نشانه های قیامت

فهرست کتاب

جواب حدیث «لا مهدی إلا عیسى ابن مریم علیهما السلام»

جواب حدیث «لا مهدی إلا عیسى ابن مریم علیهما السلام»

منکرین احادیث مهدی استناد به حدیثی می‌کنند که ابن ماجه و حاکم از انس بن مالکسروایت کرده‌اند پیامبر خدا جفرمود: «لا يزداد الأمر إلا شدة ولا الدنيا إلا ادباراً ولا أناس إلا شحاً ولا تقوم الساعة إلا على شرار الناس ولا المهدي إلا عيسى ابن مريم» [۵۶۸].

«امور به سوی سختی می‌روند و دنیا به پایان می‌رسد. مردم حریصتر می‌شوند و روز قیامت جز بر بدترین انسان‌ها برپا نمی‌گردد و مهدیی جز عیسى بن مریم وجود ندارد». در جواب آن‌ها گفته شده است که این حدیث ضعیف است زیرا محور آن محمد بن خالد الجندی است که ذهبی دربارۀ او می‌گوید: «ازدی گفته است: منکر الحدیث است. و ابوعبدالله حاکم می‌گوید: شخص مجهول است. ذهبی می‌گوید: حدیث او «لا مهدي الا عيسى بن مريم»حدیث منکری است» [۵۶٩].

شیخ الاسلام ابن تیمیه می‌گوید: «این حدیث ضعیف است گرچه ابومحمد بن الولید بغداد و غیره بر آن اعتماد کرده‌اند. اما این حدیث قابل اعتماد نیست. چون ابن ماجه از یونس از شافعی و شافعی نیز از مردی یمنی به نام محمد بن خالد جندی روایت کرده است که او (محمد بن خالد جندی) قابل احتجاج نیست واین حدیث در مسند امام شافعی وجود ندارد.

برخی می‌گویند: شافعی از جندی نشنیده است و یونس نیز از شافعی این حدیث را استماع نکرده است» [۵٧۰].

حافظ ابن حجر می‌گوید: محمد بن خالد الجندی فردی مجهول است [۵٧۱].

حافظ ابن کثیر مخالف ابن حجر است او می‌گوید: «این حدیث مشهور به محمد بن خالد جندی صنعانی مؤذن است. او شیخ شافعی بوده و چندین نفر از او حدیث روایت کرده‌اند. برخلاف تصور حاکم او فرد مجهولی نیست بلکه از ابن معین روایت شده است که او موثوق به است اما برخی از راویان این حدیث را از او (محمد بن خالد الجندی) از ابان بن ابی‌عیاش از حسن بصری به صورت مرسل روایت کرده‌اند. این موضوع را شیخ ما در «التهذیب [۵٧۲]» از برخی از راویان ذکر کرده که شافعی را در خواب دیدند می‌گفت: یونس بن عبد الاعلی الصدفی بر من دروغ بسته است و این حدیث از احادیث من نیست. گفتم یونس بن عبدالاعلی از افراد ثقه است. و تنها با یک خواب شخصیتش مخدوش نمی‌گردد.

این حدیث به طور واضح مخالف احادیث دیگری است که مهدی را جدا از عیسى بن مریم و ظهور او را یا قبل از نزول عیسى (رای ظاهرتر و مشهورتر) و یا بعد از نزول او می‌دانند. ولی اگر در این روایات تأمل کنیم آن‌ها با هم منافات ندارند. یعنی اینکه مهدی حقیقی عیسى بن مریم است اما منافی این نیست که مهدی دیگری غیر از او وجود داشته باشد. والله اعلم» [۵٧۳].

ابوعبدالله قرطبی می‌گوید: «احتمال دارد منظور پیامبر خدا جاز عبارات «ولا مهدي إلا عيسى»این است که هیچ مهدی کامل و معصومی جز عیسى÷وجود ندارد بنابراین تعارض بین احادیث منتفی می‌گردد [۵٧۴].

می‌گویم: حتی در صورت اثبات، این حدیث در همه احادیث ثابت شده دربارۀ مهدی خللی ایجاد نمی‌کند. و سند آن‌ها صحیحتر از سند این حدیث است که علماء هنوز در ثبوت و عدم ثبوت آن با هم اختلاف دارند. والله اعلم.

