عقیدۀ اهل سنت و جماعت

فهرست کتاب

مثال اول

مثال اول

برای شخص خطاکاری که بر گناه و معاصی بسیار جرئت داشت رفیقش در حالی که او را نصیحت می‌نمود گفت: آیا از گناه خوف نداری؟ آیا به پروردگار خود تایب نمی‌گردی؟ آیا نمی‌دانی که خداوند عذابی را که برای گنهگاران آماده ساخته است بسیار سخت است؟ شخص خطاکار در جوابش گفت: مرا بگذار تا از چیزهای که می‌خواهم لذت بگیرم، اگر خداوند می‌خواست مرا هدایت می‌نمود، اگر خداوند ارادۀ هدایت مرا می‌داشت مرا گمراه نمی‌نمود. رفیقش در حالی که او را نصیحت می‌نمود برایش گفت: به همین عذرهای دروغین گناهانت زیاد می‌گردد، خداوند تو را گمراه نکرده است بلکه شیطان تو را گمراه نمود است، و نفس اماره بالسوء تو به پیروی کردن از شیطان خود را تسلیم و منقاد گردانیده است، چنانکه شیطان پروردگار خود را مخاطب ساخته می‌گوید: ﴿ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغۡوِيَنَّهُمۡ أَجۡمَعِينَ ٨٢ إِلَّا عِبَادَكَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِينَ ٨٣ [ص: ۸۲-۸۳]. «(ابلیس) گفت: قسم به عزت تو که همۀ ایشان را گمراه می‌گردانم مگر بندگان مخلص تو از ایشان (که بر آن‌ها سلطۀ ندارم)».

شیطان تو را به طرف گناه دعوت نموده است و تو از وی پیروی کردی، و خداوند تو را بسوی هدایت دعوت نموده است او را نافرمانی نمودی، خداوند برای تو سعادت و راههای رسیدن بآن را بیان نموده و اسباب آن را برایت سهل و آسان ساخته است و تو را بآن ترغیب کرده است. و راههای شقاوت را نیز برایت توضیح داده است، و تو را از رفتن به طرف شقاوت برحذر ساخته است، و از پیروی کردن از وسوسه‌های شیطان تو را منع نموده و تو را از آیندۀ خطرناک آن باخبر ساخته است مگر تو به پیروی کردن شیطان راضی شدی، و هدایت را بر گمراهی، و بدبختی را بر نیک‌بختی بدل نمودی، خداوند برای تو اراده و اختیار ارزانی نمود، تا از آن‌ها استفادۀ درست و معقول نمایی و تو را مجبور به گناه نساخته است و از خیر باز نداشته است، خودت به اختیار خود راه گمراهی را طی نموده و راه حق و صواب را ترک دادی، بناء خود را مذمت کن، آیا نشنیدی که شیطان در روز قیامت به پیروان خود چنین می‌گوید: ﴿ وَقَالَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لَمَّا قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَكُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّكُمۡ فَأَخۡلَفۡتُكُمۡۖ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيۡكُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُكُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِيۖ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوٓاْ أَنفُسَكُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِكُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِيَّ إِنِّي كَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَكۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٢٢ [إبراهیم: ۲۲]. «چون کار تمام شود شیطان می‌گوید: همانا خداوند شما را وعده داد وعدۀ حق، و من به شما وعده دادم، و با شما تخلف ورزیدم، و من بر شما تسلطی نداشتم، جز اینکه شما را دعوت کردم و شما (دعوت) مرا پذیرفتید و خویشتن را ملامت کنید من فریاد رس شما نیستم و نه (هم) شما فریادرس من هستید، واقعاً از اینکه پیش از این مرا (با خدا) انباز گرفتید بیزار هستم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی است دردناک».

شخص خطاکار گفت: چگونه می‌توانم راهی را که من میروم ترک نمایم در حالی که خداوند آن را برایم مقدر ساخته است؟ و آیا امکان دارد که از قضاء و قدر خداوند خارج شوم؟ نصیحت‌کننده در جوابش گفت: بلی، میتوانی کارهایی را که انجام میدهی ترک نمایی، و از گناهان خویش توبه کنی و تو باین یقینا علم داشته باشی که همین توبۀ تو هم به قضاء و قدر خداوند صورت گرفته است. در این حالت تو از قضاء و قدر خداوند به قضاء و قدر خداوند رجوع نمودی، و این گفتۀ تو که گفتی گناهانی که من انجام می‌دهم قضاء و قدر خداوند در آن رفته است و خداوند مرا بآن مجبور نموده است و همین قضاء و قدر مانع میان من و عمل نیک من گردیده کاملاً دروغ بوده است. و اولین کسی‌که این گفته ات را دروغ می‌پندارد خودت هستی. و این را می‌دانی که اگر تو اراده کنی که گناه ننمایی می‌توانی که گناه نکنی، و اگر ارادۀ قطعی به انجام دادن کارهای خوب نمایی می‌توانی که اعمال خوب را انجام دهی، و رفتن به طرف گناه و معاصی به میل و محبت خودت صورت گرفته است و از ارادۀ خودت سرچشمه گرفته است هم خودت و هم دیگران باین گفته علم دارند. و این را نیز می‌دانی که این گفتۀ تو همۀ این چیزها به قضاء و قدر خداوند بسته است بهانه‌ای است که در مقابل ملامتی خود ارائه می‌دهی. اگر کسی برایت ظلم کند و یا بر حقوق تو تجاوز نماید. و بعد برایت بگوید: این کار به قضاء و قدر خداوند شده است، آیا عذرش را قبول می‌کنی؟ و در برابرش احساساتی نمیشوی؟ و این را برایش نمی‌گویی که تو مرا مورد تمسخر قرار می‌دهی؟ شخص خطاکار گفت: بلی، این گفتۀ تو واقعیت دارد. نصیحت‌کننده برایش گفت: چگونه تو حاضر هستی با پروردگاری که تو را آفریده و به تو نعمت‌هایی فراوانی را ارزانی نموده است معاملۀ انجام دهی در حالی که تو راضی نیستی که مردم با تو همچنان معامله نمایند؟ اگر تو از گفتۀ قضاء و قدر این را اراده داری که خداوند به من علم دارد که من به حضورش در قیامت پیش می‌شوم، و خداوند است که به من قدرت و اراده را عطا نموده و توانایی بر افعالی که انجام میدهم نیز از جانب خداوند است و من از توان و قدرتی که خداوند بمن داده بود گناهانی را انجام دادم، و خداوند مرا در انجام دادن گناه مجبور نساخته است بلکه خودم به میل و ارادۀ خود گناه نمودم، این گفتۀ تو صحیح است، و تو در واقع به حکمت کاملۀ خداوند که بر عمل بندگان خود دارد اقرار و اعتراف نمودی.