حضرت خدیجه کبریل
خداوند از آن بانوی پاکیزه، مادر مؤمنان و همسر سرور و رسولان خشنود باد.
در حقیقت او از عاقلترین و فاصلترین زنان عصر خود بود تا جایی که در زمان جاهلیت به «طاهره» ملقب گردید.
آنگاه که مردم به رسول خدا جایمان نداشته و او را تکذیب میکردند، خدیجه به او ایمان آورد و او را تصدیق نمود و با اموال خود، در روزی که مردم مالشان را از رسول خدا جدریغ میکردند، به یاری او شتافت و همه اموال خود را به او تقدیم نمود.
قبل از رسالت پانزده سال و بعد از رسالت ده سال با رسول خدا جزندگی کرد. بنابراین، او عالیترین مثال برای زن کامل بود.
رسول خدا جدر حالی با او وصلت نمود که خود در ابتدای جوانی و بیست و پنجساله بود، اما خدیجه بیوهزن چهلساله بود.
مهریه او بیست بچه شتر بود، بدلیل شناختی که از مردان داشته و دقت نظری که در انتخاب همسر داشت، آنگاه که امانتداری، صداقت، وفا، پاکی، و تربیت درست رسول اکرم جرا مشاهده کرد، از آن حضرت جخواستگاری نمود! لذا بعد از این که آن حضرت از سفر تجارت شام که با غلام خدیجه بنام «میسره» و با اموال او رفته بود، بازگشت نمود. خدیجه شخصی را به سوی آن حضرت جفرستاده و به او گفت:
«پسر عمومی عزیزم به خاطر خویشاوندی با تو و امانتداری تو و راستگفتاری تو، علاقهمند به تو شدم».
این بانوی محترم از پیامبر اسلام برای خود خواستگاری میکند، در حالی که خود در بین قبیله اش دارای منزلت و ارزش والایی بوده و زنی ثروتمند و مرفه بود تا جایی که هر فردی علاقهمند به ازدواج با او بود.
بسیاری از بزرگان قومش و نیز از سایر اقوام، از او خواستگاری کرده بودند، اما او همه را ناامیدانه رد کرده و برای خود، آن تقی نقی و آن زکی امین و آن گل سرسبد جوانان قریش، آن کسی که در پیشانی او نشانههای نجابت و پهلوانی نمودار بود، و خصلتهای کمال در او جمع شده و علایم رهبری و سروری و وفا و نجابت بر او ظاهر بود را انتخاب نمود.
رسول خدا جپس از مشورت با عموهایش و أخذ توافقشان بر ازدواج با خدیجه به درخواستش پاسخ مثبت داد.
پیغمبر خدا جدر توافقش به این ازدواج مبارک مورد الهام قرار گرفته و موفق بود، او با در نظرگرفتن موقعیت خدیجه در بین قبیله اش و منزلت خدیجه در میان خویشاوندانش و پاکدامنی خدیجه با او وصلت نمود و با او باقی ماند و بسان شوهران نیکوکار با او زیست، تا این که خداوند او را پیامبری و هدایت و بشارتدهنده و انذاردهنده برگزید.
حدس رسول خدا جدر مورد خدیجه درست بود، چرا که حضرت خدیجه اولین کسی بود که از میان مردان و زنان دعوت رسول خدا را پذیرفت و به او ایمان آورد. در نتیجه او را تصدیق نمود، و به یاری او شتافت؛ و برای همین موضعگیری حضرت خدیجه در قبال پیغمبر خدا اثر بسیار عمیقی در بین خویشاوندان و مردمان قبیله اش بود. و بسان همسران وارسته بیست و پنج سال از عمرش را با پیغمبر مهربان اسلام سپری کرد، و تا لحظهای که به رحمت خدا پیوست در نصرت و یاوری رسول خدا جبود.
آن حضرتلسه سال قبل از هجرت در حالی که شصت و پنج سال داشت، در مکه مکرمه وفات کرد.
اما همسر او حضرت رسول اکرم جعمر طبیعی خود را میگذارند، در حالی که شگوفه جوانی خود را با او گذراند و در زمان حیات او با احدی ازدواج نکرد و هیچ کس را در دوستی و محبّت با او ترجیح نداد و در طول عمرش همیشه او را بیاد میآورد و دوستان و خویشان او را مورد کرامت خویش قرار میداد.
فرزندان ذکور و اناث رسول خدا جهمه از خدیجه میباشند، بجز ابراهیم که از ماریه قطبی بوده که مقوقس آن را به رسول خدا جهدیه فرموده بودند.
