی و بیانی و فصیح در دو لغت عربی و ترکی بودهاند، برخی از تصانیف ایشان از این قرارند: «شرح الجامع الصحیح للبخاری» و «عقد الجمان فی تاریخ أهل الزمان» و غیره، در سال ٥٩٧ هجری زاده شد و در سال ٦٨٢ وفات یافت. (معجمالمؤلفین ١٢/١٥٠).
[٨٩]- عمدة القاری شرح صحیح البخاری ٢٢/٤٢ در کتاب اللباس (باب إخراج المتشبهین بالنساء من البیوت).
[٩٠]- او محمد بن یوسف بن علی بن سعید، شمسالدین کرمانی است که عالم در زمینه حدیث نیز بود اصل او از کرمان میباشد از تألیفات ایشان میتوان «الکوکب الدراری فی شرح البخاری» را برشمرد در سال ٧١٧ هجری زاده شد و در سال ٧٨٦ وفات یافت. (الاعلام زرکلی ٧/١٥٣).
[٩١]- دیلمی در فردوس الأخبار بمأثور الخطاب ٤/١٥٧ شماره ٦٤٨٨ از عایشه ل روایت کرده است، عجلونی در کشف الخفاء ١/٤٤٤ گفته است: حاکم از عائشه ل روایت کرده است و در تخریج احادیث «مسند الفردوس» از حافظ ابن حجر اثناء این حدیث «ملائکة السماء یستغفرون لذوئب النساء ولحى الرجال یقولون: «سبحان الذی زین الرجال باللحى والنساء بالذوائب» مسنداً از عائشه ذکر کرده است.
[٩٢]- نسائی در «سنن الکبری» ٥/٤٠٧ در کتاب الزینة (باب احفاء الشوارب و اعفاء اللحیة) شماره ٩٢٩ از حدیث علی س و ترمذی در سنن خود ٢/٢٤٦ در ابواب الحج (باب ما جاء فی کراهیة الحلق للنساء) شماره ٩١٤ از حدیث عائشه ل و از حدیث علی س و گفته است: در حدیث علی اضطراب وجود دارد و ابن عدی در «الکامل فی ضعفاء الرجال» ٦/٢٣٧١ و گفته است امید دارم که اشکالی داشته نباشد.