نشانه های قیامت

فهرست کتاب

۵٧- استحلال بیت الحرام و انهدام کعبه

۵٧- استحلال بیت الحرام و انهدام کعبه

بیت الحرام را جز اهلش (مسلمان‌ها) حلال نمی‌کنند وقتی آن را حلال دانستند هلاک می‌شوند سپس مردی دارای ساق پای باریک از حبشه می‌آید کعبه را خراب می‌کند، سنگ‌هایش را از هم جدا می‌نماید و زینت‌ها را از او جدا می‌سازد [۴۸۸]و... این واقعه در آخر الزمان است وقتی که بر زمین کسی که نام خدا را بر زبان داشته باشد نمی‌ماند. بدین خاطر و بر اساس احادیث صحیح دیگر کعبه هرگز تعمیر نمی‌شود. امام احمد از سعید بن سمعان روایت می‌کند گفت: از ابوهریره شنیدم به ابا قتاده می‌گفت: پیامبر خدا فرمودند: «يبايع لرجل ما بين الركن والمقام ولن يستحل البيت إلا أهله فإذا استحلوه، فلا يسأل عن هلكة العرب، ثم تأتي الحبشة، فيخرّبون خراباً لا يعمر بعده أبداً وهم الذين يستخرجون كنزه» [۴۸٩]. «بین رکن کعبه و مقام ابراهیم با مرد بیعت می‌شود. و کعبه را حلال نمی‌کنند جز اهلش. پس وقتی که آن را حلال کردند از هلاک شده‌های عرب سؤال نمی‌شود (اعراب زیادی کشته می‌شوند). سپس حبشی‌ها می‌آیند آن را طوری خراب می‌کنند که دیگر هرگز تعمیر نمی‌شود و آنان کنز آن را استخراج می‌کنند».

عبدالله بن عمر می‌گوید: از پیامبر خدا شنیدم فرمودند: «مردی دارای ساق پای باریک و کوچک از حبشه کعبه را خراب می‌کند و کسوت و زینت آلات را از آن جدا می‌سازد مثل اینکه اکنون من او را می‌بینم با سری طاس و مفاصل کج با بیل و کلنگش به کعبه می‌کوبد». «رواه احمد» [۴٩۰].

امام احمد و شیخان از ابوهریره روایت می‌کنند گفت پیامبر خدا جفرمودند: «يخرب الكعبة ذو السويقتين من حبشة» [۴٩۱]«مردی دارای ساق پای کوچک و باریک از حبشه کعبه را خراب می‌کند». امام احمد و بخاری از ابن عباس از پیامبر خدا جروایت می‌کنند. فرمود: «كأني أنظر إليه: أسود، أفحج، ينقصها حجراً حجراً»(یعنی: الکعبه) [۴٩۲]«درست مثل اینکه به او می‌نگرم. سیاه پوست با پاهای باریک (بین دورانش باز است) سنگ‌های کعبه را یکی یکی از هم جدا می‌کند» امام احمد از ابوهریره روایت می‌کند گفت: از پیامبر خدا جشنیدم فرمودند: «في آخر الزمان يظهر ذو السويقتين على الكعبه قال حسبتُ أنه قال في هدمها» [۴٩۳]«در آخر الزمان مردی دارای دو ساق پای باریک ظاهر می‌شود، بر کعبه مسلط می‌گردد – راوی می‌گوید گمان کنم پیامبر گفت – و آن را خراب می‌کند.

اگر گفته شود این احادیث مخالف آیه ۶٧ عنکبوت هستند که می‌فرماید:

﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا[العنکبوت: ۶٧].

«آیا ندیدند که ما (مکه را) حرم امن و امانی قرار دادیم».

و همچنین خداوند اصحاب الفیل را نابود کرد تا کعبه قبله مسلمانان سالم بماند پس چگونه بعد از اینکه کعبه قبله مسلمانان شده است حبشی‌ها را بر آن مسلط می‌سازد در جواب آمده است: «خراب شدن کعبه در آخر الزمان در نزدیکی بر پایی قیامت است زمانی که بر زمین هیچ مسلمانی زنده نیست و بدین خاطر در روایت امام احمد از سعید بن سمعان آمده است «لا يعمر بعده ابداً»یعنی بعد از آن دیگر (کعبه) تعمیر نمی‌شود پس کعبه حرم امن است به شرطی که اهلش حرمت آن را نشکنند [۴٩۴].

و در آیه چیزی دال بر استمرار و دوام امن در کعبه وجود ندارد. دفعات فراوانی در مکه قتال صورت گرفته است و بزرگ‌ترین آن هجوم قرامطه به مکه در قرن چهارم هجری است که مسلمان‌های زیادی را در حال طواف به قتل رساندند و حجر الاسود را به منطقه خودشان بردند و بعد از چندین سال آن را به کعبه باز گرداندند و با وجود این تمام این‌ها مضمون ایه را نقض نمی‌کند زیرا این وقایع بدست مسلمانان و منتسبین به آنان صورت گرفته است مطابق روایت امام احمد که می‌فرماید: «لا يستحل البيت الحرام إلا أهله»«حرمت بیت الحرام را جز مسلمانان نمی‌شکنند» پس طبق خبر پیامبر خدا جاین امر واقع شد و در آخر الزمان نیز دوباره اتفاق می‌افتد اما در آن موقع دیگر تعمیر نمی‌شود زیرا دیگر هیچ مسلمانی روی زمین وجود ندارد» [۴٩۵].

