عقیدۀ اهل سنت و جماعت دربارۀ قضاء و قدر
عقیدۀ اهل سنت و جماعت در قضاء و قدر اینست که خداوند به بندگان خویش توان عبادت داده است، تا بندگان اعمال خود را درست نمایند. و به عبارت دیگر: خداوند ایشان را اختیار داده که خودشان بعضی از اعمال را بر بعضی ترجیح دهند از همین جهت وقتی اعمالی را انجام میدهند آن اعمال بایشان نسبت داده میشود و افعال خودشان گفته میشود، اگر چه صدور آن اعمال به اراده و مشیئت خداوند صورت میگیرد زیرا که معصیت خداوند به جبر و اکراه شده نمیتواند، و چیزی جز ارادۀ خداوند بوجود نمیآید حجت و برهان کامل از آن خداوند است، خداوند همیشه از استدلال مشرکان به قضاء و قدر در قرآن مجید یادآوری میکند، و دلائلشان را رد و از عمل کردشان انکار مینماید، چنانچه میفرماید: ﴿ سَيَقُولُ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَيۡءٖۚ ﴾[الأنعام: ۱۴۸]. «به زودی آنانکه (بخداوند) شرک میآورند میگویند: اگر خداوند میخواست ما به او شریک نمیآوردیم و نه پدران ما (این کار را میکردند) و نه (هم) چیزی را حرام میگردانیدیم».
اینست استدلال مشرکان در بارۀ خواست و ارادۀ خداوند. و خداوند در جوابشان میفرماید: ﴿ قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُۖ ﴾[الأنعام: ۱۴۹]. «بگو: پس خدای را است دلیل رسا». خداوند خبر داد که دلیل و برهان از آن خداوند است، و اگر میخواست ایشان را هدایت مینمود. و در جای دیگر چنین میفرماید:
﴿ ِن نَّشَأۡ نُنَزِّلۡ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ ءَايَةٗ فَظَلَّتۡ أَعۡنَٰقُهُمۡ لَهَا خَٰضِعِينَ ٤ ﴾[الشعراء: ۴].
«اگر بخواهیم از آسمان نشانهای فرود میآوریم که در برابر آن گردنهایشان خم گردد».
خداوند اگر میخواست ایشان را هدایت مینمود مگر حکمت خداوند مقتضی آنست که در مخلوقاتش نیک بخت و بدبخت، فاسق و پرهیزگار، کافر و مسلمان، مشرک و موحد، عابد و غیر عابد بوده باشد.
این مطابق حکمت و خواست خداوند است، و حکمتش تقاضا میکند که مردم به دو دسته تقسیم شوند: دستۀ عمل اهل جنت را نمایند و به جنت داخل گردند، و دستۀ عمل اهل دوزخ را نمایند و به دوزخ داخل گردند و برای هریک از ایشان اراده و قدرت را داده است که با آن اعمال خود را انجام دهند، و مطابق همان قدرت و اراده مکافات و مجازات شوند. ثواب و عقاب ببینند، با اینهم همۀشان تحت اراده و خواست خداوند بوده و برایشان اختیار و اراده داده شده است، مگر خواست و ارادۀ شانتحت خواست و ارادۀ خداوند صورت میگیرد چنانچه خداوند میفرماید: ﴿ لِمَن شَآءَ مِنكُمۡ أَن يَسۡتَقِيمَ ٢٨ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢٩ ﴾[التکویر: ۲۸-۲۹]. «برای آن کسی از شما که بخواهد (در راه حق) پایداری کند، و شما نمیخواهید (پایداری کنید) مگر آنکه خدای پروردگار جهانیان بخواهد».
برای شما خواست و اراده بر استقامتتان وجود دارد، با آنهم خواست و ارادۀ شما به خواست و ارادۀ خداوند ارتباط دارد، چنانچه میفرماید: ﴿ فَمَن شَآءَ ذَكَرَهُۥ ٥٥ وَمَا يَذۡكُرُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ ﴾[المدثر: ۵۵-۵۶]. «پس هر که بخواهد از آن پند میگیرد و هیچ کسی پند نمیگیرد جز آن که خدا بخواهد».
