مقدمه
﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا ١ قَيِّمًا لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا٢ مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا٣﴾[الكهف: ۱-۳].
والصلاة والسلام على من كانت معجزته القرآن وكان إمامه القرآن وكان ربيع صدره ونور قلبه وجلاء حزنه القرآن، محمد بن عبدالله وعلى آله وصحبه الذين آمنوا به وعزروه ونصروه والتبعوا نوراً الذي أنزل معه أولئك هم المفلحون وعلى كل من اتبعهم بإحسان إلى يوم الدين.
خداوند متعال را شکرگزارم که نعمت هدایت را نصیبمان گرداند و ما را از امت حضرت محمد جقرار داد، درود و رحمت بیوقفهی پروردگار بر روح پر فتوح و والا مقام حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی جو آل و اصحاب و رهروان واقعی ایشان تا روز قیامت.
هنگامی که باران در منطقهای میبارد، عکس العملهای زمین در مقابل آن باران به سه شیوه است: یا زمین گُل میرویاند و یا خار و در غیر این صورت کویری است بیگیاه. قاعدتاً ایدئولوژی هم شبیه باران است و مردم در مقابل هر ایدئولوژی سه دسته میشوند: اول، کسانی که موفق ایدئولوژی هستند. دوم، کسانی که مخالف آن ایدئولوژی هستند. سوم، کسانی که رأی ممتنع نسبت به ایدئولوژی دارند و عکس العملی خنثی.
این تقسیمبندی خاص یک دورهی زمانی نیست؛ بلکه در اعصار و دورههای مختلف این قاعده وجود دارد و مخالفان و موافقان و ممتنعین ایدئولوژی از زمان پیدایش آن تفکر تا زمان انهدام آن باقی میمانند، و دین اسلام هم از این قاعده مستثنی نیست.
در این عصر هم دین اسلام موافقان و مخالفان خودش را دارد و مخالفان قرآن و پیامبر جدست از انتقادهای مغرضانه بر نخواهند داشت، کسانی که پیامبرعرا خاصمانه انتقاد میکنند و نه به پیامبر جو نه به روز آخرت، ولی این بیباوران هر روز باد انتقاد خود را از طرفی به اعتقادات ما رو میکنند و نهالهای باریک و غیر مستحکم در این طوفانهای وحشتناک به دست نابودی و هلاکت سپرده میشوند، این منتقدان غیر منصف از اریشه مریضند و آثار آن در ظاهر شاخهها و یا میوههای آن درخت دیده میشود، پس اگر قرار است ما نسبت به آنها اقدامی انجام دهیم، باید از ریشه شروع کنیم، کسانی که انتقاد میکنند، یا از روی جهالت و سادگی است که کسانی را دیدهاند پیامبرعو قرآن را یا با گفتار و یا با کردار به شیوهای زشت معرفی کردهاند و چهرهای زشت از ایشان کشیدهاند و به جامعه معرفی نمودهاند و از آنها متاثر شدهاند، و یا از روی هدفی خاص و از پیش تعیین شده با اسلام مبارزه میکنند. با این حال در کل همچنان که گفتیم، دشمنان مغرض و یا ساده دین همیشه در کمین ضربهزنی نشستهاند و دوستان واقعی دین هم در تلاش و تکاپو هستند تا آن چهرهی زشت و غیر واقعی را از چهرهی واقعی دین بزدایند و بنده نه به عنوان عالم، بلکه به عنوان عاشق واقعی رسول الله جقلم به دست گرفتهام و میخواهم علاقهی خود را به ایشان ابراز دارم و دست به دفاع از ساحت مقدس ایشان و قرآن کریم نمایم، به امید این که ایشان هم در روز قیامت به دفاع از بنده همت گمارد. من با قلم کم جوهر خود و ایشان به اذن خداوند با شفاعت بُرای خویش. خداوندا! این تیر بندهی بیبضاعت خود را به هدف والایش برسان، هرچند نه تیر من آن توانایی را دارد و نه تیرانداز آن، قدرت را دارد اما تیر خود را به امید لطف و مرحمت الله ذوالجلال پرتاب میکنم، به امید اصابت به رحمت خداوند و شفاعت نبی رحمت. بنده در این مهم سعی بر آن داشتهام که در درجهی اول ادعای بشر پراکندگان را نفی و در درجهی دوم نبوت پیامبر و حقانیت قرآن و الهی بودن آن را اثبات کنم.
و از خداوند متعال خواهان شفای عاجل درون مغرضان و جاهلان هستم و خداوند هادی آنها را به نعمت هدایت مرهم بخشد و آنها را از گمراهی و سرگشتگی و کجفهمی نجات دهد و در دنیا و آخرت رستگارشان گرداند.
ضمن سپاس از پروردگار و با استناد به حدیث شریف نبوی «مَنْ لَمْ يَشْكُرِ النَّاسَ لَمْ يَشْكُرِ اللَّهَ»از خانوادهی عزیزم مخصوصاً از پدر زحمتکش و دوست واقعی و دلسوزم، کمال تشکر را دارم و طول عمر با برکت را برای ایشان آرزو و برای مادر و رهبر زندگیام مغفرت و رضوان نعیم را مسالت مینمایم. همچنین از برادر عزیز و مهربانم، اسماعیل کسنزانی کمال تشکر را دارم که در بازخوانی کتاب مرا یاری فرمودند و از خداوند منان سرانجام خیر و نیکی را برای ایشان خواستارم.
و در پایان از تمام خوانندگان گرامی خواستارم که با انتقادات دلسوزانهی خویش مسیر را بر ما هموار گردانند.
والسلام علی من اتبع الهدی
۵/ ۱۰/ ۸۶
بهزاد مولائی- سقز