حضرت عائشه صدیقهل
پیغمبر خدا جبا درگذشت عموی خویش ابوطالب و همسر خویش خدیجۀ کبری دو ستون از ستونهای دفاع و مبارزه را در راه حرکت خود، آنگاه که نیاز شدید به وجودشان بود، از دست داد.
و اگر نصرت و یاری خدا نمیبود، چه بسا نزدیک بود دایرۀ حرکتش از هم بگسلد، چنانچه دشمنان آن حضرت در همان زمان میگفتند: «ستارۀ محمد افول کرده و یا نزدیک است افوال کند و کار او به پایان رسیده است».
آنان به انتظار نابودی آن حضرت نشستند. رسول خدا جنگاهی به چپ و راستش انداخت و بسوی آسمان سر برافراشت در حالی که در انتظار راهنمایی از پروردگار آسمان بود، تا خداوند به هر وسیلهای محور حرکتش را ثابت نموده و دعوتش را استوار کرده و دینش را تقویت نماید. بنابراین، خداوند او را به پیوند خویشاوندی و زناشوئی با قریش راهنمایی کرد، سپس او را از میان قریش حضرت ابوبکر صدیقسرا جهت پیوند مصاهرت برگزید. آری، چه کسی از مقام والای ابوبکر در میان قوم خودش بیخبر است؟ ابوبکری که در میان قوم خود، مسرور، عزیز، شریف، غنی، بسیار نیکوکار، باعدالت، بلندهمت، و در مقابل باطل سرافراز والامقام بود.
اسلامآوردن ابوبکر نخستین پیروزی دعوت اسلامی بود، ابوبکری که خدای سبحان محبت او را در دل رسول اکرم جقرار داد که در نتیجه پیامبر اسلام او را بینهایت دوست داشت. تا جایی که ابوبکر صدیق و دخترش عائشه صدیقلهمسر پاک و شایسته رسول از دوستدارترین مردم نزد پیامبر اسلام گردیدند.
امام بیهقی از محمد بن عبید از اسماعیل بن ابیحازم روایت کرده که رسول خدا جعمرو بن عاص را به جنگ ذات السلاسل فرستاد، در حالت پیروزی برگشت و سپس از رسول خدا جپرسید: چه کسی از مردم را از همه بیشتر دوست داری؟
فرمود: حضرت عائشه را. گفت در مورد زنان سئوال نکردم. بعد پیغمبر خدا فرمود پدرش ابوبکر را، به سبب اعتماد بیش از حدی که رسول خدا جبه حضرت ابوبکر داشت، در سختترین موقعیت و در ناگوارترین و شدیدترین و دقیقترین جریان و در روز جدایی بین کفر و ایمان و بین شرک اسلام یعنی آن روز هجرت نبوی، ابوبکر صدیق را یار و مصاحب خود قرار داد. چنانچه در این همراهی پاک و مبارک و در این سفر عظیم از جانب خداوند آیه زیر نازل میشود: ﴿ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾[التوبة: ۴۰]. «دومین نفر از آن دو نفر، آنگاه که در غار بودند به همراه و یارش گفت: (از حمله کافران) اندوهگین مباش، چرا که خدا با ما دو نفر است».
امام بیهقی از حضرت انس و ایشان از حضرت ابوبکر سروایت میکند که من در حالی که با پیغمبر خدا جدر غار بودم، به او گفتم: یا رسول الله! اگر یکی از آنان زیرپایش نگاه کند حتماً ما را میبیند. پس رسول خدا فرمود: «فقال: يا أبابكر، ما ظنك باثنين الله عزوجل ثالثهما؟»ای ابوبکر! تو چه گمان میکنی در مورد دو نفری که خداوند عزوجل سومین آنهاست، پیغمبر خدا جخواست پایه این دوستی باعظمت و این یاوری کریمانه را با ریسمان محکم خویشاوندی و مصاهرت که در حقیقت قویترین و محکمترین ریسمآنهاست، مستحکم کند. لذا دختر حضرت ابوبکر صدیق را به زنی گرفت، و با این ازدواج دوست امین و وفادارش را گرامی داشت. آن دوست و یاری که تصدیق کرد او را روزی که همه مردم در تکذیبش بودند و ایمان آورد به او روزی که همه مردم از وی رو برتافتند.
ابن منکدر گفت که رسول خدا جفرمود: دوستم را برایم صدا کنید، آنگاه که من به رسالت مبعوث شدم و همه مردم رسالت مرا تکذیب کردند، ابوبکرسبه من عرض کرد: تو راست میگویی.
رسول خدا جبا این وصلت ابوبکر را مشرّف فرمود و بدین وسیله به خانواده و قبیلۀ حضرت صدیق متصل شد. و این پیوند مبارک عامل کشش قبایل و عشایر به سوی دین اسلام و پیامبر خدا گردید تا جایی که در این حرکت از همدیگر پیشی گرفته و سبقت میجوئیدند.
