امام سیزدهم و افزایش تعداد معصومین
شیعیان تا زمان انقلاب سال ۱۳۵٧ در ایران دوازده امامی بودند، ولی به نظر ما پس از انقلاب سیزده امامی شدهاند و در واقع به حدیث کتاب کافی نوشته مغز متفکر شیعه جناب کلینی جامه عمل پوشاندند، چون در کتاب کافی آمده که امامان از بطن فاطمه زهرا دوازده نفرند!! که طبق این حدیث تعداد امامان سیزده نفر میشود و طبق شواهدی که ما پس از انقلاب مشاهده کردیم امام سیزدهم کسی نمیتواند باشد الا جناب خمینی!! و در واقع او امام سیزدهم شده است [٧٧]، و حتی دارای نوعی عصمت است و لابد پانزدهمین معصوم میشود، چرا؟ چون هیچگاه مشاهده نکردیم کسی بگوید: خمینی فلان اشتباه را داشته، یا به او انتقادی بشود، نه در روزنامه و نه در تلویزیون یا جلوی خودش یا جلوی طرفدارانش کسی هیچگونه مخالفتی با او نکرده و همه فقط مطیع و فرمانبردار او بودهاند، در صورتیکه حضرت علی فرموده: «کسانی را اطراف خود جمع کن که مخالفترین با تو باشند». ما در اطراف خمینی یا خامنهای چنین افرادی را نمیبینیم. مردم ما در بت کردن اشخاص و بخشیدن قداست و عصمت به آنها در جهان نظیر ندارند و اینکار را دقیقاً در مورد خمینی کردند و میکنند، هنوز هم که سی سال از انقلاب میگذرد و خرابیها و انحرافات این انقلاب مشاهده شده و وعدههای خمینی و آخوندها هم تحقق نیافته باز هم میبینید کسی جرات ندارد به خمینی حرفی بزند و هنوز بسیاری از مردم او را همچون پیامبر و امامان خود دوست دارند و حتی بیشتر از پیامبر اسلام دوستش دارند و دائم در مورد او صحبت میکنند، پس وقتی خود مردم اینگونهاند هیچ کس نمیتواند برایشان کاری بکند.
عصمت و عظمتی که به خمینی و خامنهای میدهند به پیامبر اسلام نمیدهند و اینقدر که دائم در تلویزیون و رادیو از فضائل رهبران خود تعریف میکنند از پیامبرصهیچ صحبتی نمیکنند، نام خمینی که برده میشود سه صلوات میفرستند ولی نام پیامبرصکه برده شود یک صلوات میفرستند، بعد هم اینگونه توجیه میکنند که شما شرایط انقلاب و سیاست فعلی را درک نمیکنید که این ایرادها را میگیرید!! پس کسی نمیتواند منکر این باشد که پس از انقلاب در مورد رهبران غلو و زیاده روی بسیار کردهاند و دائم آنها را بت کردهاند و ذهن مردم را به آنها گرم کردهاند و میکنند، دست خمینی را میبوسیدند، حتی خود رئیس جمهور (رجائی) اینکار را میکرد. پس از مرگ خمینی برایش گنبد و بارگاه درست کردند، هم اکنون نیز آن غلوها و خرافات همچنان ادامه دارد و از رهبر خود چپیه [٧۸]میگیرند برای تبرک!! و جلوی او اشک میریزند و خود را ذلیل میکنند. البته وجود این عصمت و قداست چیزی عجیب هم نیست چون اصلاً یکی از شرایط ولی فقیه مرتکب نشدن به گناه کبیره و صغیره است، و حتی خمینی گفته: چنانچه ولی فقیه به نامحرمی نگاه کند از درجه ولایت فقیهی ساقط میشود، اما میبینیم که خمینی در سخنرانی خود که در رادیو و تلویزیون پخش شد گفت: در قرآن سوره منافقون داریم ولی سوره کافرون نداریم!!.
فکر میکنم حتی بچههای دبستانی هم سورههای قرآن را بدانند ولی ظاهراً ولی امر مسلمین جهان فراموش کرده یا نمیداند.
فراموش نکنید در اینجا صحبت از واقعیاتی است که در دل جامعه و بین مردم است نه کتب دینی و غیره، عصمتی که مردم به خمینی و جانشینان او دادهاند واقعیتی انکار ناپذیر است و همچون امامان خودشان از ایشان تجلیل میکنند و آنها را معصوم میدانند و هیچگونه انتقادی به آنها نمیکنند و تمام دستوراتشان باید بدون استثنا پیروی شود، حتی اگر دستوری در مورد مسائل دینی بدهند (مثلاً حج خانه خدا را ممنوع کنند)، پس یکی دیگر از ثمرات وجود حکومت آخوندها و سایههای خدا! در زمین، ایجاد نوعی دیکتاتوری است که همچون شاهان قبلی و حتی بدتر از آنها عمل میکنند و خود را معصوم از هر خطایی میدانند، چون این فقیه شیعه است و نائب امام زمان و تنها جانشین بر حق رسول خداصمیباشد، چون دیانت ایشان عین سیاست و حکومتشان است، و چون در دین ایشان امکان خطا برای اولی الامر وجود ندارد و اولی الامر باید معصوم باشد، بنابراین نائب او نیز به نوعی این عصمت را در خود جای داده و به نظر ما فرق چندانی با امام غائب معصوم ندارد.
[٧٧] البته نامی از خمینی در کتاب کافی نیست و حتماً به خاطر تقیه و مصلحتهایی که ما از آن بیخبریم نام او برده نشده!!! چون به قول آخوندها اگر نام آیندگان برده شود نسبت به آنها کینه، حسد و دشمنی ایجاد میشود!!!!. [٧۸] چپیه یک تکه پارچه است که رزمندگان داشتند و خامنهای نیز بر گردن خود میاندازد و تنها آرزوی یک بسیجی یا حزب اللهی داشتن این یک تکه پارچه است که بر گردن آقا بوده و متبرک شده!!! در اینجاست که باید بگوئیم: به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم