واقعة حجاج بن یوسف ثقفی:
حجاج بن یوسف ثقفی [۲۳]از امرای مشهور در تاریخ اسلامی است، علماء حفاظ و قراء زیادی را شهید ساخت. وی سعید بن جبیر/را که در میان تابعین شخصیت بلندپایهای است احضار نمود و گفت: رأی شما در بارۀ من چیست؟ در این موقع شخصیتی ظالم مانند حجاج از انسانی متواضع همانند جبیر/میپرسد که رأی شما در باره من چیست؟ اگر سعید بن جبیر/حقیقت را بگوید چارهای جز تندادن به سر بریدن ندارد، و بیشک حکم حجاج قابل اجراست و اگر چنانچه سعید خلاف تصور ذهن خویش چیزی بگوید این عمل پسندیده نیست.
این بود که سعید بن جبیر/علاوه از حق چیزی دیگر را نپسندید و آن را بر غیر حقیقت ترجیح داد و جواب داد که: أنت القاسط العادل، گرچه معنی (قاسط) ظلمکننده یا انصافکننده استعمال میگردد، اما ذکر نمودن لفظ (العادل)بعد از لفظ (القاسط)معنایش را تعیین میکند که در اینجا مراد از قاسط (عادل) است، چنانچه مردم بعد از شنیدن حرف وی حیران و متعجب شدند که ایشان در حق حجاج جمله مدح و ستایش و تعریف به کار میبرد، اما از آنجایی که حجاج ادیب بسیار ماهری در لغت عرب بود، وقتی دید که مردم این جواب را تعریف میپندارند، گفت: شما نمیدانید که او چه گفت، او گفت (تو ظالم و کافر) هستی، چرا که اگر قاسط مجرد ترجمه گردد، عموماً معنایش ظالم است و با لفظ عادل، به این آیه قرآنی اشاره نموده که:
﴿ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ١﴾ [الأنعام: ۱] [۲۴].
الله در این آیه برای کفر و شرک لفظ عادل را آورده است، لذا نتیجه این میشود که این شخص مرا جمعاً ظالم و کافر گفت. در این موقع سعید بن جبیر/از الفاظ فایده گرفتند. امام بخاری/در ادامه میفرماید، امّا القاسط فهو الجائر. یعنی عموماً از لفظ (قاسط) معنی ظالم گرفته میشود.
چنانچه خداوند در قرآن مجید فرموده است که:
﴿وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا١٥﴾ [الجن: ۱۵].
«و اما آنان که ستمگر و بیدادگر هستند هیزم دوزخ هستند».
[۲۳] قابل یاد آوری است که اگر چه حجاج بن یوسف ثقفی یک امیر ظالم بود و برخی از علمای خوبی را به قتل رساند اما در مقابل خوبیهای هم دارد، از آن جمله: سرزمین های زیادی از جمله هند، سرزمین سند و قسمتهای از افریقا و اندلس زیر سرپرستی و کوششهای مستقیم او فتح شده اند، این را از باب عدل و انصاف ذکر کردیم و الا ظلم ایشان معروف است. مصحح. [۲۴] سورۀ انعام، آیۀ ۱.