عصمت حضرت زهرا رضی الله عنها از دیدگاه اهل سنت

فهرست کتاب

بررسی روایت احمد بن یحیی بلاذری در کتاب «انساب الأشراف»

بررسی روایت احمد بن یحیی بلاذری در کتاب «انساب الأشراف»

روایت بلاذری در انساب الاشراف از چند جهت قابل نقد و بررسی می‌‌باشد:

اولاً- انقطاع متعدد در اسناد روایت؛ روایتی را که بلاذری نقل می‌کند در آغاز آن می‌‌گوید: «المدائنی عن مسلمة بن محارب، عن سلیمان التیمی عن ابن عون: إن أبابکر أرسل إلی علی ...

راوی اول ابوالحسن، علی بن محمد بن عبدالله مدائنی قریشی است که از جانب محدثین مورد جرح قرار گرفته است از آن جمله حافظ ابو احمد، عبدالله بن عدی جرجانی (متوفای ۳۶۵ ﻫ). می‌‌گوید:

«علی بن محمد بن عبدالله بن ابی‌سیف المدائنی، مولی عبدالرحمن بن سمره ولیس بالقوی فی الحدیث و هو صاحب الاخبار، قل ما له من الروایات المسندة»[۲۲] .

«علی بن محمد بن عبدالله بن ابی سیف مدائنی، بردۀ عبدالرحمن بن سمره است وی در روایت حدیث توانا نیست بیشتر به روایت اخبار می‌‌پردازد و روایت مسند او اندک‌اند».

راوی دیگر سلیمان بن طرخان، ابوالمعتمر بصری است که نه از ابن عون روایت کرده و نه مسلمه بن محارب از او روایت کرده است چنانکه علامه جمال الدین مزی در تهذیب الکمال آورده است[۲۳] .

و راوی آخر یعنی عبدالله بن عون بن أرطبان است وی تابعی است به خاطر آنکه در سنین کودکی انس بن مالک را دیده است اما از هیچ یک از صحابۀ پیامبر روایت نکرده، چنانکه امام شمس‌الدین احمد ذهبی (متوفای ۷۴۸ ﻫ) می‌فرماید:

«ما وجدت له سمـاعاً من أنس بن مالک ولا من صحابی ما، انه ولد فی حیاة ابن عباس وطبقته»[۲۴] .

«من روایتی که شنیدن روایت وی را از انس بن مالک یا صحابی دیگر ثابت کند ندیدم در حالی که او در زمان ابن عباس متولد شده است».

حال با این سندی که در چند جا انقطاع دارد و کسی که خود شاهد ماجرا نبوده است چگونه می‌‌توان ادعای به این بزرگی را به اثبات رساند.

ثانیاً: در ادامۀ روایت می‌‌آید که:

«و جاء علی، فبایع و قال: کنت عزمت أن لا أخرج من منزلی حتی أجمع القرآن»[۲۵] .

«و علی آمد و با «ابوبکر» بیعت کرد و گفت: من تصمیم گرفته بودم تا زمانیکه ‌قرآن را جمع ‌آوری نکنم از خانه ‌ام خارج نشوم».

از ادامۀ روایت دو مطلب مهم مشخص می‌‌گردد:

که حضرت عمر فاروق سهیچ‌گونه اقدامی در جهت سوزاندن خانۀ حضرت فاطمه بننمود و فقط به تهدید مصلحت‌آمیز بسنده نمود.

حضرت علی بنیز بدون اینکه مورد اهانت قرار بگیرد خود شخصاً نزد حضرت ابوبکر سرفت و پس از بیان علت تأخیر، بدون اکراه با وی بیعت نمود؛ چنانکه روایتی را که احمد بن یحیی بلاذری در صفحه قبل از این روایت نقل کرده کاملاً در تأیید این ادعا است.

