سخنی با خواننده گرامی
در پایان لازم به تذکر است که اینجانب وابسته به هیچ یک از گروههای سیاسی داخلی یا خارجی نیستم و هدف از نوشتن این مطالب تنها روشن کردن شما خواننده گرامی است، تا متوجه باشید این حکومت و تشکیلات آن و نظام ولایت مطلقه فقیه، اسلامی نیستند و رجال حکومتی آن و آخوندهای صفوی منش آن نیز گمراه هستند و هزاران خرافات را به نام دین اسلام به خوردتان میدهند و همچنین به وعدههای خود که قبل و بعد از انقلاب میدادند عمل نکردهاند و کارشان تنها شعار دادن است و همچنین سانسور اخباری که به نفعشان نیست.
پس امیدوارم ذهن شما نسبت به ما خراب نباشد و در ضمن شما به گفتههای ما بنگرید نه به خود ما، حضرت علی÷فرموده: حکمت را فراگیر حتی اگر در سینه منافق بود. پس چنانچه سخنان ما منطقی بود بپذیرید و هوشیار باشید و چنانچه قبول ندارید دیگر به خودتان مربوط است و ما مسئول هدایت کسی نیستیم.
و به یاد داشته باشید تا خودتان نخواهید کسی برای شما کاری نخواهد کرد، البته حکومت ظلم پایدار نمیماند ولی چنانچه شما هوشیار نباشید یک عده گمراه دیگر ممکن است برای حکومت کردن بیایند، در قرآن در سوره رعد/۱۱ آمده: ﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ يَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ ١١﴾[الرعد: ۱۱].
«برای هر چیز پاسبانها از پیش رو و پشت رو و پشت سر برگماشته که به امر خدا او را نگهبانی کنند و خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانیکه خود آن قوم حالشان را تغییر دهند و هرگاه خدا اراده کند که قومی را به بدی اعمالشان عقاب کند هیچ راه دفاعی نداشته و هیچکس را جز خدا یاری آنکه آن بلا را بگرداند نیست».
نوزادی که متولد میشود در انتخاب پدر و مادرش نقشی ندارد و بیتقصیر است و چنانچه بد باشند او مقصر نیست، ولی مردم یک کشور لایق همان حاکمانی هستند که بر سرشان حکومت میکنند.
موردی که لازم به تذکر میباشد این است که منظور ما از گمراه بودن مردم ایران و یا متعصب بودن آنها و یا احمق بودن رجال سیاسی، همه مردم نیستند و کاملاً مشخص است که عدهای از روشنفکران و خردمندان دارای روحیهای بدون تعصب و حق پذیر هستند و با سیاستهای دولت و همینطور خرافات رایج مخالف هستند که حساب ایشان از بقیه جداست و روی صحبت ما با این اشخاص نبوده است. اگر هم نسبت به مردم یا مراجع گمراه لحنی تند به کار بردهایم برای این است که تکانی بخورند و کمی به خود آیند، چون خرافات و گمراهی به حدی زیاد است که با مصلحت اندیشی و به کار بردن لحنی آرام کاری از پیش نمیرود و کسی به فکر اصلاح خود نمیافتد، بلکه باید بدون پرده و آشکارا سخن بگوئیم تا شاید عدهای از این خواب گران برخیزند و به قول حضرت علی÷که فرموده: حقیقت را با صریحترین لهجه بگو.
بنابراین، چنانچه سخنی حق باشد میبایست صریحاً بیان گردد نه اینکه مبهم بماند و یا در زندان و خفقان سیاسی باشد و یا در پوشش و پردههای مصلحتی بیان گردد و چنانچه باطل باشد که اصلاً گفتن ندارد.
به امید اینکه ملت ما از چنگ خرافات و از دست سیاستهای کثیف رها شوند.
پایان
بهار ۱۳۸٧ هجری شمسی