[۵۰٩] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۳۱) تحقیق د. طه زینی. [۵۱۰] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۲٩). [۵۱۱] «سنن ابن ماجه» کتاب الفتن باب خروج المهدی (۲/۱۳۶٧) و «مستدرک حاکم» (۴/۴۶۳ - -۴۶۴) او می‌گوید: این حدیث صحیح و مطابق شرط شیخین است. ذهبی نیز این قول را تأیید می‌نماید. ابن کثیر می‌گوید: «این اسناد قوی و صحیح است» «النهایة / الفتن والملاحم» (۱/۲٩) آلبانی می‌گوید: «این حدیث صحیح المعنی است نه صحیح القول زیرا در روایات مرفوع دیگر لفظ «خلیفة الله» وجود ندارد پس این لفظ طریق ثابتی ندارد. و از «فتاوای» ابن تیمیه قولی در ردّ کسانی که می‌گویند خلیفه همان خلیفة الله است نقل شده است زیرا خداوند خلیفه نمی‌خواهد و خود حی و قیوم، شهید، مهیمن، رقیب و حفیظ و بی‌نیاز از جهانیان است بلکه اطلاق خلیفه زمانی جائز است که مستخلف بمیرد و یا غائب باشد و خداوند از این‌ها منزه است. «سلسلة الأحاديث الضعيفة و الموضوعة» جلد اول (ص ۱۱٩ – ۱۲۱) (حدیث ۸۵). [۵۱۲] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۲٩ – ۳۰). [۵۱۳] شیخ عبدالعلیم رساله پایان‌نامه فوق لیسانس خود را در مورد «الأحاديث الواردة فی المهدی فی میزان الجرح والتعدیل» نوشته است در این رساله مجموعاً ۳۳۶ خبر و روایت درباره مهدی ذکر شده است از این مجموعه ۳۲ حدیث و ۱۱ اثر بین صحیح وحسن هستند. ٩ حدیث و ۶ اثر از آن‌ها صراحتاً و بقیه با قرائن و اوصاف در مورد ظهور مهدی بحث می‌کنند. تعدادی از علماء از جمله ابن تیمیه در «منهاج السنة فی نقض کلام الشیعة والقدرية» (۴/۲۱۱) و ابن قیم در کتاب «المنار المنیف فی الصحیح والضعیف» (ص ۱۴۲ به بعد) و حافظ ابن کثیر درکتاب «النهاية / الفتن و الملاحم» أحادیث مهدی را تصحیح کرده‌اند. [۵۱۴] «مستدرک حاکم» (۴/۵۵٧ – ۵۵۸) حاکم می‌‌گوید: این حدیث صحیح الإسناد است و شیخین آن را روایت نکرده‌اند. ذهبی نیز موافق اوست. و آلبانی آن را تصحیح کرده است «سلسلة الأحاديث الصحيحة» (م ۲ / ص ۳۳۶) (حدیث ٧۱۱). [۵۱۵] «مسند امام احمد» (۳/۳٧ – با منتخب کنز) هیثمی می‌‌گوید: ترمذی و دیگران از جمله ابویعلی با اختصار زیاد آن را روایت کرده‌اند و امام احمد در چند سند آن را نقل نموده است که رجال هر دو موثوق به هستند. «مجمع الزوائد» (٧/۳۱۳ – ۳۱۴) و «عقیدة أهل السنة والاثر فی المهدی المنتظر» (ص ۱٧٧) شیخ عبدالمحسن عباد. [۵۱۶] «مسند احمد» (۲/۵۸) (حدیث ۶۴۵) تحقیق احمد شاکر می‌گوید اسناد حدیث صحیح است. و «سنن ابن ماجه» (۲/۱۳۶٧). آلبانی حدیث را تصحیح کرده است «صحیح جامع الصغیر» (۶/۲۲) (حدیث (۶۶۱۱). [۵۱٧] «النهاية فی الفتن و الملاحم» (۱/۲٩) تحقیق د. طه زینی. [۵۱۸] «سنن ابوداود» کتاب المهدی (۱۱/۳٧۵) (حدیث ۴۲۶۵) و «مستدرک حاکم» (۴/۵۵٧) می‌گوید: حدیث صحیح طبق شرط مسلم است و شیخین آن را روایت نکرده‌اند ذهبی می‌گوید: یکی از راویان آن (عمران) ضعیف است ومسلم از او روایت نکرده است آلبانی می‌گوید: حدیث حسن است «صحیح الجامع» (۶/۲۲ - -۲۳) (۶۶۱۲). [۵۱٩] «سنن ابوداود» (۱۱/۳٧۳) و «سنن ابن ماجه» (۲/۱۳۶۸). البانی در «صحیح الجامع» آن را تصحیح کرده است (۶/۲۲) (حدیث ۶۶۱۰) «رساله عبدالعلیم فی المهدی» (ص ۱۶۰). [۵۲۰] حارث بن ابواسامه در «مسند» و در «المنار المنیف» ابن قیم (ص ۱۴٧ – ۱۴۸) و «الحاوی فی الفتاوی» سیوطی (۲/۶۴). [۵۲۱] ابونعیم در «اخبار المهدی» آن را روایت کرده است و سیوطی در «الحاوی» (۲/۶۴) به ضعف آن اشاره می‌کند وهمچنین المناوی در «فیض القدیر» (۶/۱٧) آن را ضعیف می‌داند. آلبانی می‌گوید حدیث صحیح است «صحیح جامع الصغیر» (۵/۲۱٩) (حدیث ۵٧٩۶). [۵۲۲] «مسند احمد» (۵/۱٩٩) (حدیث ۳۵٧۳) بتحقیق احمد شاکره او می‌گوید: اسناد حدیث صحیح است. ترمذی می‌گوید (۶/۴۸۵) حدیث حسن و صحیح است. و «سنن ابوداود» (۱۱/۳٧۱). [۵۲۳] «سنن ابوداود» (۱۱/۳٧۰) آلبانی می‌گو‌ید حدیث صحیح است «صحیح الجامع الصغیر» (۵/٧۰ – ٧۱) (حدیث ۵۱۸۰) «رساله عبدالعلیم فی المهدی» (ص ۲۰۲). [۵۲۴] «صحیح بخاری» کتاب أحادیث الانبیاء باب نزول عیسی بن مریم (۶/۴٩۱ – با شرح فتح الباری و «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب نزول عیسی بن مریم حاکماً (۲/۱٩۳ – با شرح نووی). [۵۲۵] «صحیح مسلم» کتاب الإیمان باب نزول عیسی بن مریم (علیهما السلام) حاکماً (۲/۱٩۳ – ۱٩۴ – با شرح نووی). [۵۲۶] «صحیح مسلم» کتاب الفتن و أشراط الساعة (۱۸/۳۸ – ۳٩ – با شرح نووی) و «شرح السنۀ» بغوی باب المهدی (۱۵/۸۶ – ۸٧) تحقیق شعیب الارناؤوط، بغوی می‌گوید حدیث صحیح است. [۵۲٧] تخریج آن گذشت. [۵۲۸] «عقیدة اهل السنة والاثر فی المهدی المنتظر» (۱٧۵ – ۱٧۶) شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد المدرس بالجامعة الإسلامیة بالمدینة المنوره چاپ اول سال (۱۴۱۲ ه‍.‌) چاپ الرشید، المدینة، و «الإذاعة» (ص ۱۴۴). [۵۲٩] متوفی سال (۳۶۳ ه‍.‌). [۵۳۰] «تهذیب الکمال فی اسماء الرجال» (۳/۱۱٩۴) ابی الحجاج یوسف المزی و «المنار المنیف (ص ۱۴۲) و «فتح الباری» (۶/۴٩۳ – ۴٩۴) و «الحاوی للفتاوی» در جزء «العرف الوردی فی اخبار المهدی» (۲/۸۵ – ۸۶) و «عقیدة اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر» (ص ۱٧۱ – ۱٧۲) عبدالمحسن العباد. [۵۳۱] او از فقهاء شافعیه است او به بغداد، دمشق ومصر سفر کرده و نهایتاً در مدینه سکنی گزیده است و در سال (۱۱۰۳ ه‍.