با دو تیر یک نشان
۳۱- شیعه از یکسو ضعف اخلاقی و فساد قدرت و ظلم و ستم پادشاهان ساسانی و تبعیضات طبقاتی و... را علت شکست سپاه ایران میداند و از سوی دیگر میگوید حضرت ابوبکر و عمر حکومتی خفقان زا و دیکتاتوری داشتهاند پس علت پیروزی آنها بر ایران چه بود؟ ضمن اینکه یکی از علل اینکه پیامبر صباید حتماً در غدیر جانشین معرفی میکردند را حضور دو ضلع قدرتمند و خطرناک ایران و روم در مرزهای کشور اسلامی میدانند ولی شما که میگویید دربار ایران رو به انحطاط و ضعف بوده است.
۳۲- به عقیدۀ شیعه ظهور امام زمان نیاز به زمینه سازی و شرایط مناسب دارد، حضرت علی ÷باید خلیفه بلافصل پیامبر صمیشد هر چند زمینه فرهنگی اعراب، سن پیرمردها را برای رهبری قبول میکرد و هر چند حضرت علی سران و جنگجویان بسیاری از قبایل را از دم تیغ گذرانده بود.
۳۳- به سخن نگاه کن نه به گوینده (حضرت علی) / علم را فرابگیر حتی از منافق (حضرت علی)/ واعظ شیعه: فقط سخنان و عقاید ما حق است و فقط سخنان مرا بشنوید و فقط کتابهایی خاص مورد تایید است و فقط باید پیرو آقا بود.
۳۴- شفاعت (با مفهومی و معنای وسیعی که نزد شیعه به عنوان اصل دارد و نه با معنای واقعی آن که امری فرعی و استثنایی است) با این سخن نبی اکرم در تضاد کامل است: ای فاطمه، کار کن و کار کن، فکر نکن من میتوانم برای تو کاری کنم، هر کاری کردی خودت برای خودت کردهای [۲۳].
۳۵- ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾[الفتح: ۲٩]. تمام اصحاب به جز سه نفر پس از پیامبر اکرم مرتد شدند: آیا اینها تناقض نیست؟
۳۶- الف: اختلافات بعدی در امت اسلام به خاطر عملکرد نادرست خلفای سه گانه بوده است. ب: تمام فرق و مذاهب اسلامی با وجود تشتت آراء در اعتقاد به قرآن و صحت آن متفق القولند. و حسب تواتر قطعی موجود در تاریخ این حضرت ابوبکر و عمر و عثمان بودند که قرآن را جمع آوری و از خطر تحریف و پراکندگی نجات دادند.
۳٧- اگر امامت با بیعت منعقد نمیشود چرا میگویید: در غدیر خم با علی بیعت کردند؟ و اگر با بیعت منعقد میشود چرا حضرت علی از مردم کوفه برای امام حسن، بیعت نگرفتند؟ و حتی در پاسخ به آنها میفرماید: خود دانید خواستید با حسن بیعت کنید نخواستید نکنید!!
۳۸- طبق نص صریح آیات قرآن باید رفتار پیامبر صبرای مسلمین الگو باشد اکنون ببینیم با عقاید شیعه میتوان چنین کرد:- پیامبر صدیگران را به کرات به رعایت عدالت به خصوص بین همسران و فرزندان خود سفارش کردهاند ولی خودشان نعوذ بالله خلاف این عمل کرده و دو تا از دخترانشان را به ازدواج بدترین آدم (اول پسران ابولهب و سپس: عثمان) و دیگری را به ازدواج بهترین انسان (علی) در میآورند! اکنون من به عنوان پیرو باید در مورد فرزندانم پارتی بازی کنم یا عدالت؟/ پیامبر اکرم صمرتباً دیگران را سفارش به انتخاب دوست خوب و با ایمان و نشست و برخاست با صالحین کردهاند ولی خودشان بر خلاف این همیشه با بدترین و ظالمترین!! انسانها همسفر و مونس و همدم و یار و همراه بودهاند و حتی با آنها نسبت خانوادگی برقرار میکردهاند!! (حضرت عمر و ابوبکر و عثمان و سایر اصحابی که به قول شیعه پس از رحلت نبی اکرم مرتد شدند!) اکنون من به عنوان یک پیرو طبق سخن پیامبر صعمل کنم یا طبق عمل ایشان؟! آری، اگر طبق عقائد منحرف و ضاله غالیان و احمقها بروی به جایی نمیرسی و مسلماً پیامبر عزیز ما و خاندان با معرفت و بزرگوار ایشان میان حرف و عملشان هیچ تضاد و تفاوتی نبوده است و نفاق و دورویی کار کسانی است که تمامی شئونات آنها با مصلحت و تقیه و توریه طی میشود.
