سایه های خدا در زمین

وضعیت خرافات مذهبی

وضعیت خرافات مذهبی

قبل از انقلاب خمینی و آخوندها دائم اسلام اسلام می‌کردند و می‌گفتند: اسلام در خطر است، و همه می‌گفتند: چنانچه او بیاید چه اسلامی که بر پا نمی‌کند و حتی عده‌ای از روشنفکران نیز خوش بین شدند که با آمدن او جلوی خرافات گرفته خواهد شد.

ولی همه دیدند علاوه بر اینکه جلوی خرافات گرفته نشد بلکه روز به روز بر خرافات افزوده شد و در واقع انقلاب ایران برای خرافیون و دکانداران بسیار خوب شد نه برای روشنفکران. چاه جمکران همچنان به کارش ادامه داد و تزئین قبور مردگان بیشتر شد و هر آخوندی هر مزخرفی که بخواهد بالای منبرها می‌گوید. لازم به تذکر است که این نان و دکان را صفویه برای آخوندها و سایه‌های خدا! دست و پا کرد و به خاطر همین موضوع است که خمینی و آخوندها با کسانی چون شریعتی که دشمن صفویه هستند میانه خوبی ندارند بلکه حتی از چنین روشنفکرانی متنفر هستند، چرا؟ چون مثلاً در کتب این روشنفکران به جناب مروج الخرافات مجلسی توهین شده است یا ماهیت واقعی شاهان صفوی و روحانیون صفوی را نشان داده‌اند و خمینی هم که شاگرد مجلسی است و صفویه را خیلی دوست دارد و لابد جزء آبا و اجداد او هستند، می‌آید و فوری می‌گوید: کسانیکه علیه مجلسی حرفی می‌زنند نمی‌فهمند و از آنطرف نیز دستور می‌دهد کتاب‌های شریعتی را از داخل سپاه جمع کنند و براستی چرا سپاه؟ چون فرد سپاهی باید در جهل کامل بماند!! و به هیچ عنوان ذره‌ای عقل و شعور دینی پیدا نکند! چرا؟ چون هر کاری به او گفتند فوراً انجام دهد و پاسدار نظام جمهوری اسلامی و پاسدار تنها سایه خدا روی زمین باشد!! [۵۶]این‌ها ادامه دهنده همان راه صفویه هستند و اگر هم از علوی بودن دم می‌زنند در واقع تشیع صفوی هستند در لباس علوی [۵٧].

البته صفویه سال‌های بسیاری حکومت کرد و عاقبت هم سقوط کرد، چون حکومت ظلم و ستم پایدار نخواهد ماند.

همه مردم نیز بطور شدیدی بر این باور بودند که خمینی حتماً تا ظهور مهدی صاحب الزمان زنده می‌ماند [۵۸]، و اصلاً این انقلاب و کشور ایران پایگاهی خواهد بود برای قیام امام زمان و مبارزه با ظلم و بیداد و به خاطر همین عقاید و افکار دائم شعار می‌دادند: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار!! ولی پس از مرگ خمینی کسی ذره‌ای فکر نکرد یا حتی شک نکرد که پس چرا امام زمان ظهور نکرد؟!.

متاسفانه مردم ما مردم امام زمانی هستند و نشسته‌اند تا امام زمان بیاید و کارها را سامان بخشد و خودشان علیه فساد اقدامی نمی‌کنند و دولت خود را نیز نائب همان مهدی می‌دانند و فکر می‌کنند هر کاری دولت بکند صحیح است و سخن رهبران و مراجع تقلید هم مثل وحی الهی است و ما تنها می‌بایست منتظر ظهور مهدی باشیم تا کارها درست شود!! موضوعی است که در کتاب غائبِ همیشه غائب [۵٩]نیز آورده‌ام و آن سودجویی حکومت و یا مردم تبهکار از مسئله مهدی است و لازم است دوباره آن‌ها را بازگو کنم تا خواننده گرامی به عمق فاجعه پی ببرد:

یک مکبر [۶۰]که فردی تبهکار بوده است ادعا می‌کند که امام زمان را می‌بیند و می‌گوید شما مردم قادر به دیدن او نیستید چون مهدی از نظرها غائب است و این شخص حقه باز سجاده‌ای پهن می‌کرده و به مردم می‌گفته بیایید با امام زمان نماز جماعت بخوانیم و هم اکنون امام زمان روی این سجاده در حال نماز است و من رکوع و سجود او را می‌بینم و به شما اعلام می‌کنم و شما هم با اعلام من به رکوع و سجود بروید!!!!!.