و اینها نقطه اتصال رسول خدا جبه بزرگان صحابه، رهبران اسلام و ستونهای ایمان و جهاد در راه خدا و آنانی که در آیندهای نزدیک پرچم قیادت و رهبری دین را بعد از رسول خدا به عهده خواهند گرفت، بودند. این حکمت هرگز ممکن نیست بر چشم بینای آنانی که با عینک حقیقت و عدل و انصاف مینگرند، پوشیده شود. و در پشت این پیوند حکمتهای عالی و دیدگاهی بلند و عمیق و محکم خواهند دید.
رسول حکیم جحضرت عائشه را برای خود خواستگاری نمود. حضرت ابوبکر صدیق از این خواستگاری خوشحال گردیده و با آن موافقیت نمود و قلب او لبریز از شادی و خرمی گردید. رسول خدا جزمانی حضرت عائشه را به عقد خود درآورد که هنوز کوچک بوده و در آن وقت اهلیت زناشویی و قضای شهوت را نداشت تا رسول خدا جدر او به نظر شهوت نگریسته و به سوی او میل کند و به او دل ببندد، اما رسول خدا در این عقد زناشویی، حکمت دیگری دید که حضرت عایشه را به عقد خود درآورد. بنابراین، بعد از دو یا سه سال – بنابر اختلاف روایت – از ازدواج در ماه شوال سال دوم هجری با او همبستر گردید، از مجموعه زنانی که رسول خدا جبا آنان وصلت نمود، تنها حضرت عائشه دختر باکره بود. آن حضرتلاز دوستدارترین زنان نزد رسول خدا بوده و داناترینشان به سنت رسول خدا و از پاکترین و باهوشترین امهات مؤمنین و بیشترین حافظان حدیث رسول خدا جبود.
هرکه تاریخ این بانوی پاک و باحکمت، مادر مؤمنان و همسر رسول امین اسلام و همچنین تاریخ طولانی او را مورد مطالعه قرار دهد، از هوش، عقل، نبوغ، برجستگی، دانش، فقه و رفعت اخلاقی او انگشت تعجب به دندان میگیرد.
«پارهای از احادیثی که در فضلیت حضرت عائشه آمده است»
در حقیقت حضرت عائشه به تنهایی در دین، دریایی لبریز و در حکمت و احکام شرعی گنجینهای عمیق بود، او به تنهایی مدرسهای پایدار بود و هرگاه به جایی میرفت علم، فضل و تقوا در رکابش میرفتند. مقامش در آن زمان به جایی رسیده بود که رسول خدا جبه کسانی که خودشان از علما و فضلا و دانشمندان دینی بودند، عرض کرد: «نصف احکام دینتان را از این حمیرا بگیرید».
سپس منزلت او به اندازهای رسید که حضرت جبرئیل امین از جانب خداوند آمده و به او سلام رسانده و در مورد پاکی اش نزدیک به یازده آیه در اوایل سوره مبارکه نور آمده است.
حضرت عائشه فرمود که رسول خدا جبه من گفت: ای عائشه! این حضرت جبرئیل است که سلام خدا را بر تو میخواند. سپس من گفتم: سلام و رحمت خدا بر او باد. سپس فرمود که رسول خدا چیزهایی را میدید که من آن را نمیدیدم، این حدیث را أئمۀ پنجگانه روایت کردهاند.
همچنین از حضرت علیسروایت است که فرمود: رسول خدا جگفته است: بهترین زنان عالم مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد است. این حدیث را امام بخاری و مسلم و ترمذی تخریج نمودهاند، و در روایت ترمذی رزین اضافه نموده که رسول خدا جفرمود: بسیاری از مردان به درجه کمال رسیدهاند، اما از زنان به جز حضرت مریم بنت عمران و آسیه زن فرعون و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد کسی دیگر به کمال نرسیده است، و ارزش حضرت عائشه بر سایر زنان همانند برتری غذای باخورشت بر سایر غذاهای خالی است.
و آنچه که شاهد برتری و دریای بیکران علمی حضرت عائشه است، آن چیزی است که حضرت ابوموسیسگفته است که در هیچ حدیثی برای ما اصحاب رسول خدا جاشکالی پیدا نمیشد که از حضرت عائشه در آن مورد سئوال کرده، مگر این که اطلاعی از آن در نزدش پیدا میشد. این روایت را ترمذی در کتاب صحیح خود تخریج نموده است.
و آنچه که از امام زهری روایت شده است که فرمود: اگر علم عائشه را با علم همه زنان پیامبر و سایر زنان دیگر مقایسه کنیم هرآئینه علم عائشه برتر است.
و عطاء بن ابیرباح فرمود: عائشه فقیهترین مردم و نیک رایترین مردم در میان عموم مردم بود. هشام بن عروه از پدرش روایت میکند که من کسی را آگاهتر به فقه و طب و شعر از عائشه ندیدم.