وقتی دابة الارض خارج میشود مومن و کافر را نشانهگذاری میکند صورت مؤمن را روشن و براق میسازد تا علامت ایمان او باشد و بر بینی کافر مهر میزند تا علامت کفر او باشد
در قرآن آمده است:
﴿أَخۡرَجۡنَا لَهُمۡ دَآبَّةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ تُكَلِّمُهُمۡ﴾[النمل: ۸۲].
در شرح تکلم دابه با مردم مفسرین چند قول دارند:
۱- منظور این است که آنها را مخاطب قرار میدهد و با آنان سخن میگوید و دلیل این رأی قراءت ابی بن کعب است که به جای تکلمهم، تنبئهم قرائت کرده است.
۲- یعنی مردم را مجروح میکند براساس قرائت (تَکْلمهم)که از ابن عباس روایت شده است. لغت الکَلْم یعنی جرح لذا دابة الارض مردم را مجروح میکند و بر آنها نشانهای خاص قرار میدهد [٩۰۴].
حدیث ابو امام شاهد بر این قول است که در آن آمده است پیامبر میفرماید: دابةالارض خارج میشود و بر بینی آنها علامت میگذارد [٩۰۵].
از ابن عباس روایت میکنند گفته است هر دو کار را انجام میدهد یعنی هم با مردم سخن میگوید و هم بر آنها علامت میگذارد.
ابن کثیر میگوید: این قول درست است و منافاتی ندارد و الله اعلم [٩۰۶].
اما سخنی که با مردم میگوید این است: ﴿أَنَّ ٱلنَّاسَ كَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا لَا يُوقِنُونَ ٨٢﴾[النمل: ۸۲]. «مردم به آیات ما ایمان ندارند».
این تعبیر بنا بر قرائتی است که (ان) را با همزۀ مفتوح میخواند یعنی دابه به آنها خبر میدهد که مردم به آیات خداوند ایمان ندارند این قرائت عامه اهل کوفه و برخی از اهل بصره است.
اما قرائت عامه اهل حجاز و بصره و شام (إن) را با همزۀ مکسوره قرائت کردهاند و جمله را مستأنفه قرار دادهاند یعنی معنی آیه چنین میشود با مردم سخنانی میگوید که برایشان خوشایند نیست یا بطلان سایر ادیان (جز دین اسلام) را ابلاغ مینماید [٩۰٧].
ابن جریر میگوید: رای صواب این است که معنی هر دو قرائت به هم نزدیک است و در شهرهای میان مسلمانان هر دو قرائت منتشر شدهاند [٩۰۸].
[۸٧۶] «تفسیر ابن کثیر» (۶/۲۲۰). [۸٧٧] «التذكرة» (ص ۶٩٧) با اندکی تصرف [۸٧۸] «تفسیر القرطبی» (۱۳/۲۳۴). [۸٧٩] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب الزمن الذی لا یقبل فیه الإیمان (۲/۱٩۵ با شرح نووی). [۸۸۰] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب ذکر الرجال (۱۸/٧٧-٧۸ با شرح نووی). [۸۸۱] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة، باب (۱۸/۲٧-۲۸ با شرح نووی). [۸۸۲] «مسند احمد» (۵/۲۶۸ با حاشیه منتخبت الکنز) هیثمی میگوید: رجال این حدیث رجال حدیث صحیحاند جز عبدالرحمن بن عطیه که او نیز ثقه است. «مجمع الزوائد» (۸/۶) آلبانی میگوید: این حدیث صحیح است. «صحیح جامع الصغیر» (۳/۳٧) (حدیث ۲٩۲۴). و «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۱/۳/۳۱) (حدیث ۳۲۲). [۸۸۳] «صحیح مسلم» باب فی بقیۀ من أحادیث الدجال، (۱۸/٧۸۱ با شرح نووی). [۸۸۴] «مسند امام احمد» (۱۵/٧٩-۸۲) (حدیث٧٩۲۴) تحقیق احمد شاکر او میگوید: «اسناد حدیث صحیح است». و «سنن ترمذی» ابواب التفسیر، سورۀ النمل (٩/۴۴) میگوید این حدیث حسن است. و «مستدرک حاکم» (۴/۴۸۵-۴۸۶) آلبانی میگوید: حدیث ضعیف است. «ضعیف الجامع الصغیر» (۳/۲۶) (حدیث ۳۴۱۲) احمد شاکر در تعلیق بر مسند احمد میگوید حدیث مطمئن است «مسند احمد» (۲/۱۲۲) (حدیث ٧۸۳). [۸۸۵] «تفسیر القرطبی» (۱۳/۲۳۵). [۸۸۶] «منحة المعبود ترتیب مسند الطیالسی» باب خروج الدابة (۲/۲۲۰-۲۲۱) ساعاتی و لفظ ترنو به جای ترغو آمده است و «مستدرک» حاکم (۴/۴۸۴) و میگوید این حدیث صحیح الاسناد است و مفصلترین حدیث درباره