۱۱) چرا نویسنده باید خود را مخفی نگه دارد؟
وقتی قرار است کسی کتابی را به رشتهی تحریر درآورد، با نام خود آن کتاب را معرفی خواهد نمود تا معرف نویسنده بوده و خود را با آن فردی شاخص و معرفیشده تلقی نماید، چه لزومی دارد فردی کتابی را که خود نوشته است با نام دیگری به چاپ رساند یا معرفی نماید!؟ و در راه ابلاغ آن از هیچ کوششی دریغ نورزد و هر رنجی را به جان و دل بخرد، اذیتش کنند و از کاشانهی خود اخراج نمایند، محاصرهی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شود، عقل هرگز چنین چیزی را قبول ندارد و نخواهد کرد.
تمام یک میلیارد و دویست میلیون نفر مسلمان کنونی جهان قرآن را کتابی از جانب خداأمیدانند، نه پیامبر جپس در این کار چه افتخاری نصیب ایشان جشده است؟ برترین ویژگی قرآن این است که کتاب خداوند متعالأبوده و در برگیرنده پیام الهی است و به کرات این موضوع در قرآن آمده است و حتی با کنایه یک بار هم در قرآن این کلام به ایشان نسبت داده نشده است.
به آیات زیر در این مورد توجه فرمایید.
خداوند متعال در آیهی اول سوره «هود» چنین میفرماید:
﴿الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ١﴾[هود:۱].
«الف، لام، را [۳۱](این قرآن) کتابی است که آیات آن (توسط خداوند) استوار گردیده و سپس از جانب خداوند حکیم و آگاه شرح و بیان شده است».
همچنین خطاب به پیامبر جچنین میفرماید:
﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ٦﴾[النمل: ۶].
«به راستی تو قرآن را از جانب (خداوند) حکیم و آگاه دریافت میداری».
همچنین در جایی دیگر چنین آمده است:
﴿وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا١٠٥﴾[الإسراء: ۱۰۵].
«ما (قرآن) را بر پایهی حق نازل کردهایم و نازل شده است تا حق را (در بین مردم) اقامه کند و تو را جز به عنوان بشارتدهنده و هشداردهنده نفرستادهایم».
برخی از علما در ارتباط با این آیه که خداوند میفرماید:
﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾[الإسراء: ۸۵].
«در مورد روح از تو میپرسند، بگو: روح جزو اموری است که تنها خداوند از آن آگاه است...»
میگویند: روح که در مورد آن سؤال شده است، قرآن آست؛ زیرا عبارت قبل و بعد از آن در مورد قرآن سخن میگوید و در این مورد تردیدی وجود ندارد، روح القا شده از جانب خداوندأمیباشد.
شاید این آیه از سورهی نحل دلیلی بر اثبات این مدعا باشد که میفرماید:
﴿يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ٢﴾[النحل: ۲].
«خداوند به فرمان خود فرشتگان را همراه با وحی بر هر یک از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد، مبنی بر این که نازل مینمود، هشدار بدهید که جز من معبودی وجود ندارد، پس راه پرهیزگاری مرا پیش بگیرید».
همچنین فرمودهی خداوندأ«در اواخر سورهی شوری» نیز این امر را تایید میکند، آنجا که میفرماید:
﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ٥٢﴾[الشورى: ۵۲].
«همانگونه (که به پیامبران پیشین وحی کردهایم) بر تو نیز روح فرمان خود را (که قرآن است و مایهی حیات واقعی انسانهاست) نازل نمودیم، تو نمیدانستی کتاب چیست و ایمان کدام است، و لیکن ما قرآن را نور درخشانی قرار دادهایم که هریک از بندگانمان را که بخواهیم به واسطهی آن هدایت میکنیم».
قرآن روحی ربانی است که عقلها و قلبها را حیات میبخشد و قوانینی الهی که زندگی افراد و ملتها را سر و سامان میدهد، مقتضای حکمت خداوند آن بوده است که قرآن به مرور زمان و در ارتباط با رویدادها نازل شود، تا در دلها ریشهدارتر و در اندیشهها تاثیر گذارتر باشد، در بیان قرآن کریم آیات خداوند با واقعیتها سروکار پیدا میکند و به پرسشها پاسخ میدهد و در راستای رویارویی با مصایب و مشکلاتی که برای پیامبر جو اصحاب او پیش میآید، قلوب آنان را قوت میبخشد. در همین ارتباط خداوند متعال میفرماید:
﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا٣٢ وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا٣٣﴾[الفرقان: ۳۲-۳۳].
«کافران میگویند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟ ما اینگونه آن را نازل میکنیم تا به وسیلهی آن دل تو را استوار گردانیم و آن را به تدریج بر تو فرو میخوانیم و (این کافران) هیچ مثالی را برای تو نمیآورند، مگر آن که ما حقیقت مطلب و بهترین تفسیر آن را برای تو بیان میکنیم».
از نظر خداوند اول و آخرت قرآن معلوم بود و در «لوح المحفوظ» یا «کتاب مکنون» ثبت و ضبط بوده است، چنان که در آیات اول تا چهارم زخرف میفرماید:
﴿حم١ وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ٢ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ٣ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ٤﴾[الزخرف: ۱-۴].
«حا، میم. سوگند به کتاب روشن و روشنگرا! ما آن را قرآنی با زبان عربی گردانیدیم، تا شما در (آیات آن) بیندیشید. و این قرآن در لوح محفوظ در نزد ما از منزلت والا و استواری برخوردار است».
﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ٢١ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ٢٢﴾[البروج: ۲۱-۲۲].
«بلکه آن قرآن با عظمت در لوح محفوظ (مصون) است».