[٧۸] «فتح الباری» (۱۳/۱۶) این موضوع در بحث قبض علم و ظهور جهل بعداً توضیح داده می‌شود. [٧٩] «شرح امام نووی بر مسلم» (۱/۱۵٩). [۸۰] «صحیح بخاری»، کتاب الرقاق، باب قول النبی ج: «بعثت أنا والساعة كهاتین»(۱۱/۳۴٧ با شرح فتح الباری). [۸۱] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب قرب الساعة، (۱۸/۸٩ – ٩۰ همراه با شرح امام نووی). [۸۲] رواه الدولابی فی «الکنی» (۱/۲۳)، و ابن منده فی «المعرفۀ» (۲/۲۳۴/۲) آلبانی می‌گوید: این حدیث صحیح است. این حدیث را حاکم در «الکنی» و در «الفتح الکبیر» روایت کرده و به غیر او نسبت نداده است (صحیح جامع‌الصغیر» (۳/۸) (حدیث ۲۸۲٩) و «سلسلة الأحادیث الصحیحۀ» (۲/۴۶۸) (حدیث ۸۰۸). [۸۳] «النهایة فی غریب الحدیث» (۵/۴٩ – ۵۰) [۸۴] «التذكرة» (ص ۶۲۵ – ۶۲۶) و «فتح الباری» (۱۱/۳۴٩)، و «تحفة الاحوذی شرح الترمذی» (۶/۴۶۰). [۸۵] «جامع الترمذی» باب ما جاء فی قول النبی ج«بعثت أنا والساعة كهاتین»(۶/۴۵٩ – ۴۶۰) او می‌گوید: «این حدیث حسن وصحیح است». [۸۶] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب: قرب الساعة، (۱۸/۸٩ با شرح نووی). [۸٧] «التذكرة فی أحوال الموتى وأمور الآخرة» (ص ۶۲۶). [۸۸] «صحیح بخاری» کتاب الجزیة و الموادعة، باب ما یحذر من الغدر (۶/۲٧٧ – با شرح فتح‌الباری). [۸٩] «جامع الترمذی» ابواب المناقب، (۱۰/۸٧ – ۸۸ – با شرح تحفۀ الأحوذی) ترمذی می‌گوید «هذا حدیث صحیح غریب» شعیب الارناؤوط می‌گوید: «اسناد این حدیث صحیح است» «شرح السنة» للبغوی (۱۴/۵۰) تحقیق شعیب الارناؤوط. ابن حجر می‌‌گوید: «ابوسعید گفته است این حدیث را بزار با سندی خوب چنین روایت می‌کند: «ما نفضنا أیدینا من دفنه حتی أنكرنا قلوبنا»(فتح) (۸/۱۴٩). [٩۰] «فتح الباری» (۸/۱۴٩). [٩۱] «صحیح مسلم» کتاب فضائل الصحابةشباب فضائل ام‌ایمنل(۱۶/٩-۱۰ با شرح امام نووی). [٩۲] هرج: قتل. [٩۳] «التذكرعة» للقرطبی، (ص ۶۲٩ – ۶۳۰) با اندکی دخل و تصر ف. و «الإذاعة» لصدیق حسن، (ص ۶٧–۶٩). [٩۴] روایت از بخاری (قبلاً مرجع آن ذکر شد). [٩۵] «البدایة والنهایة» (٧/۵۵ – ۵٧). [٩۶] او کعب بن ماتع حمیری از عالمان بزرگ اهل کتاب است. در زمان خلافت ابوبکر صدیق مسلمان شد و در خلافت عمر به مدینه آمد سپس به شام رفت و در خلافت عثمانسدر حالی که به سن ۱۰۰ سال رسیده بود فوت کرد. او روایات اسرائیلی زیادی را بدون سند روایت کرد. در بخاری روایتی از او نقل نشده اما مسلم یک روایت از ابوهریره از اونقل کرده است. مراجعه شود به «تقریب التهذیب» (۲/۱۳۵) و «تهذیب التهذیب» (۸/۴۳۸ – ۴۴۰) و «تذکرة الحفاظ» (۱/۵۲). [٩٧] «مسند امام احمد» (۱/۲۶۸ – ۲۶٩) (حدیث ۲۶۱) تحقیق احمد شاکر. او می‌گوید سند حدیث صحیح است. [٩۸] عمواس: دهستانی در فلسطین، شش مایلی رمله در راه بیت‌المقدس است. «معجم‌البلدان» (۴/۱۵٧). [٩٩] موتا: بیماری مرگ‌بار «فتح الباری» (۶/۲٧۸). [۱۰۰] قُعاص یا عُقاس: بیماری مسری و کشنده حیوانی (بر اثر آن از ناف حیوان اشیاء بیرون می‌آید و فوری حیوان را می‌کشد) «النهایة فی غریب الحدیث» (۴/۸۸) و «فتح الباری» (۶/۲٧۸). [۱۰۱] روایت از بخاری (سند آن قبلاً ذکر شد). [۱۰۲] «فتح الباری» (۶/۲٧۸). [۱۰۳] «البدایة والنهایة» (٧/٩۰). [۱۰۴] «معجم‌البلدان» (۴/۱۵٧ – ۱۵۸) و «البدایة والنهایة» (٧/٩۴). [۱۰۵] «صحیح بخاری» کتاب الفتن (۱۳/۸۱- ۸۲ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الزکاة باب کل نوع من المعروف صدقة (٧/٩٧ – با شرح نووی). [۱۰۶] «صحیح مسلم» کتاب الزکاة، باب کل نوع من المعروف صدقة (٧/٩٧ با شرح نووی). [۱۰٧] «النهایة فی غریب الحدیث» (۲/۳۲۰ – ۳۲۱). [۱۰۸] «صحیح مسلم»، کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۱۳ با شرح نووی). [۱۰٩] «صحیح مسلم»، الفضائل، باب حوض نبینا جوصفاته (۱۵/۵٧ با شرح نووی). [۱۱۰] «صحیح بخاری» کتاب المناقب، باب علامات النبوة فی الإسلام (۶/۶۱۰ – ۶۱۱ با شرح فتح الباری) و «شرح السنة» کتاب الفتن، باب ما یکون من کثرة المال و الفتوح (۱۵/۳۱-۳۳) تحقیق شعیب الارناؤوط. [۱۱۱] «فتح الباری» (۱۳/۸٧- ۸۸). [۱۱۲] «صحیح مسلم» کتاب الزکاة، باب کل نوع من المعروف صدقة (۱۵/٩۸ با شرح نووی) و «فتح الباری» (۱۳/۸۸). [۱۱۳] «لسان العرب» (۱۳/۳۱٧ – ۳۲۱) و «النهایة» (۳/۴۱۰ – ۴۱۱) و فتح الباری (۱۳/۳). [۱۱۴] «مسند امام احمد» (۴/۴۰۸ – در حاشیه آن منتخب کنزل العمال) و «سنن ابی‌داود» (۱۱/۳۳٧ مع عون المعبود) و «سنن ابن ماجه» (۲/۱۳۱۰) و «مستدرک الحاکم» (۴/۴۴۰) او می‌گوید: («این حدیث صحیح الاسناد است» اما ذهبی درباره آن چیزی نگفته است. آلبانی این حدیث را تصحیح کرده است «صحیح الجامع الصغیر» (۲/۱٩۳) (حدیث ۲۰۴۵). [۱۱۵] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان، باب البحث علی المبادرة بالاعمال قبل تظاهر الفتن (۲/۱۳۳ – با شرح نووی). [۱۱۶] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، باب لا یأتی زمان الا الذی بعده شرّ منه (۱۳/۲۰ با شرح فتح الباری). [۱۱٧] «صحیح مسلم» کتاب الإمارة، باب وجوب الوفاء بیعة الخلیفة الاول فالاول (۱۲/۲۳۲-۲۳۳ با شرح نووی). [۱۱۸] «صحیح مسلم» کتاب الجنة وصفة نعیمها وأهلها، باب عرض مقعد المیت علیه وإثبات عذاب القبر والتعوذ منه (۱٧/۲۰۳ با شرح نووی). [۱۱٩] قرن الشیطان یعنی نیروی شیطان و پیروانش یا اینکه شیطان هنگام طلوع خورشید سرش را در برابر آن قرار می‌دهد تا سجود بندگانش روی آن قرار گیرد. «فتح الباری» (۱۳/۴۶). [۱۲۰] «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب قول النبی ج«الفتنة من قبل المشرق»(۱۳/۴۵ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۱ با شرح نووی). [۱۲۱] «صحیح مسلم»، کتاب الفتن (۱۸/۳۱-۳۲ – با شرح نووی). [۱۲۲] روایت از طبرانی، راویان آن موثقند «مختصر الترغیب و الترهیبم (ص ۸٧) للحافظ ابن الحجر تحقیق عبدالله بن سید احمد بن حجاج، مطبعة التقدم، ناشر مکتبة السلام، قاهره چاپ چهارم (۱۴۰۲ ه‍‌). [۱۲۳] «فتح الباری»، (۱۳/۴٧). [۱۲۴] پیروان زردشت پسر یورشب اهل آذربایجان است آنان معتقدند نور و تاریکی دو اصل متضادند و مبدأ موجودات عالم هستند. زردشت می‌گوید: خداوند پدیدآورنده نور و تاریکی است. زردشتیه جماعتی منظم با درجات و مراتب متفاوت در منطقه فارس هستند «الملل و النحل» (۱/۲۳۶ – ۲۳٧) شهرستانی و کتاب «وجاء دور المجوس» (ص ۲۴) دکتر عبدالله الغریب. [۱۲۵] مانویه: پیروان پسر فاتک مجوسی هستند. براساس عقیده آنان جهان پدیدآمده از دو اصل قدیمی نور و ظلمت است. «الملل و النحل» شهرستانی (۱/۲۴۴). [۱۲۶] مزدکیه: پیروان مزدک پسر با فدا داند کسی که به آزادی بی‌قید و بند و اشتراک در اموال و زنان دعوت می‌کرد. کمونیسم جدید در واقع تداوم راه مزدکیت بود «ملل و نحل» شهرستانی (۱/۲۴٩) و کتاب «جاء دورالمجوس» (ص ۲٧-۲٩). [۱۲٧] هندوسیه: هندوسی دیانت بیشتر مردم هند است و توسط آریایی‌ها هنگام فتح هند به آنجا برده شد مؤسس معیّنی ندارد. مجموعه عقائد این آیین دارای آلهه فراوانی است که مردم را به چهار طبقه تقسیم می‌کنند. اعلای آن‌ها براهمه و پایینترین آن منبوذون هستند. کتاب مقدسی به نام «الویدا» دارند که بیشتر تاریخ آریایی‌ها یعنی طبقه براهمه را بحث می‌کند و در آن مجموعه‌ای تعالیم نیز دیده می‌شود. «مقارنة الادیان / ادیان الهند الکبری» (۴/۴٩ – ۴۶) احمد شلبی. [۱۲۸] بوذیه: مؤسس آن (سیدهارتا) مشهور به بودا است. دعوت این آیین بیشتر به زهد، ریاضت و تقشف است او معتقدبه تناسخ (اساس ادیان هند) است و همچنین او هیچ الهی را قبول ندارد. بودائیت و هندیت با هم امتزاج یافته‌اند. و بودا جزو آلهه هندیت قرار گرفته است. «مقارنة الادیان / ادیان الهند الکبری» (۴/۱۳٧ – ۱٧۰). [۱۲٩] قادیانیه: مؤسس آن میرزا غلام احمد قادیانی است. این آیین در اواخر قرن نوزده میلادی درهند و پنجاب پاکستان تأسیس شد. او ادعای نبوت و مسیح موعودمی‌کرد. دولت انگلستان در نشر دعوتش او را یاری داد. از جمله عقائد باطل آن نسخ جهاد و پیروی از حکومت انگلستان بود. او نزول عیسی را ساخته دست مسیحیان می‌دانست و هرکس بگوید عیسی نمرده است آن‌ها او را مشرک می‌دانند. او در سال ۱٩۰۸. م فوت کرد. «القادیانی و معتقداته» شیخ منظور احمد الباکستانی و «القادیانیة ثورة علی النبوة و الإسلام» و «القادیانی و القادیانیة دراسة وتحلیل» هر دو از ابوالحسن ندوی. [۱۳۰] بهائیت: مؤسس این آیین مردی از فارس به نام میرزاعلی محمد شیرازی است که خود را ملقب به باب (در)، کرد. حکومت فارس او را زندانی کرد و سپس به قتل رساند و یکی از پیروانش به نام بهاءالله میرزا حسین علی به جای او نشست. از جمله عقائد او نسخ قرآن، انهدام کعبه، ابطال حج و ادعای نبوت بود. او کتابی به نام «کتاب اقدس» دارد. آئین بهائیت دچار غلو شد و ادعا کردند بهاء خدا است وعبارت مشهور آن‌ها که آن را منتشر می‌کردند این بود «بهاء ای اله من». کتاب «دراسات عن البهائیة والبابية» مجموعه رسائلی از تعدادی نویسنده مسلمان. چاپ المکتب الإسلامی، چاپ دوم (۱۳٩٧ ه‍‌) دمشق. [۱۳۱] «صحیح بخاری» کتاب المناقب، باب علامات النبوه (۶/۶۰۳ – ۶۰۴ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۱۶-۱٧ با شرح نووی). [۱۳۲] تفصیل آن در «البداية والنهاية» (٧/۱٧۰ – ۱٩۱). [۱۳۳] «العواصم من القواصم» (ص ۲۳۲ – ۱۳٧) تحقیق و تعلیق محب الدین الخطیب. [۱۳۴] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، باب