۲) یقین
واجب است بر کسیکه کلمۀ شهادت را میگوید که به قلب خود یقین و اعتقاد صحت بودن آن را اینچنین داشته باشد که اله و معبود بودن خداوند حق است، و اله و معبود بودن ماسوای خداوند باطل و بیاساس است. چنانچه خداوند میفرماید: ﴿ وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ ٤ ﴾[البقرة: ۴]. «و آنانیکه به آنچه به تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان میآورند و به آخرت یقین دارند».
و حدیثی که ابوهریرهساز رسول خدا جروایت کرده است: «مَنْ لَقِیتَ مِنْ وَرَاءِ هَذَا الـْحَائِطِ یَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّـهُ مُسْتَیْقِنًا بِهَا قَلْبُهُ، فَبَشِّرْهُ بِالْـجَنَّةِ». «کسی را که در عقب این دیوار دیدی که گواهی دهد که معبودی برحق جز الله نیست، در حالی که به قلب خود بدان یقین داشته باشد او را به بهشت بشارت بده». (صحیح مسلم).