ناقرآنی ها

کاش مانند غزالی بودند!

کاش مانند غزالی بودند!

اما همۀ کسانی که متن حدیث را نقد یا رد می‌کنند ضرورتا هدفشان ضربه وارد کردن به سنت نیست و نمی‌توان کاری که شیخ محمد غزالی  / در کتابش «سنت نبوی میان اهل فقه و اهل حدیث» انجام داد را در نظر نگرفت. ایشان در این کتاب چند حدیث صحیح را به دلیل آن‌که بنابر نظرش در آن معانی غیر موافق [با آیات قرآن و اصول و قواعد] یافته بود رد کرده بود. من اینجا احترام و بزرگداشت خود را نسبت به شیخ غزالی اعلام می‌دارم و بلکه اعلام می‌کنم که از ایشان بسیار تاثیر گرفته‌ام و کسی در حد ایشان نیازی به ثنای من ندارد، اما از این روی بر این مساله تاکید می‌کنم که بیان دارم اعتقادم مبنی بر نبودن شذوذ حقیقی در احادیث صحیح به سبب پیش‌زمینۀ سابق و احیانا دشمنی با شیخ عزالی  / نیست، بلکه می‌خواهم ثابت کنم که جستجوی یک سیاق و روند محتمل در حدیث، همیشه امن‌تر و دقیق‌تر است.

برای مثال، شیخ بر حدیثی متفق علیه ایراد وارد ساخته که هنگامی که خداوند به ملک الموت امر نمود تا موسی  ÷ را قبض روح کند موسی نپذیرفت و بر چهرۀ او زد طوری که چشم او بیرون آمد… شیخ غزالی اعتراضی بر این‌که ملک الموت به شکل یک شخص درآمده ندارد بلکه اعتراض وی بر عدم رغبت موسی برای مرگ و دیدار پروردگار است. آنچه شیخ در اینجا شاذ می‌بیند این است که بندگان نیکوکار مشتاق دیدار پروردگار هستند بنابراین چگونه این پیامبر بزرگوار که از پیامبران اولوا العزم است چنین برخوردی با مرگ دارد؟

اما چرا نگوییم که موسی در آن مدت زمان آرزو داشت که از دنیا نرود؟ طبیعی است که وی آرزو داشت ماموریت خود را پیش از مرگ به اتمام برساند و موسی در آن زمان همچنان در راه خود برای خارج کردن بنی اسرائیل از صحرای سرگردانی به سوی فلسطین بود و مانند هر صاحب رسالتی دوست داشت در حالی به دیدار پروردگارش برود که ماموریت خود را به پایان رسانده است… به این معنا که راغب نبودن موسی به مرگ برای رغبت او در تلاش بیشتر و اصلاح قومش بود و ربطی به نگاه سنتی ما به بندگان صالح ندارد که مرگ را از هر چیزی بیشتر دوست دارند! (چنان‌که در نص حدیث در طرق دیگر آن به صراحت آمده که موسی از پروردگارش می‌خواهد او را به سرزمین مقدس نزدیک‌تر گرداند).

من اینجا نمی‌گویم که این قرائت من از سیاق و دیگر طرق روایت یک قرائت نهایی و قاطع است بلکه این صرفا یک مثال برای تفسیری است که گمان می‌کنم با دیگر نصوص همخوانی دارد و معتقدم خیلی بهتر و امن‌تر از باز کردن دروازۀ «رد احادیث صحیح» است.