‌) در آنجا وفات یافت. [۵۳۲] «الإشاعة» (ص ۸٧). [۵۳۳] «الإشاعة» (ص ۱۱۲). [۵۳۴] «لوامع الانوار البهیه» (۲/۸۴) و «عقیدة اهل السنة و الاثر» (ص ۱٧۳). [۵۳۵] از رساله شوکانی به نام «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المهدی المنتظر و الدجال و المسیح» صدیق حسن در کتابش الإذاعة» (ص ۱۱۳ – ۱۱۴) آن را ذکر کرده است. «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» (ص ۱۴۵ – ۱۴۶) کتانی و «عقیده اهل السنة والاثر فی المهدی المنتظر» (ص ۱٧۳ – ۱٧۴). [۵۳۶] علامه محمد صدیق خان بن حسن بخاری قربخی صاحب مصنفاتی در تفسیر، حدیث، فقه و اصول متوفی سال (۱۳۰٧ ه‍.‌). [۵۳٧] «الإذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة» (ص ۱۱۲). [۵۳۸] ابوعبدالله محمد بن جعفر بن ادریس کتابی مورخ و محدثی که در شهر فای در کشور مغرب متولد شد ودرسال (۱۳۴۵ ه‍.‌) در آنجا وفات یافت. «الاعلام (۶/٧۲ – ٧۳). [۵۳٩] «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» (ص ۱۴٧) شیخ محمد بن جعفر کتانی. [۵۴۰] «عقیده اهل السنة و الاثر فی المهدی المنتظر» (ص ۱۶۶ – ۱۶۸) عبدالمحسن عباد تعدادی کتاب درباره مهدی نام برده است. [۵۴۱] او از شیوخ امام مسلم بوده است و علم را از احمد بن حنبل و ابن معین کسب کرد کتاب «التاریخ الکبیر از اوست. او در سال (۲٧٩ ه‍.‌) درگذشت. «سیر اعلام النبلا» (۱۱/۴٩۲ – ۴٩۳) و «تذکرة الحفاظ» (۲/۵٩۶) و «طبقات الحنابله» (۱/۴۴). [۵۴۲] «تاریخ ابن خلدون» مقدمه (ص ۵۵۶). [۵۴۳] «الحاوی للفتاوی» (۲/۵٧). [۵۴۴] «النهایة / الفتن و الملاحم» (۱/۳۰). [۵۴۵] علی بن حسام الدین هنری مشتغل به حدیث او مجاور مکه بود و در همانجا فوت کرد (٩٧۵ ه‍.‌). «شذرات الذهب» (۸/۳٧٩) و «الاعلامم (۴/۲٧۱). [۵۴۶] «الإشاعة لأشراط الساعة» (ص ۱۲۱). [۵۴٧] شهاب الدین احمد بن محمد بن علی بن حجر الهیثمی، فقیه شافعی متوفای سال (٩٧۳ ه‍.‌) یا (٩۸۴ ه‍.‌) در مکه. «شذرات الذهب» (۸/۳٧۰) و «الاعلام» (۱/۲۳۴). [۵۴۸] «الإشاعة» (۱۰۵) و «لوامع الانوار» (۲/٧۲) و رسالۀ عبدالعلیم فی المهدی (ص ۴۳). [۵۴٩] علی بن سلطان محمد نورالدین الهروی فقیه حنفی ساکن مکه و متوفای همانجا در سال (۱۰۱۴) «الاعلام» (۵/۱۲). [۵۵۰] «الإشاعة» (ص ۱۳). [۵۵۱] مرعی بن یوسف الکرمی المقدسی مؤرخ، ادیب و از فقهای بزرگ متوفی سال (۱۰۳۳ ه‍.