حفصه دختر عمر بن خطابل
سپس پیغمبر خدا جبا مادر مؤمنان «حفصه دختر عمر فاروق» که در آن زمان بیوهزن خنیس بن حذاقه انصاری بود، ازدواج نمود.
حکمتی که رسول مهربان را وارد به ازدواج با حضرت عائشه نمود، عین همان حکمت باعث ازدواج رسول خدا با حضرت حفصه دختر پهلوان عرب و امام عادل مسلمانان و جانشین رسول امین و «قهرمانی که رسول خدا جبسان او را که اعمال شگفتآوری انجام دهد از میان مردم نیافت» گردید.
پیغمبر خدا جفرمود: در حالی که من خوابیده بودم، ناگاه خود را بر سر چاهی دیدم که بر آن چاه سطلی آویزان بود، من با آن مقداری آب کشیدم. سپس ابوبکر آن را از من گرفت و با آن یک یا دو سطل آب کشید، در حالی که آبکشیدنش مقداری با ضعف و ناتوانی بود، خداوند او را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد. سپس عمر آن را گرفت، عمری که تا بحال در بین مردم قهرمانی مثل او ندیده بودم که کارهای شگفتآوری را انجام دهد، تا این که مردم را سیراب کرد و مردم هرکدام به جایی رفتند عمر، این قهرمان جاویدانی که براستی خداوند متعال دست و زبانش بود، او که خداوند از برکت وجود او اسلام را سربلند کرد و از او مردی ساخت که هرگاه سخن میگفت، دنیا از سخنش میلرزید. هرگاه حرکت میکرد دنیا نشست و برخاست مینمود، و به اندازهای در راه حق گام برداشت تا بسان تاج درخشان و پرنوری بر پیشانی روزگار حک شد.
آری، او چگونه نور پیشانی زمانه نباشد! در حالی که او خورشید تابناکی است، آن که برای این امت اسلامی نور هدایت و برای اهل بهشت چراغ روشنایی بوده و به مسلمانشدنش فرشتگان الهی بشارت دادند.
حضرت ابن عباس از رسول خدا جروایت میکند که هنگام مسلمان شدن عمرسجبرئیل امین نزد من آمد و گفت: «فرشتگان الهی همدیگر را به اسلام عمر بشارت دادند و عمر چراغ اهل جنّت است».
رسول خدا جبا این قهرمان بینظیر پیوند دامادی برقرار ساخت و این پیوند عالیترین پاداش برای پهلوان اسلام و دومین خلیفه رسول اسلام گردید.
و در این جا رسول گرامی اسلام با پیوند خویشاوندی و دامادی بین او و بین وزیر اول خود ابوبکر صدیق در مفتخرساختن وی به این ازدواج برابری ایجاد کرد. آری، ابوبکر و عمربچشم و گوش رسول خدا بودند.
امام بیهقی از رسول خدا جروایت میکند که آن حضرت جعرض کرد، خداوند متعال مرا از میان اهل آسمان بوسیله جبرئیل و میکائیل یاری نمود و از میان اهل زمین بوسیله ابوبکر و عمر نصرت داد و چون رسول خدا آنان را در هنگام آمدنشان دو نفری به حضور مبارک رسول الله دید، فرمود: همانا این دو نفر چشم و گوش من هستند.
و از حضرت عمر روایت است که فرمود: رسول خدا داخل مسجد گردید در حالی که ابوبکر در سمت راستش و عمر در سمت چپش نشسته بودند، فرمود: همانند این نشستن ما در روز قیامت مبعوث خواهیم شد.
با استقرار پیوند با عمر بن خطابسبود که پیوند خویشاوندی رسول معظم اسلام باکبار صحابه و بزرگان دین و جانشین خود و برگزیدگان خود، آنانی که پرچم دین را بر دوش خود حمل نموده و در راه خدا جهاد نموده و دعوت بعد از او را پیش بردند، آنانی که سیرت او را در میان مسلمانان به گونهای دنبال کردند که انگار خود آن حضرت این مردم را برای حمل رسالت بعد از خودش آماده و مهیا کرده و از مدرسه بزرگ دینی خود فارغ التحصیل نموده و با دیدگاه الهی آنان را تربیت نمود، و آنان را مقربین بارگاه خود قرار داده است.
