تحفه اثنا عشری

نوشته‌ی: شاه عبدالعزیز دهلوی /

نوشته‌ی: شاه عبدالعزیز دهلوی /

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله وكفی وسلام علی عباده الذين اصطفی خصوصاً علی سيد الوری صاحب قاب قوسين اوادني بدر الدجي شمس الضحی نور الـهدی محمد الـمجتبی و‌علی آله و‌اصحابه ذوي الدرجات العلی،

اما بعد مى‌‌گوید بنده درگاه قادر قوى حافظ (عبدالعزیز) غلام حلیم بن شیخ قطب الدین احمد بن شیخ ابوالفیض (عبدالرحیم المعروف به شاه ولى الله) الدهلوى (الهندى) غفر الله لهم اجمعین و حشرهم فی زمرة عباده الصالحین که این رساله‌اى است در کشف حال شیعه و بیان اصول و مآخذ مذهب ایشان و طریق دعوت ایشان دیگران را به مذهب خود و بیان اسلاف ایشان و رواة اخبار و احادیث ایشان و بیان نبذى از عقاید ایشان در باب الوهیت و نبوت و امامت و معاد و نقل بعضى از مسایل فقهیه ایشان که مآخذ ‌‌‌آن‌ها از اصول ملت حنیفیه مخفى و پوشیده است و ذکر پاره اى از اقوال و افعال ایشان در حق صحابه و ازواج مطهرات و اهل بیت نبوى رحمة الله علیهم اجمعین و این رساله را تحفه اثنا عشریه نام نهاده شد زیرا که بعد از انقضاى قرن ثانی عشر از هجرت خیر البشر علیه التحیة و السلام صورت تألیف پذیرفته و جلوه ظهور گرفته و آنچه در این قرون ماضیه از گفتگوى شیعه على الخصوص (امامیه اثنا عشریه) با اهل سنت و جماعت به وقوع آمده که سببش در این رساله مندرج گردیده و آنچه متروک مانده حقیقت حالش نیز از آنچه مذکور شد به وضوح انجامیده و این رساله را «نصيحة الـمؤمنين وفضيحة الشياطين» لقب کرده شد غرض از تسوید این رساله و تحریر این مقاله آن است که در این بلاد که ما ساکن آنیم و در این زمان که ما در آنیم رواج مذهب اثنا عشریه و شیوع آن به حدى اتفاق افتاده که کم خانه باشد که یک دو کس از آن خانه به آن مذهب متمذهب نباشند و راغب به این عقیده نشوند لیکن اکثرى از حیله علم تاریخ و اخبار خود عاطل و از احوال اصول و اسلاف خود بى خبر و غافل مى‌‌باشند و هرگاه در محافل و مجالس با اهل سنت و جماعت گفتگو مى‌‌نمایند کج مج مى‌‌گویند و شتر گربه مى‌‌آورند حسبه الله تعالى به تحریر این رساله پرداخته شد تا در وقت مناظره از جاده خود بیرون نروند و اصول خود را منکر نشوند و در بعضى از امور واقعى شک و تردد را راه ندهند و در این رساله التزام کرده شد که در نقل مذهب شیعه و بیان عقاید ایشان و الزاماتى که عاید به ایشان مى‌شود غیر از کتب معتبره ایشان منقول عنه باشند و الزاماتى که عاید به اهل سنت مى‌‌شود مى‌‌باید کماهو موافق روایات اهل سنت باشد و الا هریک را از طرفین تهمت تعصب و عناد لاحق است و با یکدیگر اعتماد و وثوق غیر واقع و آنچه از تواریخ و قصص و حکایات گذشته در این رساله مندرج است از آن جنس است که هردو فرقه بر آن اتفاق دارند و تفسیر قرآن مجید نیز از فریقین یکسان مرویست مع هذا بیشتر از تفاسیر شیعه آورده شد تا کسى را مظنه تهمت نماند ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ[هود: ۸۸].

