نتیجهگیری
در ایران همه چیز سیاست زده شده و این تخم شوم را خود آقایان کاشتند وقتی که با اعلام خلافت منصوص برای حضرت علی طی ۱۴۰۰ سال گذشته، دین را سیاست زده کردند و چون دین در همه ابعاد زندگی انسان نقش عمیق دارد به ناچار همه ابعاد از اقتصاد تا ورزش و دانشگاهها و حتی مراکز نظامی، سیاست زده شد! آری همانگونه که اگر دانشگاه، سیاست زده شد فاسد میشود و اگر نیروهای نظامی سیاست زده شدند فاسد میشود و اگر اقتصاد، سیاست زده شد فاسد میشود به همین دلیل اگر دین نیز سیاست زده شد: هم دین و هم سیاست هر دو فاسد میشود و برای همین امروزه:
مذهب سیاسی و سیاست مذهبی هر دو در ایران شکست خورده است!
۱ – تنفر از انتقاد و ایجاد بسترهای جلوگیری از انتقاد (وزارت اطلاعات و زندان اوین و حفاظت اطلاعات سپاه) باعث افزایش چاپلوسان و کاهش گویندگان حق و در نتیجه: شکل گیری استبداد و شیوع فساد در سطح جامعه میشود [۴۹].
۲- نتیجه حتمی استبداد: فساد و تبعیض طبقاتی است.
۳- استبداد، موجب سانسور و خفقان شده و این دو: باعث ترس، جهل و حماقت مردم میشود! و این لوپ (دایره بسته) شوم شیطانی باعث میشود که دیگر کسی حتی بلد نباشد حکومت را امر به معروف و نهی از منکر کند. هر چند عدهای از خوارج حزب اللهی به غلط دست به امر به معروف و نهی از منکر (و در واقع امر به منکر و نهی از معروف) میزنند.
۴- حکومت چسبیده به دین، خطرات فراوانی دارد از جمله:
- خط دهی زورکی به افکار عمومی [۵۰]: زیرا مطمئن است فقط راه او درست است و به همین دلیل در تمامی شئونات مردم فضولی میکند برای مردم از انتخاب نام فرزندان [۵۱]گرفته تا طرز پوشیدن لباس و مدل مو و.. . تا اینگونه مردم را به خیال خودش به زور به بهشت بکشاند
- کارشکنی مداوم در خصوص اقلیتها و مذاهب داخل کشور
- دشمنی و توطئه پیدا و پنهان خستگی ناپذیر با سایر ملل جهان (چون آنها مذهب دیگری دارند که به جهنم ختم میشود!) [۵۲].
- در اسلام ما: رهبری داریم در فاشیسم: رهبر، در اسلام: سخن، در فاشیسم: گوینده سخن، در اسلام: قرآن ملاک حق، در فاشیسم: افراد ملاک حق، در اسلام: افکار، در فاشیسم: افراد. و بر همین منوال است تفاوت مذهب و دین که در یک کلام: مذهب موجب تفرقه و کین توزی است و دین موجب اتحاد و دوستی!
و این عوامل باعث تکرار تاریخ میشود و اینکه حسین و حسینیان بارها و بارها در مسلخ تاریخ، شهید شوند. همان تاریخی که به قول دکتر شریعتی و ویلیام جیمز آمریکایی: ((مذهب حاکم بر تاریخ، مذهب شرک بوده است و اکنون نیز چنین است!))
تابستان ۱۳۸۹
[۴۹] توسعه و تضاد فرامرز رفیع پور [۵۰] نمونه بارز و تابلوی آن در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ بود که وقتی مردم داشتند دست میزدند آنها را وادار به گفتن الله اکبر کردند. البته الله اکبر بهتر از دست زدن است ولی در اینجا منظور من خط دهی به افکار عمومی است. چرا مردم نباید خودشان باشند ؟!!! [۵۱] مسئول گزینش یکی از ادارات دولتی هنگام تحلیل فرد متقاضی استخدام گفته بود... بله خوب.. اسمش هم که پرویز است و همین خیلی چیزها را میرساند! (آری همین خریتهای شما خیلی چیزها را میرساند). [۵۲] به عبارت ولی امر مسلمین جهان دقت کنید از داخل آن خیلی چیزها استخراج میشود.