فاطمه زهرا رضی الله عنها وفات یا شهادت

فهرست کتاب

سنی می‌گوید:

سنی می‌گوید:

پیامبر فرمود: هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است. باز سنی می‌گوید: پیامبر این روایت را وقتی فرمود که علی می‌خواست با زن دوم گرفتن، فاطمه را بیازارد.

شیعه می‌گوید: سنی روایت کرده است و ما فقط قسمت اولش را قبول داریم.

اگر قبول دارید پس باید همه را قبول کنید.

برای درک ژرفای حماقت این مردم به این مثال توجه کنید:

مثل این که ما بگوییم: فلان کس، حضرت محمد را در بلخ ملاقات کرد و از ایشان روایتی نقل کرد که حضرت عمر و حضرت حسن، بد است. جهنمی هستند (نعوذ بالله) حال یک احمق بیاید و این حدیث را قبول کند که گفته است: حضرت عمر (نعوذ بالله) جهنمی است! اما قسمتی را که درباره حسن است، بگوید: دروغ است چون حضرت محمد اصلاً به بلخ نرفته‌اند.

اگر دروغ است خب درباره حضرت عمر هم دروغ است!!؟.

قربانی برم خدا را یک بام دو هوا را!.

اما در شرح حدیث:

باید دید حدیث برای چه موضوعی است؟

باید فقیهانه به معنی احادیث بنگریم:

و به یقین منظور پیامبر این بود که هرکس فاطمه را به ناحق بیازارد، مرا آزرده است.

و ابوبکر با دختر پیامبر دعوای شخصی نداشت، فاطمه از بیت المال چیزی می‌خواست که حقش نبود و خلیفه نپذیرفت. پیش از این نیز، فاطمه در زمان رسول الله از بیت المال یک خادم خواست و رسول الله نپذیرفت. اگر کار پیامبر درست است، پس کار ابوبکر هم هست.

و حدیث داریم که رسول الله فرمود: «مَنْ آذَى عَلِيًّا فَقَدْ آذَانِى». «هرکس علی را آزرد، مرا آزرده است»، این درست است، اما معنی مطلق ندارد، آن را در جا و مکان و زمان و حالت خاصی گفته است.

در کتاب‌های ما هست که فاطمهلبا شوهرش دعوا کرد اما ما کج اندیش نیستیم و می‌دانیم منظور پیامبر دعوای بین زن و شوهر نبوده است.

یا این حدیث را ببینید: «أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ آذَى الْعَبَّاسَ فَقَدْ آذَانِى إِنَّمَا عَمُّ الرَّجُلِ صِنْوُ أَبِيهِ». «ای مردم، هرکس عباس را آزار داد، مرا آزار داده است، بدرستی که عمو، جای پدر است».

در کتاب‌های ما هست که علی و عباس با یکدیگر درباره تقسیم فدک اختلاف کردند و کارشان به قاضی کشید. خب حالا معما چگونه حل می‌شود؟! ما هم مثل شما بگوییم:

علی مردی را که جای پدرش بود، آزار داد و با آزار عباس، عمویش، پیامبر را هم آزار داد؟!.

نه، منظور پیامبر این است که هرکس به ناحق علی و عباس را آزار داد، مرا آزار داده‌است.

و این حدیث را ببینید: رسول الله فرمود:

«من آذى ذميا فأنا خصمه».

«هرکس که یک ذمی ـ (اهل کتابی که زیر حکومت اسلامی زندگی می‌کند) را آزار دهد من دشمنش هستم».

حالا ما به ذمی اهل کتاب بد نگوییم؟؟!! بله، نمی‌گوییم، اما اگر کار غلطی کرد، می‌گوییم. معنی حدیث مطلق نیست.

حضرت ابوبکر هم مقام والایی داشت و یار رسول الله بود، پس مقام او بالاتر از فاطمه است (پیش ما)، پس ما هم نمی‌توانیم قبول کنیم که حق فاطمه را به او نداده است، به خصوص که در این دادن و ندادن برای ابوبکر فایدۀ مادی در کار نبود.

و حضرت فاطمه معصوم نبود، می‌توانست خطایی کند و تا آخر عمر بر خطای خود پافشاری نماید! این طور زیاد شده است مثل عدم بیعت سعد بن عباده (با آن مقام بالا) با ابوبکر، مثل جنگ اصحاب پیامبر به رهبری معاویه علیه خلیفۀ راشد علی! بشر که معصوم نیست بجز انبیا. شما از فاطمه اله ساخته اید و این را انتظار نداشته باشید که ما قبول کنیم!.

ما از زبان عایشه حدیثی داریم که فاطمه مُرد در حالی که از ابوبکر ناراضی بود و حدیثی داریم که راضی شد! علمای ما جمع بین این دو حدیث را این طور دیده‌اند که عایشه مطابق علم خود گمان کرد فاطمه تا دم مرگ (مدت ۶ ماه) از ابوبکر ناراضی بود و خبر از عیادت ابوبکر از فاطمه و صلح طرفین و رضایت فاطمه از ابوبکر ندارد! عجیب است از این شیادان از کتاب ما به نفع خودشان دلیل می‌آورند، اما دلایلی از کتاب ما را که بر ضدشان است قبول نمی‌کنند.