۳٩- محقق شیعه در مقام جدل سئوال میکند: اگر حق با علی بود پس حضرت عمر و ابوبکر باطل بودند، من بر همین مبنا سئوال میکنم: آیا پیامبر اکرم صجامعه عرب را در زمان رحلت خود از نظر فرهنگی و اخلاقی ساخته بود یا نه؟ اگر بگویی: بله، میپرسم: پس چگونه جامعه خوب دست به انتخاب بد زد؟ و فرد خوب را رها کرد! و اگر بگویی: نه، میپرسم: چرا از جامعه بد، انتظار داری دست به انتخاب خوب بزند؟ و گناه فرد منتخب چیست؟ مگر حضرت علی ÷نمیگوید: هر ملتی ناچار از داشتن امیریست حتی ستمگر. و چگونه انتظار داری اسلام، دینی انسان ساز باشد وقتی پیامبرش به زنده بودنش نتوانست مردم و حتی نزدیکان خود را هدایت کند! و اگر بگویی: نمیتوان درباره همه جامعه اینگونه قضاوت کرد و افراد یک جامعه در طیفهای متفاوتی قرار دارند. من میپرسم: پس چگونه است که فرد منتخب توسط همین طیفهای متفاوت در یک طیف کاملاً باطل قرار میگیرد؟!!! نگاه کنید هر پاسخی بدهید دچار تناقض میشوید. زیرا سئوال غیر منطقی و پاسخهای غیر منطقی تر، راهی جز تناقض در پیش رو ندارد.
۴۰- اولی: چرا تا پیامبر صزنده بود کسی مخالفتی نکرد ولی به محض رحلت پیامبر صناگهان همه در سقیفه جمع شده و از فرامین آن حضرت، سرپیچی کردند؟ دومی: تا پیامبر صزنده بود کسی جرات مخالفت نداشت ولی به محض رحلت ایشان، حسدهای دیرین مجال بروز یافت. اولی: آنها که همیشه مطیع محض فرامین پیامبر صو دستورات الهی بودند. پس چرا در این یک مورد خاص، مخالفت کردند؟ دومی: نخیر، شیخ شرفالدین در کتاب خود، دهها مورد از تخلفات آنها در زمان حیات پیامبر صرا آورده است !!! اولی: لطفاً میشود تکلیف ما را روشن کنید: آنها با رحلت پیامبر، جرات مخالفت پیدا کردند یا در زمان حیات ایشان هم جرات مخالفت داشتند و مخالفت میکردند!!!!.
۴۱- شیعه پاسخ بسیاری از شبهات دوران خلفاء را در قالب کلمات مصلحت یا تقیه بیان میکند. ممکن است روابط و مناسبات فی مابین حضرت علی ÷و خلفاء را حمل بر این دو کلمه کرد ولی در مورد پیامبر چه میگویید؟ زیرا او با تمام خانوادهاش (قبیله قریش) درگیری ایجاد کرد و هیچ رعایت مصلحت هم نکرد! از همه آنها برید و به مدینه رفت و رعایت مصلحت نکرد! با اینکه در مکه در ضعف و اقلیت هم بود! یا چرا حضرت علی در مورد معاویه بنا بر توصیه ابن عباس رعایت مصلحت نکرد تا در زمان مناسب او را برکنار کند؟
[۲۳] در قرآن بارها و بارها به عملوا الصالحات تاکید شده، یعنی انجام اعمال صالح، ولی شیعیان به شفاعت دلخوش کردهاند.