قرآنیها، عکس العمل یا یک فرایند آگاهانه و عامدانه؟
اما کسانی که امروزه خود را «قرآنی» مینامند در چه جایگاهی هستند؟ آیا میتوان کار آنها را نیز یک واکنش دانست؟ آیا کاری که آنان میکنند یک عکس العمل در برابر بزرگنمایی برخی فتاوای شاذ توسط رسانهها است که هدفش صرفا تخریب چهرۀ دین و دینداران است؟
در واقع این نگاه بسیار خوشبینانه است زیرا تعامل این «قرآنیها» با حدیث شریف بسیار دورتر از این است و در مقالهای که پس از این منتشر میشود برای مثال به نمونههایی از تعامل پر از تدلیس آنان با صحیح بخاری خواهیم پرداخت.
همچنانکه این آشوب آنان چندین مرحله از زیادهروی برخی از شبه عالمان و فتواهای عجیبشان جلوتر است. تصور کنید که برخی از آنها حتی دربارۀ حرام بودن خمر اختلاف نظر دارند. برخی از آنها ـ که خدا خیرشان دهد! ـ خمر را حرام و برخی دیگر هیچ ایرادی در نوشیدن شراب نمیبینند! برخی نیز اذان برای نماز را بدعت میدانند! و دیگر نمونههایی از این وضع مسخره که به شکل مستقیم زندگی فرد مسلمان را هدف قرار میدهد در حالی که فتوای برخی دربارۀ شیر دادن به بزرگسال در زندگی واقعی قابل تطبیق نیست و تاثیری ندارد.
تعامل اینها با حدیث شریف و مشکلاتی که ممکن است در پی پذیرش حدیث ضعیف یا ترک حدیث ضعیف رخ دهد شبیه نسخهپیچی برای کسی است که از سردرد رنج میبرد. همۀ نسخههای درمان که پزشکان ارائه میکنند دربارۀ علاج بیماری و اسباب آن و از بین بردن اعراض بیماری است (همانند علم حدیث و رجال حدیث و تلاشهایشان که تا امروز ادامه دارد)
اما نسخۀ شفابخش منکران سنت برای رهایی از سردرد قطع سر است! البته این کار واقعا سردرد را به پایان میرساند، اما در عین حال، بیمار را نیز از بین میبرد.
این نسخهای است که «قرآنیها» پیشنهاد میدهند. راه حلی که عاقلی آن را نمیپذیرد و کنار گذاشتن سنت نبوی و حدیث شریف خودکشی است. انتحاری که خاسران دنیا و آخرت مرتکبش میشوند.