لذا رسول خدا جبا عائشه دختر ابوبکر صدیق ازدواج نمود و تنها به دوستی مستحکم بین خود و بین پدرش اکتفا نکرد، بلکه بعد از او حفصه دختر عمر بن خطاب را نیز به ازدواج خود درآورد تا رابطه نزدیکی و پیوند به نهایت درجه کمال خود برسد. و براساس همین حکمت دختر عزیز خود حضرت فاطمه زهرالرا به ازدواج پسر عموی خود پهلوان بینظیر اسلام حضرت علیسدرآورد و تنها به قرابت خانوادگی بین خود و حضرت علی اکتفا نکرد، بلکه این نزدیکی فامیلی را با این وصلت هرچه بیشتر قدرت بخشید و مستحکم کرد.
و دو دختر خود رقیه و أمکلثوم را، یکی بعد از فوت دیگری به ازدواج خلیفه سوم حضرت عثمان بن عفانسدرآورد.
اگر پیغمبر خدا جدختر سومی میداشت آن را نیز به ازدواج حضرت عثمان درمیآورد، فقط بخاطر منزلت عظیم او در دین اسلام و جانفشانی بزرگی که در راه این آیین عظیم نمود، و نهایت این که بخاطر جاگیری محبت و دوستی حضرت عثمان در قلب مبارک رسول خدا جبود.
و برای هرکدام از این وصلتها فلسفه خاصی است، هرکه بطور مفصل و روشن بر اوضاع و احوال همه ازدواجها آگاهی پیدا کند به آن هدف بزرگی که رسول خدا جاز ازدواجهای کریمانه نشانه رفته است، دست خواهد یافت.
اما حالات پیوند حضرت حفصه دختر عمر بن خطابلاینگونه است که آن بانوی بزرگ شوهردار بودند، همسرش از یاوران مخلص و مؤمنان و پیروان هدایت رسول خدا جبودند. او فردی بود که در راه خدا جهاد کرد تا این که با تمام صبر و شکیبایی و خلوص نیت پیشتاز شد و به شهادت رسید، و در جنگ بدر که بسان جنگآوران قهرمان به کارزار میپرداخت روح پاکش به ندای پروردگارش لبیک گفت، و در آن جنگ مورد امتحان ضرب المثل قرار گرفت. تاریخ بزرگ اسلامی صفحهای از صفحات بزرگواری و قهرمانی و جوانمردی و جهاد او را به ثبت رسانده است، او کسی بود که هرگاه زخمی به او میرسید آن را پاسمان کرده و دوباره به جنگ برمیگشت. و اینگونه به کارش ادامه میداد تا این که بالاخره تیرهای دشمن جسدش را پاره پاره ساخت و سپس ناتوان گردید، و بر زمین افتاد و دعوت پروردگارش را لبیک گفته و بیوهزن مصیبتزده، شوهر از دست داده، آن بانوی مجاهد در راه خدا، او که در میدان کارزار به پرستاری مجروحین و پاسمان زخمیهایشان میپرداخت و تشنگی آنان را با آب فرو مینشاند، بجا گذاشت.
به علت درگذشت همسرش اندوه سختی او را دربر گرفت و درد و رنج زیادی بر او وارد گشت و غم و غصه بر بالین او خیمه زد. وقتی که رسول امین از حال او اطلاع پیدا کرد، بر این حال دلش سوخت. بنابراین، او را برای خود خواستگاری نمود و به ازدواج خود درآورد، به خاطر سپاسگزاری از زحمات شوهر شهیدش و به خاطر تلافی آنچه که در راه خدا به او رسیده بود، و به دلیل پاداشدادن به پدر بزرگوارش، و چه پاداش و بزرگداشتی بالاتر و وفادارتر از این پاداش است!
ازدواج رسول خدا با این زن میتواند دلیل دیگری از دلایل زهد پیامبر نسبت به دنیا و چشمپوشی از متاع آن و همه لذایذ دلربای آن باشد.
خوانندۀ محترم و باانصاف، تو را قسم به خدای پاک، در این چنین ازدواجی چه دلیلی میتوان برای تحرک شهوت یافت جز این که باید گفت: این نشاندهندۀ رحمت، نیکویی، عمق اندیشه، دوراندیشی و علو اخلاقی سجایای والای رسول خدا جاست!
و این اخلاق شایسته را جای تعجب نیست! چرا که این سرشت پاک و بیآلایش محمد جاست در مورد دنیا و دوری آن حضرت از متاع فانی دنیا و لذایذ آن.
و خداوند از حضرت حفصه ام المؤمنین و سایر همسران پاک رسول خدا راضی باد.