حضرت سوده دختر زمعهل
پس از این که حضرت خدیجۀ کبری به جوار پروردگار خویش شتافت، پیغمبر خدا با حضرت «سوده دختر زمعه» بیوهزن سکران بن عمر و انصاری ازدواج کرد.
این بانوی بزرگوار از جمله زنان باایمان و مهاجری بودند که بخاطر آرمان اسلامی اهل و خانواده خود را ترک گفت، و در راه دین اسلام متحمل سختیها و مشکلات و گرفتاریهای زیادی شد. هنگامی که با همسرش بخاطر دینش بسوی حبشه هجرت فرمود، خشم و غضب خویشاوندان و خانوادۀ خود گردید، در حالی که خویشاوندانش مردمی سختگیر و خشن بودند.
آنگاه که از سفر هجرت حبشه بازگشت، شوهرش که یکی از یاران نیکوکار رسول خدا جو یکی از استوارترین انسانها و حریص بر اسلام بود به رحمت خداوند پیوست.
شوهرش بخاطر ایمان و عقیدۀ خود دوباره در راه خدا به حبشه هجرت فرمود، و هنگامی که از دنیا رفت، همسر پاکیزه و نیکوکار خود را بدون یار و یاور و بدون سرپرست و معین پشت سر گذاشتد.
حضرت سوده به تنهایی در مکۀ مکرمه رها شد، اگر او پس از درگذشت همسرش به سوی خانواده خویش بازمیگشت، بدون شک مورد شکنجه و آزار آنان قرار میگرفت، و بسا که او را به قتل میرساندند.
رسول خدا جوقتی که جریان سوده را شنید و از حال او آگاه گردید، و از ایمان عمیق سوده نسبت به دین اسلام اطلاع حاصل کرد، از سختگیری و خشونت خانواده اش نسبت به او ترسید، چرا که آن حضرت میدانست که خانواده سوده مردمانی سنگدل و بیرحم و دشمن خدا و رسول هستند.
بنابراین، آن حضرت جاو را تحت کفالت خویش درآورد، چرا که آن حضرت جنمونۀ والای اراده و دستگیری و جوانمردی است. پیامبر مهربان اسلام جشخصی را بسوی او فرستاد در حالی که میخواست او را برای خود خواستگاری کند تا عالیترین پاداش که همان ازدواج خود با حضرت سوده است، بخاطر ایمانآوردن حضرت سوده و مصیبتدیدن او در راه اسلام و همچنین برای نجات او از آن حالت بسیار تنگ و ناگوار نصیب او کند.
همچنین با این پیوند، اُلفتی بین قبیلۀ حضرت سوده یعنی بنی عبدشمس که از دشمنان پیغمبر و بنیهاشم بودند، ایجاد نماید.
از همه مهمتر تنها چیزی که میتوانست پاسخگوی تلاشها و نیکوکاریها و دردهای که حضرت سوده در راه آرمان اسلامی متحمل شده بود، ازدواج رسول خدا جبا او بود که آنهم با خواست رسول اکرم جتحقق پذیرفت.
مردم این اهتمام پیامبر مهربان را با اعجاب و ستایش استقبال کردند، و در نتیجه قبیله حضرت سوده کینههای خود را در دشمنی و حصومت با رسول خدا جکم کردند، و همچنین حضرت سوده برای همیشه از مرگ حتمی و هلاکت نجات یافت.
با این دیدگاه، اگر برای رسول خدا جدر این وصلت شائبهای از رگههای شهوترانی میبود، بدون شک به عوض این پیرزن پنجاه و پنجساله از نوجوانان باکره پاکدامن، دختران باایمان قریش ازدواج میکرد.
اما آن پیامبر نیکوکار بزرگوار بالاتر و برتر از این سخنهاست، تلاش او برای این امور بیفایده نبود، بلکه تمام سعی او پیروزی دعوت اسلامی و استوارکردن دین و تقویت آن در قلوب همه مردم بود.
لذا بسیاری از مردم قبیله حضرت سوده مسلمان شده و به سبب جذابیت دعوت اسلامی که یقینی که به آن پیدا کرده و بخاطرمحبت و اعجابی که به صاحب این رسالت عظیم و جوانمردی او و به سپاس اخلاق عالی و وفاداری زیبا و همت والایش، فوج فوج داخل دین اسلام گردیدند.
حضرت سودهلدر حدود پنج سال با رسول خدا جبود تا این که آن حضرت جدر سال اول هجری، بعد از این که حضرت سوده وفات کرده [۲]و در حال خشنودی و بهرمندی از رضای الهی که خدا از او خشنود باد و او از خدا خشنود شده و خدا بهشت را جایگه او گرداند، با حضرت عایشهلازدواج کرد.
[۲]- آنچه که ثابت است برخلاف این است که مؤلف ذکر کرده است، بلکه سوده زنده بوده است تا پس از حیات پیغمبر جو در اواخر خلافت سیدنا عمرسدرگذشت، فقط کسانی که در حال حیات پیامبر بزرگوار جاز همسران درگذشتهاند، همان خدیجه و زینب بنت خزیمه بودهاند، اما سایر همسران پس از درگذشت آن بزرگوار درگذشتهاند. (مترجم)