حضرت علی و مردم سالاری
۲۶- حضرت علی در نهج البلاغه نامه ۶ به معاویه فرموده: «همان کسانی با من بیعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثمان با همان شرایط بیعت کردند پس آنکه در بیعت حضور داشته نمیتواند خلیفهای دیگر انتخاب کند و آنکه غایب بوده نمیتواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شورای مسلمین از آن مهاجرین و انصار است».
در مقابل این نامه علمای شیعه دوباره دست به تاویل و بازی با کلمات میزنند و میگویند: در این نامه حضرت علی با زبان خود معاویه با او صحبت میکرده است!!! چون معاویه امامت او از جانب خدا را قبول نداشته و شورای مسلمین را قبول داشته پس امام هم به شورای مهاجرین و انصار اشاره کرده است.
ما نمیدانیم چرا هر چه در احادیث و تاریخ به نفع شیعه است آنها فوری آن را میپذیرند، ولی هرچه به ضرر آنهاست فوری شروع میکنند به تاویل و تغییر دادن معنا و مفهوم آن، آیا به راستی اصول دین خدا نیازی به تاویل و تفسیر دارند؟ و اگر واقعاً شیعیان در این مسائل حق دارند پس چرا اینقدر در اثبات آنها توضیحات لازم است؟ چرا پیامبر صبا زبان ابوجهل و ابولهب با آنها صحبت نکرد؟ و به طور صریح گفت: من از جانب خدا برای هدایت مردم و نابودی بتها آمده ام، اگر واقعا امامت از سوی خدا بوده نباید در تبلیغ آن کوتاهی کرد، تازه در زمان پیامبر صشرایط بسیار سختتر و تعداد یاران او کمتر بوده تا در زمان حضرت علی که خود خلیفه بوده است، و از همه اینها گذشته گیریم که در این نامه حضرت علی با زبان خود معاویه صحبت کرده، اما حضرت علی ÷همین سخنان را در مدینه نیز خطاب به تمامی مردم گفته است، آیا آنجا هم داشته در پرده سخن میگفته؟ یا به زبان مردم آنجا سخن میگفته؟، در نهج البلاغه در خطبه ۱٧۳ در مورد ویژگیهای رهبر اسلامی فرموده: «اگر شرط انتخاب رهبر حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رای و اهل حل و عقد رهبر و خلیفه را انتخاب میکنند که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است، آنگاه نه حاضران بیعت کننده حق تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر خواهند داشت».