الفتنة التی تموج کموج البحر (۱۳/۴۸ با شرح فتح الباری). [۱۳۵] «فتح الباری» (۱۳/۵۱). [۱۳۶] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/٧ – با شرح نووی). [۱۳٧] «شرح نووی بر صحیح مسلم» (۱۸/۸). [۱۳۸] ابوبکر بن عربی در کتابش «العواصم من القواصم» می‌گوید: رفتن آنان به سوی بصره برای صلح بین مسلمانان بود و می‌گوید: «رأی درست این است و غیر از این چیز دیگری نیست اخبار صحیح نیز مؤید آن است». «العواصم» (ص ۱۵۱). [۱۳٩] تفصیل آن در «فتح الباری» (۱۳/۵۴-۵٩) آمده است. [۱۴۰] «مسند امام احمد» (۶/۳٩۳ با حاشیه کنزالعمال). حدیث حسن است «فتح الباری» (۱۳/۵۵). هیثمی می‌گوید: «این حدیث را امام احمد، بزار و طبرانی روایت کرده‌اند و رجال آن موثق هستند». «مجمع‌الزوائد» (٧/۲۳۴). [۱۴۱] «مسند امام احمد» (۶/۳٩۳ با حاشیه کنزالعمال). حدیث حسن است «فتح الباری» (۱۳/۵۵). هیثمی می‌گوید: «این حدیث را امام احمد، بزار و طبرانی روایت کرده‌اند و رجال آن موثق هستند». «مجمع‌الزوائد» (٧/۲۳۴). [۱۴۲] حوأب: جای آبی در نزدیکی بصره از آب‌های عرب جاهلی بین راه مکه و بصره «معجم‌البلدان» (۲/۳۱۴). [۱۴۳] «مستدرک حاکم» (۳/۱۲۰) ابن حجر می‌گوید: «سند حدیث مطابق شرط شیخین مسلم و بخاری است» «فتح الباری» (۱۳/۵۵). هیثمی می‌گوید: «این حدیث را احمد، ابویعلی و بزار روایت کرده‌اند ورجال روایت احمد رجال حدیث صحیح هستند». «مجمع الزوائد» (٧/۲۳۴). این حدیث در «مسند امام احمد» (۶/۵۲ – با حاشیه منتخب کنزالعمال) نقل شده است. [۱۴۴] (الادبب) یعنی شتری که پشت صورتش زیاد باشد. «النهایة» ابن اثیر (۲/٩۶) [۱۴۵] «فتح الباری» (۱۳/۵۵) ابن حجر می‌گوید: راویان آن موثق هستند. اما ابوبکر ابن العربی در کتابش «العواصم من القواصم» (ص ۱۶۱) حدیث (حوأب) را انکار می‌کند و شیخ محب‌الدین الخطیب در تعلیقش بر آن در (ص ۱۶۱) از و پیروی می‌نمایدو می‌گوید این حدیث در منابع معتبر اسلامی جایی ندارد. اما حدیث صحیح است. همانطور که گذشت ابن حجر و هیثمی آن را صحیح می‌دانند حافظ در «فتح الباری» (۱۳/۵۵) درباره حدیث «حوأب» می‌گوید: «امام احمد، ابویعلی، بزار این حدیث را آورده‌اند و ابن حبان و حاکم آن را صحیح می‌دانند و سندش مطابق شروط حدیث صحیح است». آلبانی در «سلسلة الأحاديث الصحيحة» آن را تصحیح می‌کند و کلام کسانی را که این حدیث را قبول ندارند مردود می‌داند و راویان محدث آن را ذکر می‌کند. «السلسلة» (م ۱/ج‍ ۴ – ج‍ ۵/۲۲۳ – ۲۳۳) (حدیث شماره ۴٧۵) [۱۴۶] «منهاج السنة» (۲/۱۸۵). [۱۴٧] «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب (بدون) (۱۳/۸ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۱۲ – ۱۳ – با شرح نووی). [۱۴۸] «فتح الباری» (۱۳/۸۵). [۱۴٩] «فتح الباری» (۱۳/۸۵). [۱۵۰] صفین جایی در ساحل غرب رود فرات نزدیک رقه کنار مرز شام قرار دارد. «معجم‌البلدان» (۳/۴۱۴) و تعلیق شیخ محب‌الدین خطیب بر «العواصم» (ص ۱۶۲). [۱۵۱] «فتح الباری» (۱۳/۸۶ و «معجم‌البلدان» (۳/۴۱۴ – ۴۱۵). [۱۵۲] او مالک پسر حارث پسر عبد یغوث پسر مسلمه نخعی اهل کوفه و معروف به اشتر است او دو عصر جاهلیت و اسلام را طی کرده است. از علی و عمر حدیث روایت می‌کند و از یاران علیسبود و در تمام جنگ‌ها او را همراهی می‌کرد. او در فتنه و جمع آوری مردم علیه عثمان دست داشت. علی او را والی مصر کرد او درحالی که به آنجا می‌رفت در راه فوت کرد. (۳٧ ه‍‌). «تهذیب التهذیب» (۱۰/۱۱ – ۱۲) و «الاعلام» (۵/۲۵٩). [۱۵۳] هاشم پسرعتبه پسر ابووقاص زهری مشهور به المرقال است او یکی از امیران علی در جنگ صفین بود که در همان جنگ کشته شد. در زمان پیامبر خدا به دنیا آمد «سیر اعلام النبلاء» (۳/۴۸۶) و «شذرات الذهب» (۱/۴۶) و «الاعلام» (۸/۶۶). [۱۵۴] عبدالرحمن پسر خالد بن ولید یکی از جوانمردان و حامل پرچم معاویه در جنگ صفین بود. او در سال (۴۶ ه‍‌) دار فانی را وداع گفت. «شذرات الذهب» (۱/۵۵) [۱۵۵] او عمرو بن سفیان بن عبدالشمس بن سعد ذکوانی سلمی است. یحیی بن معین می‌گوید: ابوالاعور سلمی از اصحاب پیامبر خدا است که با معاویه بود ابن ابوالحاتم از پدرش نقل می‌کند: «ابوالاعور اصحاب پیامبر نبود او در جنگ قبرس (۲۶ ه‍‌) شرکت کرد و در جنگ صفین در لشکر معاویه بود. «الإصابة» (۲/۵۴۰ - ۵۴۱) و حاشیه «المنتقی من منهاج الاعتدال» (ص ۲۶۴) امام ذهبی، تحقیق و تعلیق شیخ محب‌الدین خطیب. [۱۵۶] «منهاج السنة» ابن تیمیه (۲/۲۲۴). [۱۵٧] حروراء: روستایی با فاصله دو مایل از کوفه که خوارج به آنجا نسبت داده شدند و به آنان حروریه نیز می‌گفتند «معجم البلدان» (۲/۲۴۵). [۱۵۸] عبدالله بن خباب بن ارت تمیمی صحابی بزگوار است. او در زمان پیامبر خدا متولد شد و ایشان او را عبدالله نام نهادند. او و عبدالله بن زبیر اولین کسانی بودند که در اسلام متولد شدند خوارج او را در سال (۳٧ ه‍‌) به قتل رساندند. «الإصابة فی تمییز الصحابه» (۲/۳۰۲) و «البدایة والنهاية» (٧/۲۸۸) و «تجرید اسماء الصحابه» (۱/۳۰٧). [۱۵٩] النهروان: سه نهروان در منطقه وسیعی نزدیک بغداد قرار گرفته‌اند. اصل آن دره‌ای است که از آذربایجان سرچشمه می‌گیرد از کنار روستاهای زیادی می‌گذرد و بقیه آن نهایتاً در پایین مدائن وارد دجله می‌شود به فارسی می‌گویند جوروان». «معجم‌ البلدان» (۵/۳۲۴ – ۳۲۵). [۱۶۰] «البداية والنهاية» (٧/۲٩۰ – ۳۰٧). [۱۶۱] «صحیح مسلم» کتاب الزکاة، باب اعطاء المؤلفة ومن یخاف علی إیمانه (٧/۱۶۸ با شرح نووی). [۱۶۲] «صحیح بخاری» کتاب استتابة المرتدین والمعاندین وقتالهم، باب قتل الخوارج والملحدین بعد اقامۀ االحجة علیهم (۱۲/۲۸۳ با شرح فتح الباری). [۱۶۳] «صحیح بخاری» (۱۲/۲۸۳ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الزکاة باب التحریض علی قتل الخوارج (٧/۱۶٩ – با شرح نووی). [۱۶۴] «صحیح بخاری» کتاب استتابة المرتدین، باب قتل الخوارج (۱۲/۲۸۲ – با شرح فتح‌الباری) ابن حجر می‌گوید: «سند حدیث صحیح است» «فتح الباری» (۱۲/۲۸۶). [۱۶۵] «فتح الباری» (۱۲/۲۸۵). [۱۶۶] «سنن ابن ماجه» مقدمه باب ذکر الخوارج (۱/۶۱) (حدیث ۱٧۴) حدیث حسن است. «صحیح جامع الصغیر» (۶/۳۶۲) (حدیث ۸۰۲٧) آلبانی. [۱۶٧] (الحرة) منظور حرّه شرقی یکی از دو حرّه‌ی مدینه است (حرۀ یعنی جایی که سنگهای آن بر اثر گرمای زیاد سیاه می‌شوند) که در آنجا جنگ بین اهل مدینه و سپاه یزید در گرفت (سال ۶۳ ه‍‌) و سبب آن این بود که اهل مدینه یزید را از خلافت خلع کردند و او سپاهی به سرکردگی مسلم بن عقبه به مدینه فرستاد و حدود ٧۰۰ نفر از صحابه مهاجر و انصار و ده هزار نفر از دیگران را به قتل رساند. علمای سلف او را نابودکننده نامیدند او در راه بین مکه و مدینه به عذاب خدا دچار شد. «البداية والنهاية» (۸/۲۱٧ – ۲۲۴) و «معجم‌ البلدان» (۲/۲۴٩). [۱۶۸] «شرح السنة» بغوی (۱۴/۳٩۶) تحقیق شعیب الارناؤوط. [۱۶٩] «شرح السنة» (۱۴/۳٩۵). [۱٧۰] «الترمذی» (٧/۳٩٧ – ۳٩۸ با شرح تحفة الاحوذی) ترمذی می‌گوید: «این حدیث حسن و صحیح است» و «سنن ابوداود» (۱۲/۳۴۰ – با شرح عون المعبود) و «سنن ابن ماجه» (۲/۱۳۲۱) تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی و حدیث صحیح است. «صحیح الجامع الصغیر» (۱/۳۵۸) (حدیث ۱۰٩۴) و «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۱/ ج ۳/۱۲) (حدیث ۲۰۳). [۱٧۱] «مسند احمد» (۴/۱۰۲ – با حاشیه منتخب کنزالعمال) و «سنن ابوداود» (۱۲/۳۴۱ – ۳۴۲ با شرح عون المعبود) و «مستدرک الحاکم» (۴/۱۰۲) حاکم بعد از بیان این حدیث و حدیث ابوهریره می‌گوید: «هذه اسانید تقام بها الحجة فی تصحیح هذا الحدیث»این حدیث را آلبانی تصحیح کرده است و طرق آن را در «سلسلة الأحاديث الصحيحة» بیان می‌کند و سخن رخنه‌گیرندگان در این حدیث را مردود می‌شمارد «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۲/ج ۳/ ۱۴-۲۳) (حدیث ۲۰۴). [۱٧۲] «صحیح بخاری» کتاب الاعتصام بالکتاب و السنة، باب: قول النبی ج: «لتتبعن سنن من كان قبلم»(۱۳/۳۰۰ – با شرح فتح الباری). [۱٧۳] «صحیح بخاری» (۱۳/۳۰۰ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب العلم، باب الالدّ الخصم، (۱۶/۲۱٩ – ۲۲۰ – با شرح نووی). [۱٧۴] او ابوالحسن علی بن خلف بن عبدالملک بن بطال قرطبی است او شرحی بر «صحیح بخاری» نوشته است. در صفر سال (۴۴٩ ه‍‌) وفات یافت. «شذرات الذهب» (۳/۲۸۳) و «الاعلام» (۴/۲۸۵) زرکلی. [۱٧۵] «فتح الباری» (۱۳/۳۰۱ – با شرح فتح الباری». [۱٧۶] «فتح الباری» (۱۳/۳۰۱ – با شرح فتح الباری). [۱٧٧] «صحیح بخاری» (۱۳/۳۰۰ – با شرح فتح الباری). [۱٧۸] «شرح نووی بر صحیح مسلم» (۱۶/۲۱٩ – ۲۲۰). [۱٧٩] «فتح الباری» (۶/۶۱٧). [۱۸۰] «صحیح بخاری» کتاب المناقب، باب علامات النبوة (۶/۶۱۶ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، (۱۸/۴۵ – ۴۶ – با شرح نووی). [۱۸۱] «سنن ابوداود» (۱۱/۳۲۴ – با شرح عون المعبود) و «ترمذی» (۶/۴۶۶ – با شرح تحفة الاحوذی) ترمذی می‌گوید: حدیث صحیح است. آلبانی می‌گوید: این حدیث صحیح است «صحیح الجامع الصغیر» (۶/۱٧۴) (حدیث ٧۲٩۵). [۱۸۲] «فتح الباری» (۱۳/۸٧). [۱۸۳] «فتح الباری» (۶/۶۱٧). [۱۸۴] عبیدة السلمانی المرادی مفتی و فقیه ساکن کوفه، در زمان پیامبر خدا جمسلمان شد، علی و عبدالله بن مسعود را ملاقات کرده است. شعبی درباره او می‌گوید: «او در قضاء مانند شریح است» «شذرات الذهب» (۱/٧۸-٧٩). [۱۸۵] «سنن ابوداود» (۱۱/۴۸۶ – با شرح عون المعبود). [۱۸۶] «فتح الباری» (۶/۶۱٧). [۱۸٧] «مسند احمد» (۵/۱۶ با حاشیه منتخب کنزالعمال). [۱۸۸] «مسند احمد» (۵/۳٩۶) این حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۴/٩٧) (حدیث ۴۱۳۴) هیثمی میگوید: «رواه احمد، والطبرانی فی «الکبیر» و«الاوسط» والبزار ورجال البزار رجال الصحیح «مجمع الزوائد» (٧/۳۳۲). [۱۸٩] «مسند احمد» (۲/۳٧۰ – ۳٧۱- با حاشیه منتخب الکنز) هیثمی می‌گوید: «رواه احمد، و رجاله رجال الصحیح» «مجمع الزوائد» (٧/۳۳۱). [۱٩۰] تخریج حدیث قبلاً بیان شد. [۱٩۱] (بُصری)، شهری معروف در سوریه به آن حوران گفته می‌شود که تا دمشق سه مرحله فاصله دارد. «معجم البلدان» (۱/۴۴۱) و «شرح نووی بر صحیح مسلم» (۱۸/۳۰) و «فتح الباری» (۱۳/۸۰). [۱٩۲] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، باب خروج النار، (۱۳/٧۸ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۰) – با شرح نووی). [۱٩۳] «شرح نووی بر مسلم» (۱۸/۲۸). [۱٩۴] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۱۴) تحقیق د. طه زینی و «البدایة والنهایة» (۱۳/۱۸٧ – ۱٩۳). [۱٩۵] «التذكرة» (ص ۶۳۶). [۱٩۶] «فتح الباری» (۱۳/٧٩). [۱٩٧] «شرح نووی بر مسلم» (۱۸/۲۸) و «الإذاعة» (ص ۸۵). [۱٩۸] الترک: علما اقوال زیادی درباره اصل و نژاد آن‌ها دارند. الف) آن‌ها از نسل یافث پسر بر نوح که یاجوج و مأجوج از نسل او هستند. ب) از پسران قنطوراء (نام جاریه حضرت ابراهیم) که اولادی از ابراهیم به دنیا آورد که ترک‌ها و چینی‌ها از نسل آن‌ها هستند. ج) آن‌ها از نسل تبع هستند. د) از نسل افریدون بن سام بن نوح هستند. کشور آن‌ها به نام ترکستان در شمال هند قرار دارد. «النهاية فی غریب الحدیث» (۴/۱۱۳) و «ترتیب القاموس المحیط» (۳/٧۰۰) و «معالم السنن» (۶/۶۸) و «معجم البلدان (۲/۲۳) و «النهاية / الفتن و الملاحم» (۱/۱۵۳) تحقیق د. طه زینی و «فتح الباری» (۶/۱۰۴ و ۶۰۸) و «الإشاعة» (ص ۳۵) و «الإذاعة» (ص ۸۲). [۱٩٩] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، (۱۸/۳٧ – با شرح نووی). [۲۰۰] «النهاية فی غریب الحدیث» (۲/۱۶۵). [۲۰۱] «صحیح بخاری» کتاب المناقب، باب علامات النبوة فی الإسلام (۶/۶۰۴ – با شرح فتح الباری). [۲۰۲] «مسند احمد» (۵/٧۰ – با حاشیه منتخب الکنز) لفظ حدیث از اوست و صحیح بخاری» کتاب الجهاد، باب قتال الترک، (۶/۱۰۴ ۰ با شرح فتح الباری). [۲۰۳] الشیخ: گیاهی خوشبو «معجم البلدان» (۳/۳٩٧). [۲۰۴] قیصوم: گیاهی خوشبو بیشتر در صحرا می‌روید. [۲۰۵] «فتح الباری» (۶/۶۰٩). [۲۰۶] «النهاية فی غریب الحدیث» (۱/۳۴۵). [۲۰٧] «النهاية فی غریب الحدیث» (۳/۴٩) و «عون المعبود» (۱۱/۴۱۳). [۲۰۸] «مسند احمد» (۵/۳۴۸ – ۳۴٩ – با حاشیه منتخب الکنز) ابوالخطاب عمر بن دحیه می‌گوید: این سند صحیح است «التذكرة» قرطبی (ص ۵٩۳). هیثمی می‌گوید: «ابوداود، احمد و بزار به اختصار آن را روایت کرده‌اند و راویان آن از راویان حدیث صحیح هستند» «مجمع‌الزوائد» (٧/۳۱۱). اما روایت ابوداود می‌گوید: مسلمانها ترک‌ها را تاجزیرة العرب می‌رانند (سه مرتبه) در آن آمده است با شما جنگ می‌کنند قومی چشم کوچک (یعنی: ترک‌ها) و شما آن‌ها را فراری می‌دهید (سه بار) و به جزیرۀ العرب ملحقشان می‌سازید. «سنن ابوداود» کتاب الملاحم، باب قتال الترک (۱۱/۴۱۲ – ۴۱۳ – با شرح عون المعبود) صاحب عون المعبود می‌گوید به نظر من روایت احمد صحیح‌تراست ولی روایت ابوداود از طرف برخی راویان در آن و هم ایجاد شده است. و اینکه بریده همیشه دو یا سه شتر و توشه سفر به همراه داشته، به خاطر فرار از آنچه از پیامبر خدا در رابطه با ابتلاء امراء ترک شنیده است. روایت احمد را تأیید می‌کند و همچنین در برخی از راویان حدیث شک وجود دارد. و حوادث اتفاق افتاده روایت احمد را تأیید می‌کند. «عون المعبود» (۱۱/۴۱۴). از قرطبی درباره سه بار خروج ترکها علیه مسلمانان مطالبی نقل شده است. او می‌گوید: ترکها سه بار علیه مسلمانان خارج شدند که خروج اخیر آن‌ها تخریب بغداد، قتل خلیفه و امراء و علماء بود آنان حتی شام را مدتی به دست گرفتند تا اینکه پادشاه مصر ملک مظفر به (قطز) درمعرکه (عین الجالوت) آن‌ها را شکست داد و جمع آنان را متفرق ساخت. و خداوند مسلمین را از شرشان پاک کرد. [۲۰٩] «سنن ابوداود» کتاب الملاحم باب فی النهی عن تهییج الترک والحبشة (۱۱/۴۰٩ – با شرح عون المعبود). ابن حجر می‌گوید: این حدیث را طبرانی در حدیث معاویه نقل کرده است. «فتح الباری» (۶/۶۰٩). عجلونی می‌گوید: «زرقانی گفته است این حدیث حسن است و در «الاصل» می‌گوید: رواه ابوداود و النسائی ... و طبرانی در «الکبیر»و «الاوسط» از ابن مسعود با این لفظ روایت می‌کند. «اتركوا الترك ما تركوكم» قال: «اول من یسلب امتی ملكهم وخولهم الله بنور قنطوراء»و همچنین از معاویه (با سند متصل) آن را روایت کرده است «کشف الخفاد مزیل الالباس عما اشتهرمن الأحادیث علی السنۀ الناس» (۱/۳۸) عجلونی تعلیق احمد القلاش چاپ مؤسسه الرساله بیروت. آلبانی درباره این حدیث می‌گوید: موضوع است «ضعیف الجامع الصغیر» (۱/۸۱) (حدیث ۱۰۵). سخاوی موضوع بودن حدیث را رد می‌کند «المقاصد الحسنه فی بیان كثیر من الأحاديث المشتهره علی الاسنة»(ص ۱۶-۱٧) چاپ دارالادب العربی للطباعه، ناشر مکتبۀ الخانجی بمصر سال (۱۳٧۵ ه‍. ق). هیثمی می‌گوید: در روایت طبرانی عثمان بن یحیی القرقسانی برای ما شناخته نشده است اما بقیه رجال سند راویان حدیث صحیح‌اند». «مجمع‌الزوائد» (٧/۳۱۲). می‌توانیم بگوییم این حدیث حداقل حسن است بخصوص ابن حجر آن را در زمان صحابه مشهور دانسته و خللی در آن وارد نکرده است. شاید منظور آلبانی از موضوع بودن حدیث عبارت اضافه آخر حدیث است. «اول من یسلب امتی ملكهم وما خولهم الله بنور قنطوراء»بعداً خواهد آمد که حافظ ابن حجر آن را قبول کرده است. والله اعلم. [۲۱۰] «فتح الباری» (۶/۶۰٩ – ۶۱۰). [۲۱۱] ولادت امام نووی در سال (۶۳۱ ه‍‌) و وفاتش در سال(۶٧۶ ه‍‌) اتفاق افتاد در این مدت مغول ظاهر شدند و خلافت عباسی را شکست دادند. «تذکرة الحفاظ» (۴/۱۴٧۱ – ۱۴٧۳). [۲۱۲] «شرح نووی بر مسلم» (۱۸/۳٧ – ۳۸). [۲۱۳] «صحیح بخاری» کتاب المناقب باب علامات النبوة فی الإسلام (۶/۶۰۴ – با شرح فتح‌الباری). [۲۱۴] «صحیح بخاری» کتاب مناقب، باب علامات النبوة (۶/۶۰۴ – با شرح فتح الباری). [۲۱۵] «فتح الباری» (۶/۶۰٧). [۲۱۶] «مسند احمد» (۵/۱۱- با حاشیه منتخب الکنز). هیثمی می‌گوید: «رواه احمد و البزار و الطبرانی، و راویان احمد مورد اعتماد هستند «مجمع الزوائد» (٧/۳۰۱). [۲۱٧] رواه الطبرانی، و راویان آن مورد اعتماد هستند «مجمع الزوائد» (٧/۳۱۱). [۲۱۸] امانت ضد خیانت است بحث آن در سوره احزاب آیه: ٧۲ آمده است. ﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَيۡنَ أَن يَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومٗا جَهُولٗا ٧٢[الأحزاب: ٧۲]. علماء درباره معنی این آیه چند قول بیان نموده‌اند همه آن اقوال به دو قسم برمی‌گردد. ۱- توحید: امانتی است نزد بنده و پنهان در قلب است. ۲- عمل: شامل تمام ابواب شریعت می‌شود که نزد انسان به امانت نهاده شده است. پس امانت یعنی تکلیف، پیروی از اوامر واجتناب از نواهی. «احکام القرآن» ابن العربی (۳/۱۵۸۸ – ۱۵۸٩) تحقیق علی محمدالبجاوی و «شرح نووی بر مسلم» (۲/۱۶۸) و «تفسیر ابن کثیر» (۶/۴٧٧) و «فتح الباری» (۱۱/۳۳۳). [۲۱٩] «صحیح بخاری» کتاب الرقاق باب رفع الامانه (۱۱/۳۳۳ – با شرح فتح الباری). [۲۲۰] «النهاية فی غریب الحدیث» (۵/۲۱۸). [۲۲۱] «النهاية فی غریب الحدیث» (۴/۳۰۰) و «صحیح بخاری» کتاب الرقاق باب رفع الامانه ۰۱۱/۳۳۳ – باشرح فتح الباری). [۲۲۲] «لسان العرب» (٧/۴۱۶ – ۴۱٧). [۲۲۳] «النهاية فی غریب الحدیث» (۸/٧ – ۸) و «فتح الباری» (۱۳/۳٩). [۲۲۴] «صحیح بخاری» کتاب الرقاق باب رفع الامانه (۱۱/۳۳۳ – با شرح فتح الباری) و کتاب الفتن باب اذا بقی فی حثالة من الناس (۱۳/۳۸ – با شرح فتح‌الباری). [۲۲۵] «قبسات من هدی الرسول الاعظم جفی العقاعد» (ص ۶۶) علی الشربجی، چاپ اول (۱۳٩۸ ه‍‌٩ چاپ دارالقلم، دمشق. [۲۲۶] «فتح الباری» (۱/۱۴۳). [۲۲٧] «صحیح بخاری» کتاب العلم، باب رفع العلم و ظهور الجهل (۱/۱٧۸ – با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب العلم باب رفع العلم وقرضه وظهور الجهل والفتن فی آخر الزمان (۱۶/۲۲۲ – با شرح نووی). [۲۲۸] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، باب ظهور الفتن (۱۳/۱۳ – با شرح فتح الباری). [۲۲٩] «صحیح مسلم» کتاب العلم، باب رفع العلم (۱۶/۲۲۲ – ۲۲۳ – با شرح نووی). [۲۳۰] «فتح الباری» (۱۳/۱۶). [۲۳۱] «فتح الباری» (۱۳/۱۶). [۲۳۲] «صحیح بخاری» کتاب العلم باب کیف یقبض العلم، (۱/۱٩۴ – با شرح فتح‌الباری) و «صحیح مسلم» کتاب العلم باب رفع العلم وقبضه وظهور الجهل والفتن، (۱۶/۲۲۳ – ۲۲۴ – با شرح نووی). [۲۳۳] «شرح نووی بر مسلم» (۱۶/۲۲۳ – ۲۲۴). [۲۳۴] «صحیح بخاری» کتاب الادب باب حسن الخلق و السخاء و ما یکره من البخل (۱۰/۴۵۶ – با شرح فتح الباری). [۲۳۵] «تذکرة الحفاظ» (۳/۱۰۳۱). [۲۳۶] «صحیح مسلم» کتاب فضائل الصحابة، باب فضل الصحابةشثم الذین یلونهم (۱۶/۸۶ با شرح نووی). [۲۳٧] او ابوبکر، صله بن زفر العبسی الکوفی – تابعی بزرگی بود که از عمار بن یاسر وحذیفه بن الیمان وابن مسعود وعلی وابن عباس حدیث روایت کرده است. او حدود سال ٧۰ ه‍ فوت کرد. «تهذیب التهذیب» (۴/۴۳٧) و «تقریب التهذیب» (۱/۳٧۰). [۲۳۸] «سنن ابن ماجه» کتاب الفتن باب ذهاب القرآن و العلم (۲/۱۳۴۴-۱۳۴۵) و حاکم فی «المستدرک» (۴/۴٧۳) او می‌گوید این حدیث صحیح است و مطابق شرط مسلم روایت شده است» ذهبی نیز با او موافق است. ابن حجر می‌گوید: سند ابن ماجه قوی است «فتح الباری» (۱۳/۱۶) آلبانی آن را تصحیح کرده است «صحیح الجامع الصغیر» (۶/۳۳٩) (حدیث ٧٩۳۳). [۲۳٩] رواه الطبرانی، راویانش راویان حدیث صحیح هستند جز شدّاد بن معقل او نیز موثق است «مجمع الزوائد» (٧/۳۲٩-۳۳۰). ابن حجر می‌گوید: سندش صحیح است اما به پیامبر نمی‌رسد (موقوف است) «فتح الباری» (۱۳/۱۶). [۲۴۰] «مجموع فتاوای ابن تیمیه» (۳/۱٩۸-۱٩٩). [۲۴۱] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب ذهاب الإیمان آخر الزمان (۲/۱٧۸ با شرح امام نووی). [۲۴۲] «مسند احمد» (۱۱/۱۸۱-۱۸۲ شرح احمد شاکر) او می‌گوید اسناد حدیث صحیح است. [۲۴۳] «النهابة / الفتن و الملاحم» (۱/۱۸۶) تحقیق د. طه زینی. [۲۴۴] «مسند امام احمد» (۵/۲۵۰ با حاشیه منتخب الکنز) حدیث صحیح است. [۲۴۵] «اتحاف الجماعه» (۱/۵۰٧-۵۰۸) حدیث صحیح است. «صحیح الجامع» (۳/۳۱٧) (حدیث ۳۵۶۰). [۲۴۶] «صحیح مسلم» باب جهنم اعاذ نا الله منها (۱٧/۱٩ با شرح امام نووی). [۲۴٧] «شرح نووی بر مسلم» (۱٧/۱٩). [۲۴۸] «صحیح مسلم» باب جهنم اعاذ ناالله منها (۱٧/۱٩ با شرح نووی). [۲۴٩] طبرانی آن را در «الصغیر» و «الاوسط» روایت کرده، راویان آن رجال صحیح هستند جز مؤمل بن اهاب، او نیز مطمئن است. «مجمع الزوائد» (۵/۲۳۵). [۲۵۰] «صحیح بخاری» کتاب العلم باب رفع العلم و ظهور الجهل (۱/۱٧۸ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب العلم باب رفع العلم و قبضه و ظهور الجهل و الفتن فی آخر الزمان (۱۶/۲۲۱ با شرح نووی). [۲۵۱] «مستدرک حاکم» (۴/۵۱۲) می‌گوید این حدیث صحیح الاسناد است اما بخاری و مسلم آن را نیاورده‌اند ذهبی نیز با او موافق است. آلبانی آن را تصحیح می‌کند «صحیح الجامع» (۳/۲۱۲) (حدیث ۳۵۴۴) ولی در آن عبارت: «تشیع فیها الفاحشة» نیامده است. [۲۵۲] «صحیح البخاری» کتاب الاشربه باب ما جاء فی من یستحل الخمر و یسمیه بغیر اسمه (۱۰/۵۱ با شر ح فتح الباری). [۲۵۳] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة باب ذکر الدجال (۱۸/٧۰ با شرح نووی). [۲۵۴] روایت از ابو یعلی هیثمی می‌گوید: راویان این حدیث راویان حدیث صحیح‌اند. «مجمع الزوائد» (٧/۳۳۱). [۲۵۵] ابو العباس احمد بن عمر انصاری قرطبی از فقهاء و محدثین مالکی او استاد قرطبی مفسر یعنی ابو عبدالله محمد بن احمد انصاری است صاحب کتاب «التذكرة فی احوال الموتی و ... امور الاخره» اما ابو العباس مشهور به ابن المزین است از جمله آثار او کتاب «المفهم لما اشکل من تلخیض مسلم» و «مختصر صحیح بخاری» است او در سال (۶۵۶ ه‍) در اسکندریه وفات یافت (رحمت خدا بر او باد) «البداية والنهاية» (۱۳/۲۱۳) و «الاعلام» (۱/۱۸۶) زرکلی. [۲۵۶] «فتح الباری» (۱/۱٧٩). [۲۵٧] روایت از طبرانی «الترغیب و الترهیب» منذری (٩/۳) او می‌گوید راویانش راویان حدیث صحیح هستند. [۲۵۸] «صحیح بخاری» کتاب البیوع باب قوله تعالی ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ(۴/۳۱۳ با شرح فتح الباری) و «سنن نسائی» (٧/۲۴۳) فی کتاب البیوع باب اجتناب الشبهات فی الکسب. [۲۵٩] روایت از ابن ماجه «سنن ابن ماجه» (۲/۱۳۵۰) تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی هیثمی می‌گوید: طبرانی این حدیث را روایت کرده است که در سند آن عبدالله بن ابی الزناد است و او ضعیف است ولی بقیه رجال یکی از اسناد صحیح هستند. «مجمع الزوائد» (۸/۱۰) آلبانی می‌گوید: حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۳/۲۱۶) (حدیث ۳۵۵٩). [۲۶۰] «صحیح بخاری» کتاب الاشربه باب ما جاء فی من یستحل الخمر ویسمیه بغیر اسمه (۱۰/۵۱ با شرح فتح الباری). [۲۶۱] «المحلی» ابن حزم (٩/۵٩) تحقیق احمد شاکر، منشورات المکتب التجاری للطباعة و النشر، بیروت. [۲۶۲] «تهذیب السنن» (۵/۲٧۰-۲٧۲). [۲۶۳] محدث و حافظ عثمان بن عبدالرحمن شهرزوری (یکی از شهرهای کردستان عراق) معروف به ابن صلاح او آثار زیادی در زمینه فقه و حدیث دارد و متولی تدریس در دارالحدیث دمشق بوده است وفات سال (۶۴۳ ه‍). «البداية والنهاية» (۱۳/۱۶۸) و «شذرات الذهب» (۵/۲۲۱-۲۲۲). [۲۶۴] «مقدمۀ ابن صلاح فی علوم الحدیث» (ص ۳۲)، چاپ دارالکتب العلمیه سال (۱۳٩۸ ه‍) و «فتح الباری» (۱۰/۵۲). [۲۶۵] «صحیح مسلم» کتاب العلم، باب رفع العلم و قبضه و ظهور الجهل و الفتن فی اخر الزمان (۱۶/۲۲۱ با شرح نووی). [۲۶۶] «مسند احمد» (۵/۳۱۸ با حاشیه منتخب کنز العمال) و «سنن ابن ماجه» (۲/۱۱۲۳) ابن حجر در فتح الباری می‌گوید: سند حدیث خوب است. این حدیث را آلبانی تصحیح کرده است «صحیح جامع الصغیر» (۵/۱۳-۱۴) (حدیث ۴٩۴۵). [۲۶٧] «فتح الباری» (۱۰/۱۵). [۲۶۸] «مسند احمد» (۳/۱۳۴ با حاشیه منتخب کنز العمال) آلبانی آن را تصحیح می‌کند «صحیح الجامع (۶/۱٧۴) (حدیث ٧۲٩۸). [۲۶٩] «سنن نسایی» (۲/۳۲ با شرح سیوطی) آلبانی این حدیث را صحیح می‌داند «صحیح الجامع (۵/۲۱۳) (حدیث ۵٧٧۱) و «صحیح ابن خزیمه» (۲/۲۸۲) (حدیث ۱۳۲۲-۱۳۲۳) تحقیق محمد مصطفی الاعظمی او می‌گوید: اسناد حدیث صحیح است. [۲٧۰] «صحیح بخاری» کتاب الصلا ة باب بنیان المسجد (۱/۵۳٩ با شرح فتح الباری). [۲٧۱] «صحیح بخاری» (۱/۵۳٩ با شرح فتح الباری). [۲٧۲] «صحیح جامع الصغیر» (۱/۲۲۰) (حدیث ۵٩٩) آلبانی می‌گوید اسناد حدیث حسن است، و در «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۳/۳۳٧) (حدیث ۱۳۵۱) می‌گوید امام ترمذی در کتابش «الاکیاس والمغترین» (ص ٧۸ مخطوطۀ الظاهریه) از ابو درداء بطور مرفوع آن را روایت کرده است. این حدیث را ابن مبارک با اندکی تقدیم و تاخیر در کتاب «الزهد» (ص ۲٧۵) (حدیث ٧٩٧) با تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی، روایت کرده است. آلبانی سند روایت ابن المبارک را در «السلسلۀ» نقل کرده و می‌گوید: اسناد رجال آن راویان مسلم هستند اما نمی‌دانم بکر بن سواده (که از ابو درداء روایت می‌کند) از خود ابو درداء شنیده است یا نه. بغوی این حدیث را در «شرح السنة» (۲/۳۵۰) نقل کرده و به ابو درداء نسبت داده است. اما سیوطی در «الجامع الصغیر» (ص ۲٧) آن را به حکیم نسبت داده او نیز از ابو درداء روایت کرده است و آن را ضعیف قلمداد می‌کند و همچنین منادی در «فیض القدیر» (۱/۳۶٧) (حدیث ۶۵۸) آن را تضعیف کرده است. [۲٧۳] او زین الدین محمد بن عبدالوئوف المناوی است، او هشتاد تالیف دارد، بیشتر آن‌ها در حدیث، تاریخ و سیره است. او در سال (۱۰۳۱ ه‍) در قاهره متوفی شد. /«الاعلام» (۶/۲۰۴). [۲٧۴] «فیض القدیر» (۱/۳۶٧). [۲٧۵] بهم: یعنی بره و بزغاله چه نر چه ماده «النهایة» ابن اثیر (۱/۱۶۸) و «شرح نووی لمسلم» (۱/۱۶۳). [۲٧۶] «صحیح بخاری» کتاب الإیمان باب سؤال جبرئیل النبی جعن الإیمان والإسلام والإحسان وعلم الساعۀ (۱/۱۱۴ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب بیان الإیمان والإسلام والإحسان، (۱/۱۶۱-۱۶۴). [۲٧٧] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب بیان الإیمان والإسلام والإحسان (۱/۱۵۸ با شرح نووی). [۲٧۸] «مسند احمد» (۴/۳۳۲-۳۳۴) (حدیث ۲٩۲۶) شرح احمد شاکر می‌گوید: اسناد حدیث صحیح است. هیثمی می‌گوید: «رواه احمد و البزار بنحوه .... و در اسنادش احمد شهر بن حوشب وجود دارد «مجمع الزوائد» (۱/۳۸-۳٩). آلبانی می‌گوید: «این اسناد در شواهد مشکلی ندارد» «سلسلة الأحادیث الصحيحة (۳/۳۳۲) (حدیث ۱۳۴۵) [۲٧٩] «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب (بدون) (۱۳/۱۸-۸۲ با شرح فتح الباری). [۲۸۰] «فتح الباری» (۱۳/۸۸). [۲۸۱] «ربتها» و فی روایة «ربّها» ابن کثیر می‌گوید: «رب در لغت به مالک، سید مدیر، مربی، قیم و منعم می‌گویند و بدون اضافه تنها به اسم «الله» (تعالی) اطلاق می‌شود اما وقتی به معنی غیر «الله» (تعالی) بیاید اضافه می‌گردد و گفته می‌شود: رب کذا» «النهاية» (۲/۱٧٩). [۲۸۲] «صحیح بخاری» کتاب الإیمان باب سؤال جبرئیل (۱/۱۱۴ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب بیان الإیمان والإسلام والإحسان (۱/۱۵۸ با شرح نووی). [۲۸۳] «صحیح مسلم» (۱/۱۶۳) با شرح امام نووی. [۲۸۴] «معالم السنن علی مختصر سنن ابو داود» (٧/۶٧) این نص در «فتح الباری» هم آمده است. (۱/۱۲۲) [۲۸۵] «شرح نووی بر مسلم» (۱/۱۵۸). [۲۸۶] حافظ ابن کثیر نیز این قول را بعید می‌داند «النهاية / الفتن و الملاحم» (۱/۱٧٧-۱٧۸). [۲۸٧] «فتح الباری» (۱/۱۲۲). [۲۸۸] «فتح الباری» (۱/۱۲۲-۱۲۳) با اختصار. [۲۸٩] «النهاية / الفتن و الملاحم» (۱/۱٧٧) تحقیق د. طه. زینی. [۲٩۰] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۱۳ با شرح نووی). [۲٩۱] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، باب ظهور الفتن (۱۳/۱۴ با شرح فتح الباری. [۲٩۲] «مسند امام احمد» (۴/۴۱۴ با حاشیه منتخب کنزل العمال) و «سنن ابن ماجه» کتاب الفتن باب التثبت فی الفتنة (۲/۱۳۰٩) (حدیث ۳٩۵٩) و «شرح السنة» باب أشراط الساعة (۱۵/۲۸-۲٩) (حدیث ۴۲۳۴) و حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۲/۱٩۳) (حدیث ۲۰۴۳). [۲٩۳] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۵ با شرح نووی). [۲٩۴] «مستدرک حاکم» (۴/۲۵۳-۲۵۴) حاکم