التماس از ناظران این رساله و سامعان این مقاله آنکه چند چیز را در حین مطالعه آن ملحوظ دارند اول آنکه آنچه در این رساله از باب مطاعن اهل بیت عظام و اصحاب کرام و ازواج مطهرات خیر الانام بلکه از جنس نقائص ملائکه و انبیاء علیهم الصلوات و السلام مذکور شود لازم آید که راقم این حروف را از آن برئ الذمه شناسند و فارغ العهده انگارند به هزار زبان ازآن امر شنیع تبرا مى‌‌نماید و به صد دل از آن سوء ادب بیزارى مى‌‌دارد لیکن چون بناى کلام بر اصول گروهى نهاده است ناچار زمام اختیار به دست ‌‌‌آن‌ها داده هر جا که کشیده برند و به هر رنگ که رنگین کنند مى‌‌شود.

دوم: آنکه هر جا کلام را مطلق ساخته به مذهب شیعه پرداخته و هرگاه مقید به مذاق اهل سنت نموده راه سخن را به قدم ایشان پیموده چنان توهم نکنند که کلام مطلق مبنى بر مذهب اوست حاشا و کلا.

سوم: آنکه این رساله را کسى مطالعه نماید که به مذهب شیعه و اهل سنت اصولاً و فروعاً ماهر و آشنا باشد و هرکه یک مذهب را مى‌‌شناسد و مذهب دیگر را کما ینبغی نمى‌‌داند قابل مطالعه این رساله نیست و اگر عبور بر کتب شیعه به وجه اتم او را میسر آمده است و با مذهب اهل سنت چندان آشنایى ندارد نیز از این رساله منتفع خواهد شد و اگر بعکس این مذهب شیعه را کما ینبغی نمی‌داند و مذهب اهل سنت را به استیفاء فرا گرفته است اصلاً از این رساله بهره نخواهد برداشت زیرا که اصل کلام در این رساله مبنى بر اصول شیعه و روایات ایشان است.

چهارم: آنکه در این رساله آنچه از کتب معتبره شیعه منقول است احتمال افترا و بهتان را در آن گنجایش ندهد زیرا که کتب منقول عنها از مشاهیر کتب شیعه و معتبرات ایشان‌اند باید که بید‌ماغى نفرماید و نقل را با اصل مطابقت دهد و از آن نترسد که اگر صحت نقل ظاهر شود تقبّل آن لازم گردد.

پنجم: آنکه احتمال تأویل را راه ندهد و نگوید که هرچند این همه در کتب معتبره شیعه موجود است اما تأویلى داشته باشد که ذهن ما به آن نمى‌‌رسد زیرا که این احتمال در وقت مناظره دلیل عجز و بیچارگى است و شاهد جهل و نادانى و با وجود این احتمال باب گفت و شنید مسدود می‌شود.

و این رساله را تیمّنا و تبرّکا به عدد ائمه اثنا عشر ÷ بر دوازده باب مرتب کرده شد:

باب اول: در کیفیت حدوث مذهب تشیع و انشعاب آن به فرق مختلفه. صفحة ۷.

باب دوم: در مکاید شیعه و طرق اضلال و تلبیس. صفحة ۶۲.

باب سوم: در ذکر اسلاف شیعه و علماء و کتب ایشان. صفحة ۱۹۹.

باب چهارم: در احوال اخبار شیعه وذکر رواة این‌ها. صفحة ۲۳۱.

باب پنجم: در الهیات. صفحة ۲۷۶.

باب ششم: در نبوات. صفحة ۳۱۴.

باب هفتم: در امامت. صفحة ۳۴۸.

باب هشتم: در معاد. صفحة ۴۷۳.

باب نهم: در مسایل فقهیه. صفحة ۴۹۳.

باب دهم: در مطاعن خلفاء ثلاثه و ام المؤمنین و دیگر صحابه. صفحة ۵۲۹.

باب یازدهم: در خواص مذهب شیعه مشتمل بر سه فصل . فصل اول: در اوهام. فصل دوم: در تعصبات. فصل سوم: در هفوات. صفحة۶۹۹.

باب دوازدهم: در تولا و تبرا مشتمل بر مقدمات عشره امیدوارى از فضل حضرت بارى عز شأنه و جل سلطانه آنکه به یمن ذوات عالیات آن بزرگواران در معرض قبول افتد و الله الهادی الى سبیل الرشاد و الملهم للحق و السداد. صفحة ۷۷۵