عصمت حضرت زهرا رضی الله عنها از دیدگاه اهل سنت

فهرست کتاب

بررسی سخنان ابراهیم بن سیار نظام معتزلی

بررسی سخنان ابراهیم بن سیار نظام معتزلی

نویسندگان مقالۀ «دردانۀ کوثر و یورش به خانۀ وحی» با حذف و قطع عبارت کتاب «الوافی بالوفیات» و با تعریف و تمجید از ابراهیم بن سیار معتزلی کوشیده‌‌اند تا با نقل پاره ‌ای از سخنان وی، افسانه شهادت حضرت فاطمة زهرا برا به حقیقت تاریخی مبدل نمایند که ما برای تبیین شخصیت ابراهیم بن سیار معتزلی و قطع و حذف عبارت کتاب «الوافی بالوفیات» عبارت کامل آن را نقل می‌‌نمائیم و قضاوت را بر عهده خوانندگان می‌گذاریم.

صلاح الدین، خلیل بن أیبک صفدی (متوفی ۷۶۴ ﻫ) در شرح حال ابراهیم نظام می‌‌گوید:

«ابراهیم بن سیار بن هانی، بصری، معروف به نظام...، نظام در سنین جوانی با ثنویها همراه بود و در سن کهولت با فلاسفۀ ملحد همنشین بود، از این رو به مطالعۀ کتب فلسفه روی آورد و سخنان آنان را با سخنان معتزله درآمیخت تا آنکه پیشوای معتزله شد و به همین جهت فرقۀ نظامیه به او منسوب است در برخی از مسائل با معتزله هم نظر بود و در برخی دیگر تفرد داشت از آن جمله: گرایش وی به رفض و توهین به بزرگان صحابۀ پیامبر صبود؛ وی می‌گفت: پیامبر صبر امامت علی تصریح کرده و او را جانشین خویش تعیین نموده است، و صحابۀ پیامبر صنیز به این مطلب آگاه بودند. اما عمر به نفع ابوبکر این مساله را پنهان داشت. و می‌گفت: عمر در روز بیعت با ابوبکر شکم حضرت فاطمۀ حضرت زهرا را زد چنانکه وی محسن را سقط کرد»[۶۶] .

علامه صلاح الدین صفدی در ادامۀ شرح حال ابراهیم بن سیار می‌‌گوید:

«برخی از علما معتقدند که نظام در حقیقت مذهب برهمائی داشت یعنی: کسانی که منکر نبوت‌اند؛ و او به خاطر بیم از شمشیر عقیده‌‌اش را پنهان نمود. اکثریت علما وی را کافر می‌دانند و گروهی از پیشوایان معتزله همچون ابوهذیل، اسکافی و جعفر بن حرب نیز او را کافر قرار داده‌اند و در این باره کتابهایی نوشته‌اند»[۶۷] .‌

علامه ابوالفتح، محمد عبدالکریم شهرستانی (متوفی ۵۴۸ ﻫ‍) در «الملل و النحل» می‌‌گوید:

«ابراهیم بن یسار بن هانی، نظام، بسیاری از کتب فلاسفه را مورد مطالعه قرار داد. و سخن آنان را با سخنان معتزله در آمیخت و در برخی از مسایل تفرد داشت؛ از آن جمله: یازدهمین مورد از تفردات وی گرایش به مذهب تشیع و توهین به بزرگان صحابه بود؛ وی داستانی دروغین جعل کرده و گفت: عمر در روز بیعت، شکم حضرت فاطمه برا زد و او سقط جنین کرد، در حالیکه فریاد می‌‌زد، «خانۀ فاطمه را با ساکنان آن بسوزانید» و حال آنکه جز علی، فاطمه، حسن و حسین کسی دیگر در خانه نبود»[۶۸] .

شگفت انگیزتر آنکه علامه عبدالحمید بن هبه الله معروف به ابن ابی الحدید معتزلی شیعی[۶۹] «استاد فن تاریخ» در «شرح نهج البلاغه» به نقد آراء و عقاید ابراهیم نظام معتزلی پرداخته است و در این باره می‌‌گوید:

«وأما ما ذکره من الهجوم على دار فاطمه وجمع الحطب لتحریقها، فهو خبر واحد غیر موثوق به، ولا معول علیه فی حق الصحابة، بل ولا فی حق أحد من المسلمین ممن ظهرت عدالته»[۷۰] .

یعنی: «اما آنچه او در مورد حمله به خانۀ فاطمه ذکر کرده و اینکه هیزم جمع نمودند تا آن را بسوزانند، خبر واحدیست که مورد موثق و قابل استناد نیست نه در مورد صحابه و نه در مورد هیچ یک از مسلمانان که عدالتش به اثبات رسیده است».

با این وصف چگونه می‌‌توان از سخنان کسی که دشمنی آشکارا با حضرت ابوبکر و عمر شداشته است به اثبات ماجرایی دروغین استدلال نمود، و با تعریف و تمجید از جایگاه ادبی ابراهیم بن سیار کافر، و با حذف بخشی از عبارت کتاب «الوافی بالوفیات» اتهام بی ‌اساس وی را نسبت به حضرت عمر فاروق سصحیح جلوه داد! در حالیکه ابن ابی الحدید «استاد فن تاریخ» چنین اقدام جسورانه‌ای را شایسته با شان مسلمان عادی نمی‌‌داند تا چه رسد به خلیفۀ راشد مسلمانان و صحابه بزرگوار پیامبر!.

به قول مولوی: خرده گیرد در سخن بر بایزید ننگ دارد از وجود او یزید[۷۱] [۶۶] صفدی، صلاح الدین بن ابیک، «الوافی بالوفیات» ج، ۶ ص، ۱۷ (دارالنشر فرانز شتاینر بفیسبادن ۱۴۱۱ ه‍. ۱۹۹۱ م). [۶۷] همان، مرجع، ج، ۶ ص، ۱۸. [۶۸] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل ج، ۱ ص، ۶۷، ۷۱ (دارالمعرفه ۱۴۱۹ ه‍. ۱۹۹۸ م). [۶۹] ابن کثیر وی را شیعه غالی می‌‌داند، ر.ک، البدایه و النهایه، ج، ۱۳ ص، ۲۳۴ (دار احیاء التراث العربی) و آقا بزرگ تهرانی نام وی را در «طبقات اعلام الشیعه» ج، ۳ ص، ۸۸ ذکر کرده است. [۷۰] ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه ج، ۲۰، ص، ۳۴ (منشورات مکتبه آیه العظمی مرعشی نجفی، قم، ایران، ۱۴۰۲ ﻫ‍). [۷۱] رومی، محمد بلخی، مثنوی معنوی، ج، ۱ ص، ۱۲۱، بیت : ۲۲۷۵ (انتشارات طلایه ۱۳۷۸ ش).