می‌گوید: «صحیح الاسناد است و آن را اخراج نکرده‌اند (صحیحین)» ذهبی نیز با او موافق است. این حدیث صحیح است. «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۲/۶۸۴-۶۸۶). [۲٩۵] «مسند احمد» (۴/۴۱۰ با حاشیه منتخب الکنز) حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۲/۱۰۴) (حدیث ۱٧۳۴) و «سلسلة احادیث الصحيحة» (م ۲/۶۸۴) (حدیث ٩۵٩). [۲٩۶] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، (۱۳/۸۱-۸۲ با شرح فتح الباری). [۲٩٧] «مسند احمد» (۲/۵۳٧-۵۳۸ با حاشیه منتخب الکنز) ترمذی از انس روایت کرده است، «جامع الترمذی» ابواب الزهد باب ما جاء فی تقارب الزمن و قصر الامل (۶/۶۲۴-۶۲۵ با شرح تحفۀ الاحوذی). این کثیر می‌گوید: «سند این حدیث مطابق شرط مسلم است» «النهاية / الفتن و الامم» (۱/۱۸۱) تحقیق د. طه زینی هیثمی می‌گوید: رجال حدیث رجال صحیح هستند. «مجمع الزوائد» (٧/۲۳۱) آلبانی می‌گوید: صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۶/۱٧۵) (حدیث ٧۲٩٩) [۲٩۸] «معالم السنن» (۶/۱۴۱-۱۴۲ با حاشیه مختصر سنن ابو داوود منذری) و «جامع الاصول» ابن اثیر (۱۰/۴۰٩) «فتح الباری» (۱۳/۱۶). [۲٩٩] «فتح الباری» (۱۳/۱۶). [۳۰۰] (فتح الباری) (۱۳/۱۶). [۳۰۱] «مختصر سنن ابو داود» للمنذری (۶/۱۴۲). [۳۰۲] «اتحاف الجماعه» (۱/۴٩٧) و «العقائد الإسلامیة» (ص ۲۴٧) سید سابق. [۳۰۳] «مختصر سنن ابو داود» (۶/۱۴۲) و «جامع الاصول» (۱۰/۴۰٩) تحقیق عبدالقادر الارناؤوط. [۳۰۴] علامه ابو محمد عبدالله بن سعد اندلسی و مالکی مذهب او عالم به حدیث بود و تالیفات فراوانی دارد از جمله «مجمع النهاية» مختصر صحیح بخاری و «المرائی الحسان» فی الحدیث و الرؤیا. ابن کثیر درباره‌اش می‌گوید: او بسیار حق‌گو، آمر به معروف و ناهی از منکر بود. او در سال (۶٩۵ ه‍). در گذشت «البداية والنهاية» (۱۳/۳۴۶) و «الاعلام» (۴/۸٩). [۳۰۵] «فتح الباری» (۱۳/۱٧). [۳۰۶] «مسند احمد» (۲/۵۱٩ با حاشیه منتخب الکنز) هیثمی می‌گوید: «رجال آن رجال احادیث صحیحند جز سعید بن سمعان که او نیز موثوق به است» «مجمع الزوائد» (٧/۳۲٧). [۳۰٧] علامه شیخ محمود بن عبدالله التویجری النجدی از علماء معاصر در شهر ریاض است از جمله مصنفات او «اتحاف الجماعة بما جاء فی الفتن والملاحم وأشراط الساعة» در دو جلد و رساله‌هایی مانند «الصارم المشهور علی اهل التبرج والسفور» «و التنبیهات علی رسالة آلبانی فی الصلاة» و «فصل الخطاب فی رد علی ابی تراب» و چند نمونه دیگر هستند. [۳۰۸] «اتحاف الجماعه» (۱/۴٩۸-۴٩٩). [۳۰٩] «سنن ابو داود» (۱۱/۳۲۲-۳۲۴ با شرح عون المعبود) و «جامع ترمذی» (۶/۴۶۶) ترمذی می‌گوید: این حدیث صحیح است. آلبانی این حدیث را تصحیح کرده است در «صحیح جامع الصغیر» (۶/۱٧۴) (حدیث ٧۲٩۵). [۳۱۰] ذو الخلصه اسم بت قبیله دوس و بت قبیله خثعم و سایر اعراب بود. به هر یک از آن‌ها ذو الخلصه گفته می‌شود. جایگاه بت دوس معروف است و امروز در شهر زهران (جنوب طائف) در جایی به نام (ثروق) نزدیک روستایی به نام «رمس» قرار دارد. «فتح الباری» (۸/٧۱) و «کتاب فی سراۀ عامر و زهران» (۳۳۶-۳۴۰) حمد الجاسر و قصه انهدام آن (ذو الخلصه) را بخاری در «صحیحش» (۸/٧۰-٧۱ با شرح فتح الباری) بیان کرده است. [۳۱۱] «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب تغییر الزمان حتی تعبد الاوثان (۱۳/٧۶ با شرح فتح الباری) (حدیث ٧۱۱۶) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن وأشراط الساعة (۱۸/۳۲-۳۳ با شرح نووی. [۳۱۲] «اتحاف الجماعة» (۱/۵۲۲-۵۳۳) و «سراة غامد وزهران» (ص ۳۴٧-۳۴٩). [۳۱۳] «صحیح مسلم با شرح نووی» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۳۳/۱۸ با شرح نووی). [۳۱۴] «تفسیر ابن کثیر» (۴/٧٧). [۳۱۵] فحش: ابن اثیر می‌گوید: گناه و معصیت بسیار قبیح را فحش گویند (فعل باشد یا قول) لذا بسیاری اوقات به زنا فحش می‌گویند. «النهایة» (۳/۴۱۵) [۳۱۶] «مسند احمد» (۱۰/۲۶-۳۱ با شرح احمد شاکر) او می‌گوید اسنادش صحیح است «مستدرک حاکم» (۱/٧۵-٧۶) با سه سند آن را روایت کرده است و او (حاکم) می‌گویند حدیث صحیح است. و ذهبی نیز آن را تصحیح کرده است. [۳۱٧] «مجمع الزوائد» (٧/۲۸۴) هیثمی می‌گوید: رجالش ثقه هستند. [۳۱۸] «مسند احمد» (۵/۳۳۳ شرح احمد شاکر) او می‌گوید اسناد حدیث درست است. [۳۱٩] «صحیح مسلم» کتاب البر والصلة والآداب، باب صلة الرحم وتحریم قطیعتها، (۱۶/۱۱۲ با شرح نووی). [۳۲۰] «صحیح مسلم» (۱۶/۱۱۴ با شرح نووی). [۳۲۱] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان، باب الحث علی اکرام الجار والضیف، (۲/۲۰ با شرح نووی). [۳۲۲] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب حث علی اکرام الجار والضیف (۲/۲۰ با شرح نووی). [۳۲۳] «صحیح مسلم» کتاب البر والصلة والآداب باب الوصیة بالجار والإحسان إلیه (۱۶/۱٧۶ با شرح نووی). [۳۲۴] «مسند احمد» (۴/۱۵۶) (حدیث ۲۴٧) تحقیق و شرح احمد شاکر و قال: «صحیح» و «سنن ابو داود» کتاب الترجل، باب ما جاء فی حضاب السواد (۱۱/۲۶۶ با شرح عون المعبود) ابن حجر می‌گوید: اسناد حدیث قوی است آلبانی می‌گوید: «ابو داود، نسائی و احمد آن را روایت کرده‌اند و الضیاء در «المختاره» و چندین راوی دیگر با اسناد صحیح طبق شرط شیخین آن را روایت کرده‌اند. «غایة المرام فی تخریج احادیث الحلال و الحرام» (ص ۸۴) چاپ المکتب الإسلامی چاپ اول (۱۴۰۰ ه‍) ابن الجوزی آن را در کتاب «الموضوعات» (۳/۵۵) ذکر کرده است. می‌گوید در روایت حدیث عبدالکریم بن المخارق آمده او متروک است. ابن حجر در ردّ ابن الجوزی می‌گوید: ابن الجوزی اشتباه می‌کند زیرا حدیث از روایات عبدالکریم الجوزی است و او فردی موثوق به است». [۳۲۵] ابن الجوزی: علامه ابو الفرج عبدالرحمن بن علی الجوزی القرشی البغدادی الحنبلی او نزدیک به سی صد تألیف دربارۀ حدیث، تفسیر، تاریخ و ... دارد او در سال (۵٩٧ ه‍) در گذشت «البداية والنهاية» (۱۳/۲۸-۳۰) و «مقدمه کتابش به نام «الموضوعات» (۱/۲۱-۲۶) عبدالرحمن محمد عثمان ناشر محمد عبدالمحسن چاپ اول (۱۳۸۶ ه‍). [۳۲۶] «الموضوعات» (۳/۵۵) ابن جوزی. ابن جوزی می‌گوید: «بدان که تعدادی از اصحاب و تابعین از جمله حسن و حسین و سعد بن ابی وقاص و بسیاری از تابعین رنگ زده‌اند و برخی تنها بخاطر تدلیس (حیله و نیرنگ) آن را مکروه دانسته‌اند پس در صورت عدم تدلیس چرا باید حرام باشد و چنین شخصی حتی بوی بهشت را حسّ نکند. کسی چنین حکمی نداده است. اما نووی می‌گوید: «قول اصح آن است که رنگ سیاه به مو زدن حرام است. و رأی ضعیفی می‌گوید کراهت تنزیهی است اما قول مختار حرام بودن آن است زیرا پیامبر می‌فرماید: «واجتنبوا السواد». «شرح مسلم» (۱۴/۸۰) ابن ابی عاصم در کتاب «الخضاب» از زهری نقل می‌کند. گفت: «کنا نخضب بالسواد اذا کان الوجه جدیداً فلما نغض الوجه والانسان، ترکناه» «فتح الباری» (۱۰/۳۵۴- ۳۵۵) آلبانی می‌گوید: «ظاهراً زهری حدیثی دال بر تحریم (رنگ سیاه زدن) ندیده است و به ذوق خود عمل می‌کرد در هر صورت بعد از قول پیامبر خدا جقول و فعل هیچ کس حجت نیست و این حدیث حجتی علیه زهری و امثال او است». «غایة المرام» (ص ۸۴). [۳۲٧] «صحیح مسلم» کتاب اللباس و الزینة، باب استحباب خضاب الشیب بصفرۀ او حمرۀ و تحریمه بالسواد (۱۴/٧٩ با شرح امام نووی). [۳۲۸] رواه الطبرانی فی «الاوسط» «فتح الباری» (۱۳/۱۵). هیثمی می‌گوید: رجال حدیث از رجال صحیح هستند جز محمد بن الحارث بن سفیان که موثوق به است «مجمع الزوائد» (٧/۳۲٧). [۳۲٩] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، باب ظهور الفتن، (۱۳/۱۳ با شرح فتح الباری). [۳۳۰] رواه الطبرانی، و رجاله رجال الصحیح «مجمع الزوائد» (۸/۱۴). [۳۳۱] «صحیح مسلم» کتاب البرّ والصلة والآداب، باب تحریم الظلم (۱۶/۱۳۴ با شرح نووی). [۳۳۲] «شرح نووی بر مسلم» (۱۶/۱۳۴). [۳۳۳] «مسند احمد» (۵/۳۳۳ با شرح احمد شاکر می‌گوید اسناد حدیث صحیح است. و «مستدرک حاکم» (۴/۴۴۵-۴۴۶). [۳۳۴] «سنن نسائی» (٧/۲۴۴ با شرح سیوطی) «المسند» (۵/۶٩ با حاشیه منتخب الکنز) و «سلسلة الأحاديث الصحيحة» آلبانی (م ۲/۲۵۱-۲۵۲). [۳۳۵] «صحیح بخاری» کتاب الجزیة و الموادعة باب الجزیة والموادعة مع اهل الذمة والحرب (۶/۲۵٧-۲۵۸ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الزهد (۱۸/٩۵ با شرح نوی). [۳۳۶] «صحیح مسلم» کتاب الزهد (۱۸/٩۶ با شرح نووی). [۳۳٧] «صحیح مسلم» کتاب الزهد (۱۸/٩۶ با شرح نووی). [۳۳۸] «صحیح بخاری» کتاب الفتن (۱۳/۸۱-۸۲ با شرح فتح الباری). [۳۳٩] «مسند احمد» (۴/۱۰۴ با حاشیه منتخب کنزل العمال) هیثمی می‌گوید: «این حدیث را احمد و طبرانی و بزار و ابو یعلی روایت کرده‌اند و رجال آن موثوق به هستند» «مجمع الزوائد» (٧/۳۰۶). [۳۴۰] «فتح الباری» (۱۳/۸٧). [۳۴۱] «مسند احمد (۵/۲۸۸۸ با حاشیه منتخب الکنز) و «سنن ابو داود» کتاب الجهاد باب فی الوجل یغزو یلتمس الاجر و الغنیمة (٧/۲۰٩-۲۱۰ با شرح عون المعبود) و «مستدرک حاکم» (۴۵/۴۲۵) می‌گوید این حدیث صحیح الاسناد است و ذهبی نیز با او موافق است آلبانی این حدیث را تصحیح کرده است «صحیح جامع الصغیر» (۶/۲۶۳) (حدیث ٧٧۱۵). [۳۴۲] «سنن ترمذی» کتاب الفتن باب ما جاء الخسف (۶/۴۱۸). آلبانی این حدیث را تصحیح کرده است «صحیح جامع الصغیر» (۶/۳۵۸) حدیث (۸۰۱۲). [۳۴۳] «سنن ابن ماجه» کتاب الفتن، باب الخسوف (۲/۱۳۴٩) حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۳/۱۳) (حدیث۲۸۵۳). [۳۴۴] «مسند