«لما بایع الناس أبابکر اعتزل علی والزبیر فبعث الیهمـا عمر بن الخطاب وزید بن ثابت؛ فأتیا منزل علی فقرعا الباب فنظر زبیر من قتره، ثم رجع الی علی فقال: هذان رجلان من أهل الجنة ولیس لنا أن نقاتلهما، قال: افتح لهمـا، ثم خرجا معهما حتی أتیا أبابکر فقال ابوبکر: یا علی! أنت ابن عم رسول الله و صهره فتقول إنی أحق بهذا الامر لا ها الله! أنا أحق به منک، قال: لا تئریب یا خلیفه رسول الله صاُبسط یدک أبایعک، فبسط یده فبایعه»[۲۶] .

«هنگامیکه مردم با ابوبکر بیعت نمودند، علی و زبیر منزوی شدند، (حضرت ابوبکر) عمر و زید بن ثابت را نزد آنان فرستاد، آنان به منزل علی آمدند و در زدند، حضرت زبیر از سوراخ در نگاه کرد و سپس نزد علی برگشت و گفت: اینان دو تن از مردان بهشتی‌اند، و ما حق نداریم با آنان بجنگیم.

آنگاه علی گفت: در را بر آنان بگشا، سپس آنان همراه با علی و زبیر نزد ابوبکر آمدند، ابوبکر گفت: ای علی! تو پسر عمو و داماد رسول الله خدا هستی، و می‌‌گویی: من به امر خلافت مستحق‌ترم؛ نه، بخدا قسم من در این مورد از تو مستحق‌ترم، علی گفت: جای سرزنش نیست، ای خلیفه رسول خدا، دستت را بیاور تا با تو بیعت کنم، آنگاه ابوبکر دستش را دراز کرد و علی با او بیعت نمود».

ثالثاً: به فرض اینکه حضرت عمر فاروق سفتیله‌ای در دست داشته باشد و تهدید به سوزاندن خانه نماید از کجای این روایت ثابت می‌شود که حضرت عمر فاروق سخانۀ حضرت فاطمه برا آتش زد و وی را به شهادت رساند!؟

رابعاً: حضرت علی سدر «نهج البلاغه» تصریح می‌‌کند که با مخالفان بیعت با خلیفه یا امام برخورد شدید شود، گرچه این کار به درگیری بیانجامد؛ آنجا که می‌فرماید:

«فان اجتمعوا على رجل و سموه إماماً کان ذلک لله رضی، فان خرج عن أمرهم خارج بطعن أو بدعة ردوه إلی ما خرج منه، فان أبی قاتلوه على اتباعه غیر سبیل الـمؤمنین وولاه الله ما تولی»[۲۷] .

«و چون ایشان (مهاجرین و انصار) گرد آمده مردی را خلیفه و پیشوا نامیدند رضا و خشنودی خدا در این کار است، و اگر کسی به سبب عیب جویی و یا بر اثر بدعتی از فرمان ایشان سرپیچید او را به اطاعت وادار نمایند، و اگر فرمان آنها را نپذیرفت با او می‌‌جنگند به جهت آنکه غیر راه مومنین را پیروی نموده، و خداوند او را واگذارد بآنچه که به آن رو آورده است».

ما با آنکه معتقدیم در امر بیعت با خلیفه هیچ گونه درگیری میان شیخین و حضرت علی رخ نداده، اما باز هم اگر حضرت عمر فاروق سکسی را تهدید کرده باشد مطابق با فرمان حضرت علی ساو را معذور می‌‌دانیم.

[۲۲] عسقلانی، احمد بن حجر، لسان المیزان، ج، ۴ ص، ۲۵۳ موسسه الاعلمی للمطبوعات ۱۴۰۶ ه‍ ۱۹۸۷ م. [۲۳] مزی، جمال الدین یوسف، تهذیب الکمال، ج، ۱۲ ص، ۶ شماره شرح حال ۲۵۳ موسسه الرساله ۱۴۰۷ ﻫ ۱۹۸۷ م. [۲۴] ذهبی، احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء ج، ۶ ص، ۳۶۴۶ موسسه الرساله ۱۴۱۴ ه‍ ۱۹۸۷ م. [۲۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج، ۱ ص، ۵۷۶ دارالمعارف، مصر ۱۹۵۹ م. [۲۶] همان مرجع ج، ص، ۵۸۵. [۲۷] فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج، ۵ ص، ۸۴۱-۸۴۰ چاپ : تهران.