دابة الارض است که مسلم و بخاری آن را روایت نکردهاند. به نظر من حدیث ضعیف است چون در سند طیالسی و حاکم طلحه بن عمرو الحضرمی آمده است که ابن معین درباره او میگوید: او ضعیف است. ذهبی در «ذیل مستدرک» میگوید احمد او را ترک کرده است. و هیثمی میگوید در سند روایت طبرانی طلحه بن عمرو حضرمی وجود دارد و او متروک است. «مجمع الزوائد» (۸/٧) و «تهذیب التهذیب» (۵/۲۳-۲۴) و حافظ ابن حجر این حدیث را در «المطالب العالیه» (۴/۳۴۳-۳۴۴) روایت کرده است و آن را به طیالسی نسبت داده است ولی به جای «ترغو» لفظ تزعق» را آورده است. [۸۸٧] «التذكرة» (ص ٧۰۲). [۸۸۸] «شرح نووی لمسلم» (۱۸/۲۸) و همچنین بیضاوی در تفسیرش (۴/۱۲۱) میگوید دابۀ الارض همان جساسه است. «الإذاعة:» (ص ۱٧۲) و کتاب «العقیدة الرکن الاول فی الإسلام» (ص ۳۲۰) محمد فاضل شریف تقلاوی. [۸۸٩] «النهایة فی غریب الحدیث (۱/۲٧۲) و «شرح السنة» بغوی (۱۵/۶۸). [۸٩۰] «تفسیر قرطبی» (۱۳/۲۳۶). [۸٩۱] «تفسیر شوکانی / فتح القدیر» (۴/۱۵۱). [۸٩۲] «تفسیر قرطبی (۱۳/۲۳۶-۲۳٧). [۸٩۳] «النهایة / الفتن و الملاحم» ابن کثیر (۱/۱٩۰-۱٩٩) محمد فهیم ابو عبیّه». [۸٩۴] «اتحاف الجماعه» (۲/۳۰۶-۳۰٧). [۸٩۵] برخی مفسرین آثار زیادی در توصیف دابة الارض ذکر کردهاند که در برخی کتب در مورد أشراط الساعۀ ذکر شدهاند. اما بعد از جستجوی فراوان متوجه تصحیح و یا تأیید علماء درباره آن آثار نشدم. این آثار در کتب زیر یافت میشوند: تفسیر قرطبی، ابن کثیر، شوکانی، «التذكرة» قرطبی «النهایة / الفتن و الملاحم»، «لوامع الانوار»، «الإشاعة» و «تحفة الاحوذی». [۸٩۶] رواه مسلم (۱۸/٧٧ – ٧۸). [۸٩٧] «فی ظلال القرآن» (۵/۲۶۶٧). [۸٩۸] شرح احمد شاکر بر «مسند احمد» (۱۵/۸۲). [۸٩٩] «مجمع الزوائد» (۸/٧-۸). [٩۰۰] سفیان بن عینیه بن میمون هلالی، اهل کوفه محدث حرم بود او در سال (۱۰٧ ه) متولد شد و از زهری و هم طبقات او علم کسب کرد. و از شافعی، احمد بن حنبل، ابن معین و هم طبقات آنها حدیث روایت کرده است. ائمه در احتجاج به او به خاطر حفظ و امانتداریش متفق القول هستند او هفتاد بار حج کرده است. شافعی میگوید: «اگر مالک و سفیان نبودند علم حجاز از بین میرفت و همچنین میگوید: کسی را ندیدهام مانند سفیان ابزار علم را به همراه داشته باشد، و مانند او از فتوی اجتناب ورزد. او در سال (۱٩۸ ه) به رحمت خدا پیوست. «تذکرة الحفاظ» (۱/۲۶۲-۲۶۵) و «تهذیب التهذیب» (۴/۱۱٧-۱۲۲) و «الخلاصه» (ص ۱۴۵-۱۴۶). [٩۰۱] «مجمع الزوائد (۸/٧-۸) هیثمی میگوید: رجال حدیث موثوق به هستند. [٩۰۲] در حدیث حذیفه ابن اسید که حاکم آن را روایت کرده است ذکر شده است که سه بار خارج میشود و در پایان میگوید: «این حدیث صحیح مطابق شرط شیخین است که در صحیحین روایت نشده است» و ذهبی نیز در «تلخیص المستدرک» با او موافقت کرده است. (۴/۴۸۴-۴۸۵). طبرانی و حاکم دوباره حدیثی از حدیفه روایت کردهاند که در آن آمده است، دابة الارض سه بار خارج میشود بار اول در مناطق دور یمن، سپس در نزدیک مکه و بار سوم در مسجد الحرام بین رکن اسود و باب بنی مخزوم». اما در سند این روایت طلحه بن عمرو الحضرمی است که فردی ضعیف (در روایت حدیث) است. [٩۰۳] «التذكرة» (ص ۶٩٧-۶٩۸) و «الإشاعة» (ص ۱٧۶-۱٧٧) و «لوامع الانوار» (۲/۱۴۴-۱۴۶). [٩۰۴] «تفسیر قرطبی» (۱/۲۳٧) و «تفسیر ابن کثیر» (۶/۲۲۰) و «تفسیر شوکانی» (۴/۱۵۲). [٩۰۵] این حدیث را امام احمد روایت کرده است و تخریج آن قبلاً ذکر شد. [٩۰۶] «تفسیر ابن کثیر» (۶/۲۲۰). [٩۰٧] «تفسیر طبری» (۲۰/۱۶) و «تفسیر قرطبی» (۱۳/۲۳٧-۲۳۸) و «تفسیر شوکانی» (۴/۱۵۲). [٩۰۸] «تفسیر طبری» (۲۰/۱۶).