‌) در قاهره «الاعلام» (٧/۲۰۳). [۵۵۲] «لوامع الانوار» (۲/٧۶) و «الإذاعة» (ص ۱۴٧ – ۱۴۸). [۵۵۳] «الإذاعة» (ص ۱۱۳). [۵۵۴] محمد بن اسماعیل صنعانی صاحب کتاب «سبل السلام شرح بلوغ المرام» در صنعاء سال (۱۱۸۲ ه‍.‌) در گذشت. «الاعلام» (۶/۳۸). [۵۵۵] «الإذاعة» (ص ۱۱۴). [۵۵۶] از بارزترین آنان محمد رشیدرضا در «تفسیر المنار» (٩/۴٩٩ – ۵۰۴) و محمد فرید وجدی در «دائرة المعارف القرن العشرین» (۱۰/۴۸۰) و احمد امین در «ضحی الإسلام» (۳/۲۳٧ – ۲۴۱) و عبدالرحمن محمد عثمان در تعلیق بر «تحفة الاحوذی» (۶/۴٧۴) و محمد عبدالله عتان در کتاب «مواقف حاسمة فی تاریخ الإسلام (ص ۳۵٩ – ۳۶۴) و محمد فهیم ابوعبیه در تعلیقش بر «النهایة / الفتن و الملاحم» ابن کثیر (۱/۳٧) و عبدالکریم خطیب در کتابش «المسیح فی القرآن والتوراة والانجیل» (ص ۵۳٩) اخیراً شیخ عبدالله بن زید آل محمود در کتابش «لا مهدی ینتظر بعدالرسول جخیر البشر» را می‌توان نام برد. البته عبدالمحسن بن محمدالعباد در کتابش «الردّ علی من کذب بالأحاديث الصحیحة الواردة فی المهدی» جواب همه آن‌ها را داده است. [۵۵٧] عبدالرحمن بن محمد بن محمد بن خلدون ابوزید مشهور به کتابش «العبر و دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب والعجم و البربر» در هفت جلد که جلد نخست آن‌ها مقدمه است او در تونس بزرگ شد و به مصر رفت و در آنجا قاضی مالکیها شد. او در قاهره سال (۸۰۸ ه‍.‌) درگذشت. «شذرات الذهب» (٧/٧۶ – ٧٧) و «الاعلام» (۳/۳۳۰). [۵۵۸] «مقدمۀ تاریخ ابن خلدون» جلد اول (ص ۵٧۴). [۵۵٩] از تعلیق احمد شاکر بر «مسند امام احمد» (۵/۱٩٧ – ۱٩۸) [۵۶۰] «تفسیر المنار» (٩/۴٩٩). [۵۶۱] کیسانیه پیروان مختار ثقفی هستند قولی گفته است کیسان لقب محمد بن حنفیه است «الفرق بین الفرق» (ص ۳۸) تحقیق محمد محی‌الدین عبدالحمید. [۵۶۲] «تفسیر المنار» (٩/۵۰۱). [۵۶۳] «تفسیر المنار» (٩/۵۰۲). [۵۶۴] «تفسیر المنار» (٩/۵۰۱ – ۵۰۴). [۵۶۵] «الباعث الحثیث / شرح اختصار علوم الحدیث لابن کثیر» (ص ۲۵) تألیف احمد شاکر چاپ دارالکتب العلمیه. [۵۶۶] او در سال (۲۵۶ ه‍.‌) متولد و در سال (۲٧۵ ه‍.‌) متوفی گشت (اگر موجود بوده باشد) زیرا ابن تیمیه می‌گوید او اصلاً وجود خارجی نداشته است. [۵۶٧] «المنار المنیف» (ص ۱۵۲ – ۱۵۳). [۵۶۸] «سنن ابن ماجه» (۲/۱۳۴۰ – ۱۳۴۱) و «مستدرک حاکم (۴/۴۴۱ – ۴۴۲). [۵۶٩] «میزان الاعتدال» (۳/۵۳۵). [۵٧۰] «منهاج السنة النبوية» (۴/۲۱۱). [۵٧۱] «تقریب التهذیب» (۲/۱۵٧). [۵٧۲] «تهذیب الکمال فی اسماء الرجال» (۳/۱۱٩۳ – ۱۱٩۴) ابی‌الحجاج المزی. [۵٧۳] «النهایة / الفتن والملاحم» (۱/۳۲) تحقیق د. طه زینی. [۵٧۴] «التذكرة فی احوال الموتی وأمور الآخرة» (ص ۶۱٧).