موضع نویسنده
پیشوای اول من علی است برای اینکه من عاشق روح دریایی او، عمق و طراوت سخن او، قلب بخشنده و چهرۀ همیشه خندان او، قلب رئوف او، شجاعت عجیب و دانش عمیق او، صراحت لهجه و نظرات بکر او شده ام. و ایمان دارم در روح دریایی و بلند او حتی به اندازۀ ذرهای کینه نه فقط نسبت به عمر و ابوبکر بلکه نسبت به هیچکس، وجود نداشته و یقین دارم دل او از دست مردم ما و کارهای سبک و بچهگانۀ ما خون است و امیدوارم با این نوشتهها او در قیامت شفیع من شود. و من وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر خودم را انجام داده باشم.
هر گروه از مسلمانان، پیشوا و مقلد خاص خودشان را دارند حتی در بین شعبات شیعه: زیدیه یا اسماعیلیه نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شافعی امام عدهای بوده و امام محمد غزالی یا ابوحنیفه امام عدهای دیگر. من نیز از آنجا که با تحقیق به این نتیجه رسیده ام که علی و فرزندان پاکش دارای بهترین عقاید و دستورالعملهای عقیدتی و فقهی و بهترین روش زندگی بودهاند آنها را امام و پیشوای خود قرار داده ام. من عمیقاً معتقدم اگر کسی از صدق دل و خلوص نیت به خداوند و روز جزا و قرآن کریم معتقد باشد -پیرو هر امامی که باشد- و به کسی آزار نرسانده و دستورات دین را عمل کند و معتقد به یک خدا باشد وارد بهشت میشود. البته راهی که امامان ما نشان دادهاند راهی آسانتر و زیباتر و درستتر و بی خطرتر و نزدیکتر و عمیقتر و خداپسندانهتر است. البته به شرطی که شیطان و انسانهای شیطان نما بگذارند و مسیر ما را منحرف نکرده و با اندیشههای باطل و زشت، دین ما را فاسد نکنند.و به شرطی که محبت ما نسبت به امامان پس از معرفت و شناخت آنها باشد و با عمل همراه باشد. و این محبت به وادی شرک کشیده نشود. به هر حال مسیر دیگران گر چه ممکن است صددرصد درست و کامل نباشد ولی اگر پیرو آن دقت و خلوص نیت داشته باشد قطعا او نیز از همان راه پر پیچ و خم و دشوار به بهشت خواهد رسید.
خواهش میکنم این نوشتهها را از دید عقل محض بخوان و هنگام خواندن، هرچه در ذهن و اندیشه داری را دور بریز، (زیرا از کودکی ما با داستانها و اوهام زیادی بزرگ شده ایم جایی که ورد زبان مردم، کلمه لعنت به عمر است شنیدن ساز مخالف بسیار سخت و ناگوار است) گرچه برای روحیۀ احساساتی ایرانی این کار دشوار است ولی برای درک حقیقت جز این هیچ راهی نداری.
در اینکه حضرت علی÷در طول زندگی حتی برای یکبار هم مرتکب گناه نشد و از استقامتش در راه حق و حقیقت ذرهای کم نشد شک نکن ولی در این هم شک نکن که: آن انسان بزرگوار، برای یکبار هم حرف زشت و ناشایست از دهانش خارج نشد حتی به کافران و مشرکان. (به جز یکی دو مورد به منافقان و آن هم به صورت لعنت و لقب و آن هم در حضور خود آنها) او حتی یک حرف و یک عمل هم که موجب ایجاد تفرقه در جامعه باشد از خود نشان نداد. او حتی برای یکبار هم در ارائۀ مشورت و نشان دادن راه درست به دوست و دشمن شک نکرد و به حیله و نیرنگ دست نزد و همیشه در قضاوت درباره اشخاص از دید عقل محض سخن میگفت و در نهایت، خداوند را داور رسیدگی به هر ظلم و ستمی معرفی میکرد و من اینک در اینجا قصدم باز کردن همین نکات است. هر چند ابوجهلها ناراحت شوند.
حضرت علی÷امام اول من است و من میان خلافت و امامت قائل به تفاوتم. ایشان مردی برای تمام تاریخ و همه دوران بوده و حتی از زمان خود بسی جلوتر.
من قبل از نوشتن این مطالب، با تمرین و تکرار، سه حالت را در خودم ایجاد کردم که این حالات را شما نیز برای خواندن و فهمیدن این مطالب باید در خود ایجاد کنید: ۱- هر آنچه از قبل در اندیشه و احساس داشتم اعم از سخنرانی مداحان و وعاظ و کتابها و اشعار و فیلمها و... به دور ریختم و ذهنم را از تمام تلقینات پاک کردم ۲- با دید عقل محض، به مسائل نگاه کرده و آنها را مورد بررسی قرار دادم. ۳- قرآن و نهج البلاغه را ملاک اصلی خودم برای ارزیابی موارد قرار دادم. ضمناً همانطور که خواهید دید هیچگاه به طور قطع و کامل اظهار نظر نکرده مگر اینکه واقعاً و با در نظر گرفتن تمام شرایط، مطمئن به امری شده باشم.
هرجا در این کلمات، تلخی بیشتری دیدی بدانکه همانجا حقیقتتر است زیرا حقیقت همیشه تلخ است.