خداوند برای بندگان خود اراده را ثابت نموده است، مگر ارادۀشانتحت ارده و خواست خداوند میباشد – و در آن خداوند حکمتی نهفته است-، و بندگان به ارادۀ خود ثواب و عذاب میبینند، و در جواب کسانیکه میگویند: نوشتۀ ازلی ما چنین بود. و ما مطابق نوشتۀ خود عمل نمودیم این فرمودۀ رسول خدا جرا بیان میکنیم: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ قَدْ كُتِبَ مَقْعَدُهُ مِنْ النَّارِ أَوْ مِنْ الْجَنَّةِ. فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ الْقَوْمِ: أَلاَ نَتَّكِلُ یَا رَسُولَ اللَّـهِ! قَالَ: لاَ، اعْمَلُوا فَكُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ، ثُمَّ قَرَأَ: ﴿ فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡيُسۡرَىٰ ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ ٨ وَكَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٩ فَسَنُيَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ ١٠ ﴾[اللیل: ۵-۱۰]. «هیچ یکی از شما نیست مگر اینکه برای او جایی در دوزخ و یا در بهشت نوشته شده است: مردی از میان مردم، از رسول خدا ج پرسید: آیا بر نوشتۀ خود اعتماد نکنیم؟ رسول خدا ج فرمود: نه خیر، عمل کنید، هر یک از این نوشتهها برای کسیکه در موردش نوشته شده آسان کننده برای چیزیکه در بارهاش خلق شده است میگردد، سپس آن حضرت ج این آیه را تلاوت فرمود: «امّا آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگارى پیشه گیرد و (سخن) نیکو را تصدیق کرد، پس راه او را بسرای آسایش (بهشت) هموار میسازیم. اما کسیکه بخل کرد و خود را بینیاز پنداشت و (سخن) نیکو را تکذیب کرد. پس راه او را به سرای دشواری (دوزخ) هموار میسازیم».
خداوند در این آیۀ مبارکه ثابت نمود که برای انسان عملی است، اینرو فرمود: «امّا آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگارى پیشه گیرد». اینها همه اعمال است، و سپس فرمود: «[راه رسیدن] به آسایش (بهشت) را برایش آسان مىگردانیم». یعنی وقتی عمل صالحی را انجام دهد مانند پرهیزگاری، راستی، و امثال آن، سپس فرمود: «[راه رسیدن] به آسایش (بهشت) را برایش آسان مىگردانیم». سپس فرمود: اما کسیکه بخل کرد و خود را بینیاز پنداشت». اینها همه اعمال است، و فرمود: «پس راه او را به سرای دشواری (دوزخ) هموار میسازیم». یعنی: زمانیکه عمل غیر صالحی را انجام دهد، مانند: بخل، دروغ و امثال آنها.
پس برای انسان عملی است، و عملش اینست که برایش امر میشود او اوامر را انجام میدهد. این به ارادۀ خداوند میباشد، اگر خداوند میخواست که عملی را انجام ندادی انجام داده نمیتوانست، و اگر خداوند بخواستی او را از آن عمل باز میداشت و میان او و عملش مانع قرار میداد، مگر خداوند خواسته است و از آن خداوند است، خواست عمومی ازینرو برای انجام دادن عمل برایش اختیار داد، اگر عمل خیری را انجام دهد پاداش وی خیر است، و اگر عمل شر را انجام دهد مجازاتش شر است، لیکن در انجام دادن عمل شر وعید داده است، و در آن خداوند وعدۀ عذاب را داده است، گرچه خداوند قادر بر هدایتشان میباشد، و بر کسانیکه عمل خیر انجام دهند وعدۀ ثواب داده است گرچه خداوند قادر بر گمراهیشان میباشد. پس حکمت کامل از آن خدا است باینکه دستهای را برای جنت آفریده و هدایتشان نموده و دلهایشان را برای هدایت آماده کرده است، و احسان خداوند شامل حالشان شده است باینکه ایشان را از فضل خویش محروم نساخته است، و دستهای برای دوزخ آفریده، ایشان را در دوزخ عذاب میکند گرچه خداند بر هدایتشان قادر است مگر خداوند مانع میان ایشان و هدایت قرار داده است، و اسباب هدایت را برایشان مهیا نکرده است، و برایشان اختیار داده که خیر را بر شر ترجیح دهند. اگر ایشان عمل شر را انجام دهند و از اهل شر بگردند پروردگارشان آنها را عذاب مینماید، و عذاب خداوند دربارۀشان عدل است نه ظلم. چنانکه میفرماید: ﴿ وَلَا يَظۡلِمُ رَبُّكَ أَحَدٗا ٤٩ ﴾[الکهف: ۴۹]. «پروردگار تو بر هیچ فردی ظلم نمیکند».