احمد» (٩/٧۳-٧۴) (حدیث ۶۲۰۸) تحقیق احمد شاکر می‌گوید اسناد حدیث صحیح است. [۳۴۵] «ترمذی» ابواب القدر (۶/۳۶٧-۳۶۸) حدیث صحیح است «صحیح الجامع الصغیر» (۴/۱۰۳) (حدیث ۴۱۵۰). [۳۴۶] «مسند احمد» (۴/۴۸۳ با حاشیه منتخب الکنز) هیثمی می‌گوید: «روایت از احمد، طبرانی، ابو یعلی و بزار است و راویان آن موثوق به هستند». «مجمع الزوائد» (۸/٩). [۳۴٧] «مسند احمد» (۶/۳٧۸-۳٧٩ با حاشیه منتخب الکنز) این حدیث حسن است «صحیح جامع الصغیر» (۱/۲۲۸) (حدیث ۶۳۱) و «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۳/۳۴۰) (حدیث ۱۳۵۵). [۳۴۸] «التذكرة» (ص ۶۵۴) و «فتح الباری» (۱۳/۸۴) و «الإشاعة» (ص ۴٩-۵۲) و «عون المعبود» (۱/۴۲٩). [۳۴٩] «جامع الترمذی» ابواب الفتن، (۶/۴۵۸) (حدیث ۴۵۸). حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۴/۱۰۳) (حدیث ۴۱۱٩). [۳۵۰] «سنن ابن ماجه» کتاب الفتن، باب العقوبات (۲/۱۳۳۳) (حدیث ۴۰۲۰) حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۵/۱۰۵) (حدیث ۵۳۳۰). [۳۵۱] «تفسیر ابن کثیر» (۱/۱۵۰-۱۵۳). [۳۵۲] «فتح الباری» ۰۱۰/۵۶). [۳۵۳] «تفسیر المنار» (۱/۳۴۳-۳۴۴). [۳۵۴] «تفسیر ابن کثیر» (۱/۱۵۱). [۳۵۵] «تفسیر ابن کثیر» (۱/۱۵۳). [۳۵۶] «مسند احمد» (۱۱/۱۸۱-۱۸۲) شرح احمد شاکر می‌گوید اسناد حدیث صحیح است. و «مستدرک حاکم» (۴/۴۳۵) حاکم می‌گوید حسن این حدیث را از عبدالله بن عمرو شنیده باشد مطابق شرط شیخین است». [۳۵٧] «مسند احمد» (۱۲/۱۲ شرح احمد شاکر) می‌گوید حدیث صحیح است. و «مستدرک حاکم» (۴/۴۳۵) می‌گوید: این حدیث صحیح الاسناد است که شیخین آن را روایت نکرده‌اند. ذهبی نیز با او موافق است. [۳۵۸] «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب قول النبی ج«ویل للعرب من شر قد اقترب (۳/۱۱ با شرح فتح الباری). [۳۵٩] «صحیح بخاری» کتاب اخبار الآحاد باب ما جاء فی اجازة خبر الواحد الصادق (۱۳/۲۳۲ – با شرح فتح الباری. [۳۶۰] «سنن امام احمد» (۱۵/۳٧-۳۸ با شرح احمد شاکر) می‌گوید اسناد حدیث حسن و متنش صحیح است. ابن کثیر می‌گوید:اسناد حدیث خوب است «النهاية / الفتن و الملاحم» (۱/۱۸) تحقیق د. طه زینی. [۳۶۱] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب بیان الإیمان و الإسلام و الإحسان (۱/۱۶۳ – با شرح امام نووی). [۳۶۲] هیثمی می‌گوید: طبرانی این حدیث را در «الاوسط» با دو سند روایت کرده است که رجال یکی از آن دو صحیحند «مجمع الزوائد» (٧/۳۲۵). [۳۶۳] «صحیح بخاری» کتاب الوقاق، باب رفع الامانة (۱۱/۲۳۲ با شرح فتح الباری). [۳۶۴] «مجمع الزوائد» (٧/۳۲٧) و «فتح الباری» (۱۳/۱۵) من روایۀ طبرانی فی «الاوسط» عن ابی هریره. [۳۶۵] «مسند احمد» (۱۶/۲۸۴ با شرح احمد شاکر) می‌گوید: سیوطی در «الجامع الصغیر» گفته است حدیث حسن است «الجامع الصغیر» (۲/۲۰۰ با حاشیه کنوز الحقایق مناوی) ابن کثیر می‌گوید اسناد حدیث خوب است «النهایة / الفتن و الملاحم (۱/۱۸۱) آلبانی آن را تصحیح کرده است «صحیح الجامع الصغیر» (۶/۱۴۲) (حدیث ٧۱۴٩). [۳۶۶] «فیض القدیر شرح الجامع الصغیر» (۵/۳٩۴) عبدالوؤوف المناوی. [۳۶٧] «مسند امام احمد» (۵/۳۸٩ با حاشیه منتخب کنز العمال) سیوطی در «الجامع الصغیر» به صحیح بودنش اشاره کرده است (۲/۲۰۲ با حاشیه کنوز الحقایق مناوی). آلبانی می‌گوید: حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۶/۱٧٧) (حدیث ٧۳۰۸) [۳۶۸] «صحیح بخاری» کتاب الرقاق باب رفع الأمانة (۱۱/۳۳۳ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» الإیمان باب رفع الامانة والإیمان من بعض القلوب (۲/۱۶٧-۱٧۰ با شرح نووی). [۳۶٩] «مسند احمد (۵/۳۲۶) احمد شاکر می‌گوید اسناد حدیث صحیح است. [۳٧۰] «مسند احمد» (۵/۳۳۳) احمد شاکر می‌گوید اسناد حدیث صحیح است. آلبانی می‌گوید: اسناد این حدیث صحیح و مطابق شرط مسلم است. «سلسلة احادیث الصحيحة» (۲/۲۵۱) (حدیث ۶۴٧). [۳٧۱] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب بیان انه لا یدخل الجنۀ إلا المؤمنون (۲/۳۵ با شرح نووی). [۳٧۲] «کتاب الزهد» ابن مبارک (ص ۲۰-۲۱) (حدیث ۶۱) تحقیق عبدالرحمن الاعظمی دار الکتب العلمیه. آلبانی می‌گوید این حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۲/۲۴۳) (حدیث ۲۲۱۳). [۳٧۳] «حاشیه کتاب الزهد» (ص ۳۱) تحقیق و تعلیق حبیب الرحمن الاعظمی. [۳٧۴] «کتاب الزهد» ابن مبارک (ص ۲۸۱) (حدیث ۸۱۵) تویجری می‌گوید: این حدیث را طبرانی در «الکبیر والاوسط» و عبدالرزاق شبیه آن را در «المصنف» روایت کرده است اسنادش صحیح طبق شرط مسلم است. «اتحاف الجماعة» (۱/۴۲۴) «المصنف (۱۱/۳۴۶) (حدیث ۲۰۴۴۶) تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی». [۳٧۵] «مسند احمد» (۱۲/۳۶ (حدیث ٧۰۸۳) تحقیق: احمد شاکر او می‌گوید: حدیث صحیح الاسناد است). [۳٧۶] «مستدرک حاکم» (۴/۴۳۶) او می‌گوید: این حدیث صحیح و مطابق شرط شیخین است و در صحیحین روایت نشده است. [۳٧٧] هیثمی می‌گوید: بعضی از آن در حدیث صحیح آمده است «مجمع الزوائد» (٧/۳۲٧). [۳٧۸] «شرح نووی بر مسلم» (۱٧/۱٩۰). [۳٧٩] «الحلال و الحرام» یوسف قرضاوی (ص ۸۳). [۳۸۰] «شرح نووی بر مسلم» (۱٧/۱٩۰). [۳۸۱] «شرح نووی مسلم» (۱٧/۱٩۱) باب جهنم أعاذنا الله منها. [۳۸۲] «الحلال و الحرام» یوسف قرضاوی (ص ۸۴). [۳۸۳] «صحیح بخاری» کتاب التعبیر، باب القید فی المنام (۱۲/۴۰۴ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الرؤیا (۱۵/۲۰ با شرح نووی). [۳۸۴] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب بیان أن الإسلام بدأ غریباً وسیعود غریباً» (۲/۱٧۶ با شرح نووی). [۳۸۵] «فتح الباری» (۱۲/۴۰۶). [۳۸۶] «فتح الباری» (۱۲/۴۰۶-۴۰٧). [۳۸٧] «صحیح مسلم» کتاب العلم، باب رفع العلم (۱۶/۲۲۲ با شرح نووی). [۳۸۸] «مسند احمد» (۵/۳۳۳-۳۳۴) (ح. ۳۸٧) شرح احمد شاکر او می‌گوید صحیح الاسناد است. [۳۸٩] «شرح مسند احمد» (۵/۳۳۴) احمد شاکر. [۳٩۰] «منحة المعبود فی ترتیب مسند الطیالسی» (۲/۱۱۲) ۰حدیث ۲٧۶۳) ترتیب الساعاتی و «سنن النسائی» کتاب البیوع، باب التجارۀ (٧/۲۴۴). تویجری درباره روایت نسائی می‌گوید صحیح الاسناد است و مطابق شرط شیخین. «اتحاف الجماعة» (۱/۴۲۸). [۳٩۱] «اتحاف الجماعة» (۱/۴۲۸). [۳٩۲] «صحیح ابن خزیمه» باب کراهیة المرور فی المساجد من غیر أن تصلّی فیها والبیان أنه من أشراط الساعۀ (۲/۲۸۳-۲۸۴) تحقیق: د. محمد مصطفی الاعظمی آلبانی می‌گوید: اسناد این حدیث ضعیف است اما از طرق دیگری روایت شده است و در «السلسلة الصحيحة» مذکور است از طریق ابن مسعود دوباره روایت شده است که آن را تقویت می‌کند (م ۲/۲۵۳) (حدیث ۶۴٩). [۳٩۳] روایت از بزار و هیثمی آن را تصحیح می‌کند «مجمع الزوائد» (٧/۳۲٩). [۳٩۴] «منحة المعبود فی ترتیب مسند الطیالسی» باب ما جاء فی الفتن التی تکون بین یدی الساعة (۲/۲۱۲)، ترتیب الساعاتی و «مستدرک الحاکم» (۴/۴۴۶) او می‌گوید این حدیث صحیح الاسناد است اما ذهبی می‌گوید موقوف است. [۳٩۵] شعائر جمع شعیره یعنی هر چیزی که نشانه‌ای از نشانه‌های طاعت خداوند باشد. «تفسیر غریب القرآن» ابن قتیبه (ص ۳۲). [۳٩۶] «صحیح مسلم» کتاب صلاة المسافرین و قصرها، باب استحباب تحیۀ المسجد برکعتین و کراهۀ الجلوس قبل صلاتهما و آن‌ها مشروعة فی جمیع الاوقات (۵/۲۲۵-۲۲۶ با شرح نووی). [۳٩٧] رواه الطبرانی فی «الکبیر» و «میزان الاعتدال» (۲/۶۰۰) للذهبی آلبانی می‌گوید حدیث صحیح است ابن العربی در «الکامل و طبرانی در «الاوسط» و «الصغیر» آن را روایت کرده است و بخاری از انس در «التاریخ» آن را روایت می‌کند. [۳٩۸] «صحیح الجامع الصغیر» (۵/۲۱۴): «أن یری الهلال قبلاً للیلة» «التذكرة» قرطبی (ص ۶۴۸). [۳٩٩] رواه الطبرانی فی «الصغیر» هیثمی می‌گوید: «در سند حدیث عبدالرحمن بن الازرق الانطالی است که تاریخ زندگی او را پیدا نکردم» «مجمع الزوائد» (۳/۱۴۶). [۴۰۰] هیثمی می‌گوید: این حدیث را طبرانی در «الصغیر» و «الاوسط» از شیخ خود الهیثم بن خالد (ضعیف است) روایت کرده است «مجمع الزوائد» (٧/۳۲۵). [۴۰۱] «صحیح مسلم» المقدمه، باب النهی عن الروایة عن الضعفاء (۱/٧۸ با شرح نووی). [۴۰۲] «صحیح مسلم» المقدمه، باب النهی عن الروایة عن الضعفاء (۱/٧۸-٧٩ با شرح نووی). [۴۰۳] «صحیح مسلم» المقدمه (۱/٧٩ با شرح نووی). [۴۰۴] «صحیح مسلم المقدمه، باب النهی عن الروایة عن الضعفاء (۱/٧٩-۸۰ با شرح نووی). [۴۰۵] «شرح نووی بر مسلم (۱/۸۰). [۴۰۶] «مسند امام احمد» (۵/۳۳۳) شرح احمد شاکر تخریج حدیث در «فتح الباری» (۵/۲۶۲). [۴۰٧] «صحیح بخاری» کتاب الشهادات باب ما قیل فی شهادة الزور (۵/۲۶۱ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب الکبائر و اکبرها (۲/۸۱-۸۲ با شرح نووی). [۴۰۸] «صحیح بخاری» کتاب العلم باب رفع العلم و ظهور الجهل (۱/۱٧۸ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب العلم باب رفع العلم و ظهور و قبضه الجهل و الفتن فی آخر الزمان (۱۶/۲۲۱ با شرح نووی) و «جامع ترمذی» باب ما جاء فی أشراط الساعة (۶/۴۴۸) (حدیث ۲۳۰۱). [۴۰٩] «التذكرة» (ص ۶۳٩) و «شرح نووی مسلم» (٧/٩۶-٩٧) و «فتح الباری» (۱/۱٧٩). [۴۱۰] «صحیح مسلم» کتاب الزکاة باب کل نوع من المعروف صدفۀ (٧/٩۶ با شرح نووی). [۴۱۱] «فتح الباری» (۱/۱٧٩). [۴۱۲] «صحیح مسلم» کتاب العلم باب رفع العلم وقبضه وظهور الجهل والفتن (۱۶/۲۲۱ با شرح نووی). [۴۱۳] «صحیح مسلم» (٧/٩۶ با شرح