فرزندان پسر رسول خدا جاز حضرت خدیجه عبارتند از:
قاسم، طیب، و طاهر [۱].
اما فرزندان دختر عبارتند از:
زینب، رقیه، امکلثوم، و حضرت فاطمه زهرا مادر گرامی حضرت امام حسن و حسینل.
مقام و منزلت حضرت خدیجه در نزد خدا و رسول او بسیار عظیم بود تا جایی که حضرت جبرئیل امین، سلام خدای سبحان را از فوق هفت آسمان به خدیجه میرساند.
و در حدیث آمده که حضرت جبرئیل به سوی رسول خدا جآمد و به او گفت:
«سلام خدای خدیجه را به خدیجه برسان» خدیجه در جواب سلام خدای سبحان فرمود:
«خداوند خود سلام است و همه سلامها از اوست و بر جبرئیل هم سلام باد».
خداوند از زبان پیامبرش حضرت محمد جبشارت منزلی از مروارید که هیچ ناراحتی و رنجی در آن نیست، در بهشت جاودان به حضرت خدیجهلداده است.
حدیثی از حضرت علی سمروی است که آن حضرت از رسول خدا جروایت میکند. رسول خدا فرمود: «بهترین زنان عالم مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد است».
این حدیث را امام بخاری و مسلم و ترمذی روایت کردهاند.
این سرگذشت حضرت خدیجه کبری است، آن زنی که رحمت پروردگار هستی، با پیوستنش به رسول گرامی او، به سویش پر کشید و نیز روزی که از دنیا رفت و روزی که در بهشت جاودان در قصر برافراشته اش مبعوث خواهد شد.
او آزاد و بزرگوارانه زیست و با ایمان و مهربانی از دنیا رفت.
رسول خدا در زمان حیاتش او را گرامی داشت و مورد محبت خود قرار داد، و بعد از مرگش او را تا جایی عزیز میداشت که دوستان او را مورد تفقد قرار داده، و هر آن زن و مردی که خدیجه را عزیز میداشت، او را مورد محبت قرار داد.
روزی که پیرزنی در منزل حضرت عائشهلبه زیارت رسول خدا جآمد. رسول خدا او را گرامی داشت و عبای مبارکش را برای او پهن کرد و او را بر روی آن نشاند، وقتی که آن زن رفت، حضرت عائشه جهت دانستن علت اکرام رسول خدا به آن زن را پرسید. رسول خدا ججواب داده، علت اکرام من برای این بود که او قبلاً به دیدن خدیجه میآمد.
در کتاب صحیح مسلم از حضرت عائشهلروایت شده که رسول خدا جهرگاه گوسفندی را قربانی میکرد، میفرمود: «گوشتها را برای دوستان حضرت خدیجه بفرستید». عائشه میفرماید: روزی این مطلب را یادآوری کردم. پس رسول خدا فرمود: «بدرستی که من دوستان خدیجه را همانند او دوست دارم».
درود و سلام خدا بر تو باد ای سرور باوفایان و باصفایان، واقعاً چقدر باعظمت است وفای تو و چقدر بزرگ است شخصیت و چقدر عالی است شریعت غرای تو.
تو به زن که همیشه مورد حقارت بود احترام نمودی، او را باعظمت و ارزش ساختی بعد از این که کوچک بود. به ما درس وفاداری و خلوص رفتار با زن را در زمان حیات زن و بعد از مرگش دادی، و مقام و ارزش آن را در عالم هستی به جایی رساندی که هرگز انسانیت خوابش را نمیدید که روزی زن بتواند به این مقام رفیع از ارزش و احترام نایل گردد.
خداوند از حضرت خدیجهلراضی و خشنود باد، چرا که آن حضرتلواقعاً شایسته این وفا و احترام بود، سزاوار بود به این مقام برسد تا در بهشت جاودان، جاودانه شود.
آری، چه کسی اولیتر به این مقام است از حضرت خدیجۀ پاکیزه، آن مادر پاک، آن مادر مؤمنان، آن عزیز سرور پیامبران، او که خدا از او راضی است و او از خدا خشنود است و منزل او را بهشت قرار داد.
[۱]- طیب و طاهر لقب عبدالله میباشد، چون پیغمبر خدا جدارای سه پسر بیشتر نیستند و ایشان: قاسم و عبدالله که از خدیجه میباشند، و ابراهیم که از ماریه قبطی است. (مترجم)