ناقرآنی ها

استادان مُسیلمه

استادان مُسیلمه

نقشۀ قرآنی‌ها (ببخشید، نقشۀ کسانی که خود را قرآنی می‌نامند) برای به دام انداختن قربانی‌هایشان به شکل خلاصه تخریب و بدنام کردن منابع مورد اعتماد حدیثی و علمایی است که این کتب را جمع‌آوری کرده‌اند تا هرگونه اعتماد خوانندۀ عادی به این کتب از بین برود. وقتی می‌گویم تخریب قصدم کم کردن ارزش علمی این کتب یا دعوت به بازنگری در محتوای آن نیست (که البته تا وقتی در چارچوبی علمی باشد پذیرفته شده است) بلکه هدف آنان اصلا این نیست. قصد منکران سنت ویران‌سازی کامل این کتب و سوزاندن نهایی و بدون بازگشت آن است.

آن‌ها حداقل در کتب اصلی‌شان که ذکر آن خواهد گذشت معتقدند بزرگان اهل حدیث یک توطئۀ بزرگ را علیه پیامبر  ج رهبری می‌کردند که هدف آن تخریب سیرت ایشان از طریق افترا علیه وی و ساختن احادیث و وقایعی است که ایشان بخشی از آن هستند و همۀ این کارها طبق یک نقشۀ از پیش آماده شده علیه اسلام و پیامبرش بوده است!

اینجا بر روی چند مثال از کتب مهم آنان تمرکز خواهم کرد که نشان می‌دهد حرف آنان از چند خطای غیر عمد نیست که شاید برخی از راویان و جامعان احادیث مرتکب شده باشند بلکه سخن از نقشه‌ای از پیش طراحی شده است. آنان به شکل انبوه و پی در پی همانند دیگر متقلبان حرفه‌ای در طول تاریخ این را با پافشاری تکرار می‌کنند… همانطور که «گوبلز» وزیر تبلیغات هیلتر به نیابت از همۀ آنان گفته است: وقتی دروغی بزرگ می‌گویی و آن را تکرار می‌کنی احتمال باورش از سوی مردم بسیار بالاست.

این یعنی دروغ باید اولا خیلی بزرگ باشد و ثانیا به مدتی طولانی و پی در پی تکرار شود تا برخی به تدریج آن را باور کنند. این همان کاری است که منکران سنت انجام می‌دهند. دروغ آن‌ها آنقدر بزرگ است که امام بخاری را در حد سلمان رشدی و بلکه بدتر می‌دانند (این را بدون هیچ مبالغه‌ای می‌گویم و به زودی چنین چیزی را مستقیما از آن‌ها نقل خواهم کرد) و سپس همین دروغ را در هر مناسبتی تکرار می‌کنند و ادعا می‌کنند که قصدشان دفاع از پیامبر ـ علیه الصلاة والسلام ـ علیه باندی است که از بخاری و مسلم تشکیل شده است!

اما اساسا چرا چنین کاری می‌کنند؟ هدف از این استراتژی دروغ و تزویر چیست؟

هدف مانوری است برای به محاصره در آوردن مفهوم حجیت سنت (یعنی این مفهوم که سنت حجتی ثابت و منبعی اساسی از منابع تشریع است). آن‌ها می‌دانند الغای این حقیقت کار آسانی نیست، برای همین سعی می‌کنند بمب‌های صوتی ـ دودزا نه بر روی خود «حجیت سنت» بلکه بر محتوای آن بیندازند و ادعا می‌کنند این محتوا به دروغ به پیامبر  ج نسبت داده شده در نتیجه تا وقتی که خود سنت بخشی از یک توطئه علیه پیامبر  ج باشد دیگر نیازی به سخن گفتن دربارۀ حجت بودن سنت نیست.

شک اندازی جزئی به ویژه اگر مبنی بر دروغ‌های بزرگ باشد آسانتر و موثرتر از بحث و بررسی نظری دربارۀ خود حجیت سنت است، برای همین آنان تلاش بیشتری برای این هجوم صرف می‌کنند.

همینطور خواهیم دید که تمرکز هجوم آنان بیشتر و به ویژه بر روی امام بخاری است تا دیگران که هدفش واضح است زیرا وقتی بخاری ـ با آن دقت علمی‌اش ـ مورد تشکیک قرار گیرد دیگر نیازی نیست که دربارۀ حدیثی که نزد ترمذی یا ابن ماجه روایت شده سخن گفت… بخاری به مثابۀ «حلقۀ قوی‌تری» است که اگر بشکند دیگر حلقات ـ یعنی دیگر احادیث ـ نیز به تبعش خواهند شکست.

اما مکانیسم شک اندازی علیه بخاری و اتهام‌زنی به او با چنین مقام و منزلتی که در علم حدیث دارد چیست؟

فرایند این استراتژی بر دو محور اساسی استوار است که در همۀ اتهامات علیه ایشان دیده می‌شود:

محور نخست: تمرکز بر احادیث صحیحی که واقعا نزد بخاری و دیگران موجود است. احادیثی بر محور زندگی خصوصی پیامبر  ج یا روابط ایشان با نزدیکانشان و غالبا این احادیث بدون تزویر و تغییر نقل می‌شود اما با مخفی ساختن عمدی برخی حقایق، یا ارائۀ نظرات گمراه‌کننده پس از ذکر حدیث که باعث شود خواننده ضد آن حدیث موضع بگیرد.

محور دوم: ایجاد تحریف در مورد احادیث که غالبا این تحریف بسیار ساده و کوچک به نظر می‌رسد اما می‌تواند معنا را کاملا عوض کند و در کنارش همان اظهار نظرهای تحریک‌آمیز علیه بخاری تکرار می‌شود. این محور خبیث‌تر است و بیشتر بر روی خوانندگان تنبلی که سعی نمی‌کنند دربارۀ چیزی که می‌شنوند تحقیق کنند عمل می‌کند. اما از ناحیۀ عملی این محور باعث رسوایی منکران سنت می‌شود و هیچ مجالی برای حسن ظن نسبت به این فرقه باقی نمی‌گذارد. شاید برخی نسبت به برخی از این «قرآنی‌ها» حسن ظن داشته باشند که این واکنشی است در برابر آن‌هایی که بدون شروط، قرآن و سنت را برابر می‌دانند، اما وقتی کار به تحریف و تزویر عمدی می‌رسد دیگر جایی برای حسن ظن نمی‌ماند، بلکه هر کس نسبت به آن‌ها حسن ظن داشته باشد خودش در معرض سوء ظن است.