ضروری است قرآن را به عنوان کلام خداوند در نظر بگیریم که بیانگر اموری است که آنها را برای آفریدگان خود دوست میدارد و میپسندد، همان گونه که میفرماید:
﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ٦﴾[التوبة: ۶].
«اگر یکی از مشرکان از تو خواست، او را پناه بده تا کلام خداوند را بشنود، پس از آن او را به محل امن (و مأوای قوم) خویش برسان».
و یا این که خداوند در بیان مسئولیت جبرییل، کلام را به خود نسبت داده نه رسول اکرم ج، آنجا که فرموده:
﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ١٩٢ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ١٩٣ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ١٩٤ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ١٩٥﴾[الشعراء: ۱٩۲-۱٩۵].
«این قرآن فروفرستادهی پروردگار جهانیان است. جبرییل آن را فرو آورده است. بر قلب تو تا از جملهی هشداردهندگان باشی. به زبان عربی روشن».
﴿سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى٦﴾[الأعلى: ۶].
«ما این چنین (آیات خود را) بر تو خواهیم خواند و تو آنها را فراموش نخواهی کرد».
و همچنان میفرماید:
﴿وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا٢٧﴾[الكهف: ۲٧].
«آنچه را از کتاب پروردگارت بر تو وحی شده است، تلاوت کن. هیچ چیز تغییر دهندهی کلمات او نیست و به جز درگاه او پناهگاهی نمییابی».
﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ٢٩﴾[ص: ۲٩].
«(ای محمد! این قرآن) کتاب پرخیر و برکتی است و آن را برای تو فرو فرستادهایم تا در بارهی آیههایش بیندیشید و خردمندان پند گیرند».
﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ٦٧﴾[المائدة: ۶٧].
«ای فرستادهی (خدا، محمد مصطفی!) هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است (به تمام و کمال و بدون هیچ گونه خوف و هراسی به مردم) برسان (و آنان را بدان دعوت کن) و اگر چنین نکنی، رسالت خدا را (به مردم) نرساندهای (و ایشان را بدان فرا نخواندهای، چرا که تبلیغ جمیع اوامر و احکام بر عهدهی توست و کتمان جز از جانب تو، کتمان کل به شمار میآید) و خداوند تو را از (خطرات احتمالی کافران و اذیت و آزار) مردمان محفوظ میدارد، (زیرا سنت خدا بر این جاری است که باطل بر حق پیروز نمیشود و) خداوند گروه کافران (و مشرکانی را که در صدد اذیت و آزار تو بر میآیند و از تو میخواهند برابر خواست آنان دین خدا را تبلیغ کنی، موفق نمیگرداند و به راه راست ایشان) را هدایت نمینماید».
عایشهلمیگوید: (اگر قرار بود محمد جچیزی از وحی را کتمان کند، این آیات را بایستی کتمان و پنهان مینمود).
﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا٣٧﴾[الأحزاب: ۳٧].
«(یادآور شو) زمانی را که به کسی (زید بن حارثه نام) که خداوند (با هدایتدادن وی به اسلام) بدو نعمت داده بود و تو نیز (با تربیتکردن و آزادنمودن وی) بدو لطف کرده بودی، میگفتی: همسرت (زینب بنت جحش) را نگاه دار و از خدا بترس... (ای پیغمبر!) تو چیزی را در دل پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میسازد و از مردم میترسیدی، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی. هنگامی که زید نیاز خود را بدو به پایان برد (و بر اثر سنگدلی و ناسازگاری زینب، مجبور به طلاق شد و وی را رها کرد). ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندگان خود نباشد، بدان گاه که نیاز خود را بدانان به پایان ببرند (و طلاقشان دهند) فرمان خدا باید انجام بشود».
﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ١﴾[التحريم: ۱].
«ای پیامبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده است، به خاطر خشنودساختن همسرانت، بر خود حرام میکنی؟ خداوند آمرزگار مهربانی است (و تو را و همسران تو را میبخشاید)».
رسول خدا جبا بهرهگیری از آن چه خداوند به او آموخته بود، آیات قرآنی را برای مسلمانان تبیین مینمود، همچنان که خداوند میفرماید:
﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ٤٤﴾[النحل: ۴۴].
«(پیغمبران را) همراه با دلایل روشن و معجزات آشکار (دال بر پیغمبری ایشان) و همراه با کتابها فرستادهایم و قرآن را بر تو نازل کردهایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است (که احکام و تعلیمات اسلامی است) و تا این که آنان (قرآن را مطالعه کنند و در بارهی مطالب آن بیندیشند)».
کسانی که قرآن را یک «دستاورد فرهنگی» و بازتاب و برآیند فرهنگ عربی رایج در حجاز در ایام نزول قرآن یا ظهور آن- زیرا اینان قرآن را نازل شده از آسمان نمیدانند [۳۲]- قلمداد میکنند، این گونه نگریستن به قرآن اساس در هم آمیختن مسایل و به بیراههرفتن و مخالفت با حقیقت و در تضاد با عقاید اسلامی است.
[۳۱] این نوع حروف را در حروف مقطعه مینامند که ۲٩ سوره قرآن با آنها آغاز میشود. [۳۲] دکتر نصر حامد ابوزید در مورد قرآن این گونه اظهار نظر کرده است و دکتر محمد عماره در کتاب «التفکر المارکسی للإسلام» (دارالشروق، قاهره) به صورت علمی دیدگاه او را مورد نقد و بررسی قرار داده است، مطالعهی این کتاب توصیه میشود. به نقل از کتاب قرآن منشور زندگی، دکتر یوسف قرضاوی.