نووی). [۴۱۴] «فتح الباری» (۱/۱٧٩). [۴۱۵] هیثمی می‌گوید: «رواه الطبرانی» فی «الصغیر» و «الاوسط» عن شیخه الهیثم بن خالد المصیمی، و هو ضعیف» «مجمع الزوائد» (٧/۳۲۵). قال الآلبانی: «حسن» و ذکر من اخرجه و هم الطبرانی فی «الاوسط» و الضیاء المقدسی. «صحیح جامع الصغیر» (۵/۲۱۴) (حدیث ۲٧٧۵). [۴۱۶] «هدی الساری مقدمة فتح الباری» (ص ۴۸۱) ابن حجر عسقلانی. [۴۱٧] «مسند احمد» (۵/۳۸٩ با حاشیه منتخب کنزل العمال) هیثمی می‌گوید: رجال حدیث صحیح الاسناد هستند «مجمع الزوائد» (٧/۳۰٩). [۴۱۸] تویجری می‌گوید: «این حدیث را طبرانی روایت کرده است» «اتحاف الجماعة» (۱/۵۰۴) هیثمی می‌گوید: این حدیث را بزار و همچنین طبرانی در «الاوسط» روایت کرده‌اند در راویان ابوبکر بن مریم است و او ضعیف است «مجمع الزوائد» (٧/۲۸۶). [۴۱٩] «صحیح مسلم» کتاب الزکاة، باب کل نوع من المعروف صدقۀ (٧/٩٧ با شرح نووی). [۴۲۰] «شرح نووی لمسلم» (٧/٩٧). [۴۲۱] «صحیح مسلم» کتاب الفضائل باب معجزات النبی ج(۱۵/۴۰-۴۱ با شرح نووی). [۴۲۲] «مسند احمد» (۱۳/۲٩۱) (حدیث ٧۵۵۴) شرح احمد شاکر می‌گوید: اسناد حدیث صحیح است. [۴۲۳] «مسند احمد» (۳/۱۴۰ با حاشیه منتخب الکنز) هیثمی نیز این حدیث را ذکر کرده و می‌گوید راویانش مطمئن هستند «مجمع الزوائد» (٧/۳۳۰). [۴۲۴] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۰ با شرح نووی). [۴۲۵] «صحیح بخاری» کتاب الفتن، باب خروج النار (۱۳/٧۸ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۱۸ با شرح نووی). [۴۲۶] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۲۰۸) تحقیق محمد فهیم ابو عبیه. [۴۲٧] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۱٩ با شرح نووی). [۴۲۸] «اتحاف الجماعة» (۱/۴۸٩-۱٩۰). [۴۲٩] «فتح الباری» (۱۳/۸۱). [۴۳۰] «مسند احمد» (۱۵/۲۰۲-۲۰۳) (حدیث ۸۰۴٩) تحقیق احمد شاکر او حدیث را صحیح الاسناد می‌داند. [۴۳۱] «مسند احمد» (۳/۸۳-۸۴ با حاشیه منتخب کنز العمال) آلبانی می‌گوید: صحیح الاسناد است «سلسلة احادیث الصحيحة» (م ۱/۳۱) (حدیث ۱۲۲). ترمذی در ابواب الفتن باب ما جاء فی کلام السباع آن را روایت کرده است و می‌گوید: حدیث حسن و صحیح است (۶/۴۰٩). [۴۳۲] «صحیح بخاری» کتاب الفتن» (۱۳/۸۱-۸۲ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۴ با شرح نووی). [۴۳۳] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸۳۴ با شرح نووی). [۴۳۴] «فیض القدیر» (۶/۴۱۸). [۴۳۵] زین الدین عبدالرحیم بن الحسین بن عبدالرحمن از عالمان کردستان عراق است او در سال (٧۲۵ ه‍) متولد شد و علم را در دمشق حلب حجاز و اسکندریه و از علماء بزرگ کسب کرد. او صاحب تالیفات زیادی در حدیث است. و در سال (۸۰۶ ه‍) وفات یافت «شذرات الذهب» (٧/۵۵-۵۶). [۴۳۶] «فیض القدیر» (۶/۴۱۸) و «فتح الباری» (۱۳/٧۵-٧۶). [۴۳٧] رواه الطبرانی فی الاوسط والبزار بنحوه ورجالهما ثقات «مجمع الزوائد» (٧/۲۸۴-۲۸۵). [۴۳۸] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۲۲ با شرح نووی). [۴۳٩] «رواه البخاری» تخریج حدیث در ص ۶۰ گذشت. [۴۴۰] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۲۶ با شرح نووی). [۴۴۱] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۲۴-۲۵ با شرح نووی). [۴۴۲] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۲۱-۲۲ با شرح نووی). [۴۴۳] «سنن ابو داود» کتاب الملاحم باب فی العقل من الملاحم (۱۱/۴۰۶ با شرح عون المعبود). [۴۴۴] حافظ زین الدین عبداللطیف بن تقی الدین محمد بن منیر الحلبی در سال (۸۰۴ ه‍) در گذشت «شذرات الذهب» )٧/۴۴). [۴۴۵] «فتح الباری» (۶/۲٧۸). [۴۴۶] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۴۳-۴۴ با شرح نووی). [۴۴٧] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۵۸) تحقیق د. طه زینی. [۴۴۸] «شرح نووی بر مسلم» (۱۸/۴۳-۴۴). [۴۴٩] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۲۲ با شرح نووی). [۴۵۰] «صحیح مسلم» (۱۸/۲۱ با شرح نووی). [۴۵۱] «جامع الترمذی» باب ما جاء فی علامات خروج الدجال (۶/۴٩۸). [۴۵۲] «النهاية فی الفتن و الملاحم» (۱/۶۲) تحقیق در طه زینی. [۴۵۳] حاشیه «عمدة التفسیر عن ابن کثیر» (۲/۲۵۶) اختصار و تحقیق شیخ احمد شاکر. [۴۵۴] «مسند امام احمد» (۱۸/۱۰۳) (حدیث ٩۳٩۵) شرح احمد شاکر و «صحیح بخاری» کتاب الفتن باب تغییر الزمان حتی تعبد الاوثان (۱۳/٧۶ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۶ با شرح نووی). [۴۵۵] «التذكرة» (ص ۶۳۵). [۴۵۶] «فتح الباری» (۶/۵۳۵). [۴۵٧] «صحیح بخاری» کتاب المناقب باب مناقب قریش (۶/۵۳۲-۵۳۳). [۴۵۸] «فتح الباری» (۱۳/۱۱۵). [۴۵٩] «التذكرة» امام قرطبی (ص ۶۳۶). [۴۶۰] «فتح الباری» (۶/۵۴۵-۱۳/٧۸). [۴۶۱] «مسند احمد» (۱۶/۱۵۶) (حدیث ۸۳۴۶) شرح احمد شاکر او می‌گوید: اسناد حدیث صحیح است» «صحیح مسلم» (۱۸/۳۶) بدون لفظ «من الموالی» [۴۶۲] «صحیح مسلم» کتاب الجهاد و السیر باب اجلاء الیهود من الحجاز (۱۲/٩۲ با شرح نووی). [۴۶۳] زندگی او درکتاب «تهذیب التهدیب» (۲/۳۲۲) آمده است. [۴۶۴] «مسند امام احمد» (۵/۱۶ با حاشیه منتخب کنز العمال ابن حجر می‌گوید صحیح الاسناد است. «فتح الباری» (۶/۶۱۰). [۴۶۵] «صحیح بخاری» کتاب الجهاد، باب قتال الیهود (۶/۱۰۳ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۴۴-۴۵ با شرح نوی). [۴۶۶] «هدایة الباری الی ترتیب صحیح البخاری» (۱/۳۱٧) و «العقائد الإسلامیة» سید سابق (ص ۴۵) ابن حجر می‌گوید سخن گفتن سنگ و درخت حقیقت است. [۴۶٧] «سننن ابن ماجه» (۲/۱۳۵٩-۱۳۶۳) حدیث (۴۰٧٧). [۴۶۸] «اتحاف الجماعة» (۱/۳۳٧-۳۳۸). [۴۶٩] «صحیح مسلم» کتاب الحج، باب المدینة تنفی خبثها وتسمی طابة وطیبة (٩/۱۵۳ با شرح نووی). [۴٧۰] «صحیح مسلم» (۱/۱۵۴ با شرح امام نووی). [۴٧۱] «صحیح بخاری» کتاب فضائل المدینة باب المدینة تنفی الخبث (۴/٩۶ با شرح فتح الباری). [۴٧۲] «صحیح بخاری» کتاب فضائل المدینة، باب لایدخل الدجال المدینة (۴/٩۵ با شرح فتح الباری). [۴٧۳] «فتح الباری» (۴/۸۸). [۴٧۴] «صحیح بخاری» کتاب فضائل المدینة باب من رغب عن المدینة (۵/۸٩-٩۰ با شرح فتح الباری). [۴٧۵] «الموطا» (۲/۸۸۸) امام مالک تصحیح و تخریج محمد فؤاد عبدالباقی دار احیاء الکتب العربیه. [۴٧۶] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۱۵۸) تحقیق د. طه زینی. [۴٧٧] «مسند امام احمد» (۱/۱۲۴ (حدیث ۱۲۴ شرح و تعلیق احمد شاکر او می‌گوید: اسناد حدیث صحیح است. [۴٧۸] «فتح الباری» (۴/٩۰). [۴٧٩] «صحیح بخاری» کتاب فضائل المدینة، باب من رغب عن المدینة (۴/۸٩-٩۰ با شرح فتح الباری). [۴۸۰] «صحیح مسلم» باب ذکر الدجال (۱۸/٧۰ با شرح نووی). [۴۸۱] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب ذکر الدجال (۱۸/٧۵-٧۶ با شرح نووی). [۴۸۲] «فیض القدیر» (۶/۴۱٧). [۴۸۳] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان، باب نزول عیسی بن مریم حاکماً (۲/۱٩۳ با شرح نووی). [۴۸۴] «صحیح مسلم» کتاب الإمارۀ، باب قوله ج«لا تزال طائفة من امتی ظاهرین»(۱۳/۶۵ با شرح نووی). [۴۸۵] «شرح نووی بر مسلم» (۲/۱۳۲) و «فتح الباری» (۱۳/۱٩-۸۵). [۴۸۶] «صحیح مسلم» باب فی الریح التی تکون قرب الساعة (۲/۱۳۲ با شرح نووی). [۴۸٧] «شرح نووی بر مسلم» (۲/۱۳۲) و «أشراط الساعة و اسرارها» (ص ۸۸-۸٩ شیخ محمد سلامه جبر، طبع مطبعه التقدم، عام (۱۴۰۱ ه‍) القاهره. [۴۸۸] «فتح الباری» (۳/۴۶۲). [۴۸٩] «مسند امام احمد» (۱۵/۳۵) شرح و تعلیق احمد شاکر می‌گوید: حدیث صحیح الاسناد است ابن کثیر آن را تصحیح می‌کند «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۱۵۶) آلبانی نیز این حدیث را تصحیح می‌کند «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۲/۱۲۰) (حدیث ۵٧٩). [۴٩۰] «مسند احمد» (۱۲/۱۴-۱۵) (حدیث ٧۰۵۳) شرح و تعلیق احمد شاکر می‌گوید: حدیث صحیح الاسناد است. [۴٩۱] «مسند احمد» (۱۸/۱۰۳) (حدیث ٩۳٩۴) شرح احمد شاکر و «صحیح بخاری» کتاب الحج، باب هدم الکعبه (۳/۴۶۰ با شرح فتح الباری) و «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۵ با شرح نووی). [۴٩۲] «مسند امام احمد» (۳/۳۱۵-۳۱۶) (حدیث ۲۰۱۰) شرح احمد شاکر و «صحیح بخاری» کتاب الحج باب هدم الکعبه (۳/۴۶۰ با شرح فتح الباری). [۴٩۳] «مسند احمد» (۱۵/۲۲٧) (۸۰۸۰) شرح احمد شاکر می‌گوید حدیث صحیح الاسناد است. [۴٩۴] طائفه‌ای از باطنیه منسوب به مردی به نام حمدان قرمط از اهل کوفه بودند آنان کارهای بد بسیاری را در حیات خود انجام داده‌اند از جمله در سال (۳۱٧ ه‍) در روز ترویه (هشتم ذی الحجه) به حجاج (در مکه) حمله کردند بسیاری را کشتند و اموالشان را غارت کردند لباس کعبه را پایین آوردند، درب آن را کندند،چاه زمزم را تخریب کردند و حجر الاسود را از جا کنده و با خود بردند و بعد از ۲۲ سال آن را به کعبه باز گرداندند. «فضائح الباطنیه» غزالی (ص ۱۲-۱۳) تحقیق عبدالرحمن بروی و «البدایة والنهایة» (۱۱/۱۶-۱۶۱) و رساله «القرامطه وآراءهم الاعتقادیه» (ص ۲۲۲-۲۲۳) سلیمان السلوی. [۴٩۵] «فتح الباری» (۳/۴۶۱-۴۶۲).

باب دوم: نشانه‌های‌ بزرگ‌ قیامت

- مقدمه

- فصل اول: مهدی

- فصل دوم:مسیح دجال

- فصل سوم: نزول عیسی÷

- فصل چهارم: یاجوج و ماجوج

- فصل پنجم: خسوف‌های سه‌گانه

- فصل ششم: دود

- فصل هفتم: طلوع خورشید از مغرب

- فصل هشتم: خروج دابة الارض

- فصل نهم: آتشی که مردم را حشر می‌‌کند