زخم زبان به خود
۲۲- برخی از نویسندگان شیعه مانند تیجانی یکسری از احادیث پیامبر اکرم صرا مطرح میکنند مبنی بر اینکه ایشان فرمودند: پس از هیچ پیامبری امت اختلاف نکردند مگر اینکه بدترین افراد زمام کار را به عهده گرفتند و یا اینکه پس از من حاکمان بدی روی کار میآیند و از اینگونه احادیث... سئوال اینجاست:
حضرت علی ÷و امام حسن و سران جمهوری اسلامی نیز پس از نبی اکرم به قدرت رسیدند، پس نعوذ بالله...
پس از پیامبر صچه کسی مخالفت کرد؟ حتی حضرت علی ÷در پاسخ عباس که ایشان را تحریک به عدم بیعت با ابوبکر میکند میفرمایند: إنی أکره عن اختلاف: من از اختلاف بیزارم. یعنی حضرت علی نیز مخالفتی (در حد فرموده نبی اکرم و درجه مخالفت یعنی کشت و کشتار) نکردند.
۲۳- شیعه عدم بیعت حضرت علی را تا مدت زمانی اندک نوعی مخالفت قلمداد میکند/ حضرت علی به عباس در مورد بیعت میفرمایند: إنی أکره عن اختلاف: من از اختلاف بیزارم. آیا این دو عقیده متناقض نیست؟
۲۴- متاسفانه شیعه و نویسندگان آن به جای اینکه در یافتن علل وقایع تاریخی پاسخهای حضرت علی را سرمشق خود قرار دهند که هم به زعم خودشان به آن حضرت عشق میورزند و هم آن حضرت در همان مکان و زمان زندگی کردهاند به جای اینکار به تحلیلهای من درآوردی بسنده میکنند. مثلاً این تحلیل همیشگی آنها که علت مشکلاتی که برای علی در زمان خلافتش پیش آمد خرابکاریهای خلفای قبلی بود! ولی پاسخ را از زبان خود آن حضرت بشنوید: شخصی به آن حضرت میگوید: چرا در زمان خلفای قبلی چنین مسائلی پیش نمیآمد که در زمان خلافت شما پیش آمده؟ حضرت پاسخ میدهد: آنها بر اشخاصی مثل من حکومت میکردند و من بر اشخاصی مثل تو! این سخن دقیقاً منطبق با آیات قرآن است که میفرماید:﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾[الرعد: ۱۱]. «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر اینکه خودشان را تغییر دهند». این یعنی اینکه هیچگاه یک نفر نمیتواند عامل خوشبختی یا بدبختی ملتی شود و جو عمومی و فرهنگ کلی جامعه عامل اساسی و تعیین کننده است. ولی نویسندۀ شیعه تلاش میکند همه گناهان را به گردن حضرت عمر و حضرت ابوبکر بیندازد. ایکاش نویسنده شیعه در تجزیه و تحلیل وقایع نیم نگاهی نیز به سخنان حضرت علی میانداخت هر چند اینگونه هم راهی برای کوبیدن حضرت عمر و ابوبکر نخواهد داشت.