در اینجاست که باید گفت:

خدایا آن راکه عقل دادی چه ندادی؟
و آن راکه عقل ندادی چه دادی؟
شد قیامت، امامت نیامد شد قیامت، امامت نیامد
در سرت جز خلافت نیامد
آفتابی ز دانش در آمد
عمر جهل و جهالت سر آمد
در پی جهل و تقلید و تکرار
شیعه شد در جهالت سر آمد
ای برادر، خودت فکر خود باش
شد قیامت، امامت نیامد
گیرم آید اگرچه خیال است
باز سودی به حالت ندارد
هست قرآن امامی که زنده ست
نه امامی که افسانه آمد
عاقبت جز ندامت نماند
شد قیامت، امامت نیامد
خوب باش و ز اوهام شو پاک
سوی دوزخ شود نیت بد
عقل و ادراک داری به پاخیز
قبل از آنی که عمرت سرآید
در دلت جز عداوت نماند
شد قیامت، امامت نیامد
چون امام شما غائب آمد
خمس حاضر شد و نائب آمد
رفت نائب به جایش فقیهی
آمد آنجا به شکل وقیهی
از فقاهت ولایت در آمد
چون زمان ولایت سر آمد
مطلقه شد ولایت چو شاهی
ملت از چاله آمد به چاهی
زد عقبگرد جای ترقی
لنگ شد هر دو پای ترقی
خشت اول که کج رفت این شد
تا خرافات مبنای دین شد
جای قرآن مفاتیح آمد
نوبت رد و توجیه آمد
چون که قرآن روایت زده شد
عقل رفت و حکایت زده شد
اصل رفت و گرفتار فرعیم
مثل خر زیر آوار فرعیم
اصل توحید باشد کجائی؟
قبر و گنبد ندارد صفائی
این صفائی که دیدی دروغ است
دیو شرک اس‌ و افسار و یوغ است
مثل تریاک تخدیر آنی است
معجزه نیست این امتحانیست
مثل گوساله سامری بود
با صدائی که جادوگری بود
تو مشو ایمن از مکر آخوند
مثل شیطان بود فکر آخوند
کرد آخوند گمراه و خوارت
بُرد آخر به دارالبوارت
در پی نفس دون چون دویدی
جای جنت به دوزخ رسیدی
در سرت جز جهالت نیامد
شد قیامت، امامت نیامد [۶۱]

در ایران در میان عوام و مردم بیخبر وضعیت خرافات و تعصبات به قدری شدید است که اصلاً نمی‌شود با یک نفر شیعه خرافی در مورد عقاید مسلمین دیگر صحبت و بحث کرد و چنانچه مثلاً به یک نفر از ایشان بگویی: حضرت عمر انسان خوبی بوده است، فوراً می‌گوید: یعنی منظور تو این است که حضرت علی انسان بدی بوده است!!!.

[۵۶] به تازگی در بعضی کانال‌های ماهواره‌ای مشاهده می‌شود که می‌گویند: فلان سردار یا درجه دار در سپاه به سمت ما آمده و به نظام پشت کرده است. آری وقتی کتاب‌های شریعتی را از داخل سپاه جمع کنید نتیجه آن احمق بار آمدن فرد سپاهی می‌شود و به راحتی جذب هرجایی خواهد شد و به خود شما نیز خیانت می‌کند. [۵٧] به نظر ما باید تشیع و تسنن را کنار گذاشت و همگی فقط اسلام داشته باشیم و مومن و مسلم بشویم و از شیعی گری و سنی گری دست برداریم، چون چیزی به نام شیعه و سنی وجود ندارد و در قرآن و اسلام همه مسلم و مومن هستند، حضرت علی شیعه نبوده و یا حضرت عمر سنی نبوده و چنین اسم‌هایی نداشته‌اند. [۵۸] مردم ما عکس خمینی را هم در ماه دیدند و کسی هم جرات نداشت منکر آن شود، این مردم در بت کردن اشخاص و رهبران خود نظیر ندارند. [۵٩] شیعیان می‌گویند: مهدی غائبِ همیشه حاضر است!! ولی من می‌گویم: غائبِ همیشه غائب است و یک کتاب به همین نام نوشته‌ام. [۶۰] مکبر شخصی است که در هنگام نماز جماعت با صدای بلند یا توسط بلندگویی ارکان نماز مثل تکبیر و رکوع و سجود امام جماعت را اعلام می‌کند تا مردمی که در حال نماز هستند خود را با امام جماعت هماهنگ کنند، البته همه مردم این موضوع را می‌دانند ولی ما برای احتیاط بازگو کردیم. [۶۱] ابیات از شاعر بی‌نظیر علیرضا حسینی است.