ناقرآنی ها

حیله‌های غیر شرعی علیه ثوابت شرعی

حیله‌های غیر شرعی علیه ثوابت شرعی

علی رغم باورم به این که جستجوی دلیل برای اثبات حجیت سنت مانند استدلال آوردن برای چیزی است که خود دلیل است و بدیهی، با این وجود مجبورم اینجا برخی از این ادله را یادآوری کنم و سپس به بیان حیله‌های «قرآنی‌ها» برای دور زدن این دلایل بپردازم. آنان با روشی معین به باز تعریف و ترکیب دوبارۀ همه چیز می‌پردازند تا این حیله‌ها ظاهری هماهنگ با دیدگاه آنان یابد؛ دیدگاهی که از هرگونه التزام و پایبندی شرعی فراری است.

از جملۀ این ادله سخن خداوند متعال است که می‌فرماید:

﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ[النساء: ٨٠]

«هر کس از پیامبر فرمان برد در حقیقت الله را فرمان برده است»

و این سخن پروردگار که:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ[النساء: ٥٩]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید الله و رسول را اطاعت کنید»

و آیۀ کریمۀ:

﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ٦٣[النور: ٦٣]

«پس کسانی که از فرمان او سرپیچی می‌کنند بترسند که مبادا بلایی به آنان رسد یا به عذابی دردناک گرفتار شوند»

و آیۀ:

﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥[النساء: ٦٥]

«ولی چنین نیست، قسم به پروردگارت که ایمان نمی‌آورند مگر آن‌که تو را در مورد آنچه میان آنان مایۀ اختلاف است به داوری گیرند و سپس از حکمی که کرده‌ای در دل‌هایشان احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم شوند»

و این سخن خداوند متعال که:

﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ[النساء: ٥٩]

«پس هرگاه در امری اختلاف نظر یافتید آن را به [کتاب] الله و [سنت] پیامبر عرضه کنید»

و آیات بسیار دیگر.[٢]

چگونه می‌توان از دلالت قاطع این آیات گریخت؟ آیاتی که هر کسی با کمترین شناخت از زبان عربی و حداقل توانایی عقلی معنایش را می‌فهمد؟ قرآنی‌ها که مدعی‌اند به قرآن اکتفا می‌کنند چگونه از این آیات که آنان را به سنت حواله می‌دهد می‌گریزند؟ این همان آیاتی است که از خلال آن و با تکامل آن با بقیۀ آیات ـ که قرآنی‌ها سعی در جداسازی‌اش از سیاق دارند ـ دانسته می‌شود که چگونه یک کتاب می‌تواند کافی باشد و تفصیل و بیان همه چیز را در خود داشته باشد زیرا این آیات با تجربۀ نبوی و سنت نبوی که نمایندۀ پیاده‌سازی مستفیم عملی قرآن بر روی زمین است تکامل می‌یابد. این همان پاسخ اصلی است که لازم است هنگام نوحه‌خوانی این گروه به کار رود؛ یعنی وقتی با به کار بردن این آیات سعی در شک‌اندازی در سنت دارند. در این شرایط باید آنان را به آیاتی ارجاع داد که ما را به پیامبر ارجاع می‌دهد با تاکید بر عدم تناقض بین این دو امر، بلکه تکامل بین آن‌ها.

حیله‌هایی که این گروه به کار می‌برند حول دو محور اصلی می‌چرخد؛ دو محوری که به تفسیر دوبارۀ همه چیز می‌انجامد تا در نتیجه با فریب آنان هماهنگ شود و نتیجۀ نهایی ترکیبی شود شبیه به لحافی چهل تکه!

آن‌ها فرضیۀ اشتباه خود را بدون هیچ دلیلی ارائه می‌دهند و سپس همه چیز را بر روی همان فرضیه بنا می‌کنند؛ مانند کسی که فرض را بر مسطح بودن زمین می‌گیرد و بر این اساس نتیجه می‌گیرد که اگر به گوشۀ زمین برود به پایین سقوط می‌کند!

اما پیش از آن‌که به بیان حیله‌های «شرعی» آنان از منابعشان بپردازم می‌خواهم از خواننده برای نقل این بیان رکیک که درمانی ندارد جز نابودسازی طرز فکری که به تولیدش انجامید، عذرخواهی کنم. همینطور باید بگویم هر آنچه اینجا از این جماعت نقل می‌کنم جدی است، چون ممکن است بعضی آن را شوخی به حساب آورند.

[٢]- البته ما اینجا تنها به بیان نوعی معین از ادله می‌پردازیم که صراحتا اشاره به رسول (پیامبر) دارد و به معانی دیگری که بدون اختلاف اشاره به سنت نبوی دارد مانند حکمت و ذکر نخواهیم پرداخت زیرا این جماعت در هر صورت آن را نخواهند پذیرفت.