شایعه ضربه زدن عمر به فاطمه زهراء:
ایشان به یکی از نتائجی که بدان دست یافتهاند اشاره داشته روشن ساختند که: شایعه شکستن عمر سینه دختر رسول اکرم جفاطمه زهراء، و سقط شدن جنین ایشان در هنگام بیعت گرفتن برای خلافت ابوبکر الصدیق پس از وفات رسول خدا جهیچ دلیل و مدرک تاریخی و واقعی ندارد.
و گفتند: «این افسانهای است که در قرن دوم ساخته و پرداخته شد وبا مرور زمان کم کم شاخ و برگ گرفت، تا اینکه یک کلاغ چهل کلاغ شد. و برخی از قصه پردازان سنی آن را تکرار کردند، وهیچ اثری از آن در کتابهای مؤرخان و محققان اهل سنت نیست. و با گذشت زمان، برخی از دروغ پردازان شیعه در قرن چهارم و پنجم هجری آن را گرفته شاخ و برگ دادند، تا بدینصورت افسانهای وخرافی کنونی به بازار آمد».
و در حقیقت این دسیسه و نیرنگی بود برای نجات دادن تئوری «امامت الهی» که بیعت حضرت امام علی با هر یک از خلیفههای پیشین خود ابوبکر صدیق -پدر زن رسول اکرم- وعمر فاروق -پدر زن دیگر رسول اکرم- و عثمان ذی النورین -داماد پیامبر اکرم- آن را از ریشه بر میکند. چرا که اگر چنانچه این فرضیه حقیقت میداشت هرگز حضرت علی ÷نمیتوانست با آنها بیعت کند.
آنها با این قصه ساختگی خواستند بگویند که این بیعت با زور از امام علی ÷-شیر خدا و فاتح خیبر!- پس از حمله به خانوادهاش و شکستن سینه فاطمه زهراء گرفته شد!.
آقای کاتب در ادامه گفتند: «از این قصه ساختگی هیچ اثری در کتابهای عمده و اساسی و قابل اعتماد شیعه نمییابی. بطور مثال، آقای کلینی در کتابش «الكافی» هیچ یادی از آن ننموده، در حالیکه او کتاب «سلیم بن قیس الهلالی» -را که ادعاء سوزاندن عمر در خانه فاطمه و زدن ایشان و اسقاط جنینش به آن نسبت داده میشود-، را بخوبی مطالعه کرده و در دسترش بوده است.
ایشان بدین نقطه نیز اشاره داشتند که روابط اجتماعی و خانوادگی در سطح بسیار عالی و خوبی که بین حضرت امام علی ÷و خلیفه دوم حضرت عمر بن الخطاب بوده خود نشانگر دروغ بودن این افسانه است. این روابط تا جایی محترمانه و دوستانه و نزدیک بود که حضرت امام علی با کمال خوشحالی جگر گوشه و دختر نازنینش از دامن دختر رسول اکرم ج(فاطمه الزهراء) که «ام کلثوم» نام داشت را به عقد ازدواج خلیفه دوم حضرت عمر بن الخطاب در آوردند.
بعد از این آیا تصور میرود که آن صحابی و یار بزرگوار پیامبر اکرم جخدای ناخواسته جگر گوشهی رسول خدا و مادر خانمشان را چنین مورد ضرب و شتم قسرار دهند؟!.
این افسانهای است که هیچ عاقلی نمیتواند آن را قبول کند!.
و ایشان بر این نقطه نیز تأکید داشتند که شیخ مفید که از بارزترین دانشمندان و علماء شیعه است کتاب «الهلالی» را دروغ و موضوع و ساختگی دانسته و گفته که در این کتاب تحریفات بسیاری روی داده، غیر قابل اعتماد بوده و هیچ ارزش علمی و تاریخی ندارد. و این سخن همه محققان و پژوهشگران شیعه است.