چگونگی هدایت یافتن امیر از زبان خودش:
در اواخر دوران کمونیستی، احساس خیلی بدی داشتم. انگار که از در و دیوار بر من نفرین و لعنت فرومیبارید. خیلی پریشان و مضطرب بودم؛ حتی هنگام خواب هم دچار کابوس و حالتهای وحشتناکی میشدم. اگر میخواستم دری را باز کنم ولی موفق نمیشدم، خیال میکردم که در و دیوار هم با من لج کردهاند.
شبی از شبها خیلی نگران و مضطرب بودم. همه جا برایم تاریک و سیاه بود. نمیتوانستم بخوابم. ناخودآگاه برخاستم، میخواستم نماز بخوانم- در اوج دوران کمونیستی-. نیرویی بیرونی مرا بسمت دستشوییهای (وضوخانه) خوابگاه میبرد. وضو گرفتم؛ همان وضویی که از دوستان کرد دیده بودم. احساس عجیبی داشتم. به اتاقم برگشتم. هنگامیکه تکبیرة الإحرام را گفتم؛ خواستم دستهایم را رها کرده و- مانند شیعهها- پایین بیندازم؛ اما نتوانستم. انگار نیرویی قوی جلوی حرکت دستم را گرفته بود. من هم که دیدم نمیتوانم دستم را پایین بیاندازم؛ آنها را همان وسط راه همانند سنّیها روی سینه قرار دادم و ۲ رکعت نماز خواندم.
بعد از نماز احساس خیلی خوبی داشتم. احساس کردم که تاریکی و ظلمتها از بین رفته است و دیگر از در و دیوار بر من لعنت و نفرین نمیریزد. بسیار شاد و خوشحال بودم».
پایه علمی وی در سفرهای بلوچستان و دیدار با علمای توحیدی و مجاهد آن دیار که یکی از آنها شهید باذن الله شیخ علی دهواری بود، شکل گرفت. وی همیشه رابطهای صمیمی با شیخ علی و علمایی دیگر (که از ذکر نامشان معذور هستیم) داشت و بسیار تحت تاثیر عقیده صحیح و پایبندیشان به سنت و همچنین سادگییشان قرار گرفته که خود همیشه این را میگفت.
پس از اخراج از دانشگاه که مهمترین سبب آن، عقیده وی و دعوت دانشجویان دیگر به این عقیده بود، به شهرش آبادان بازمیگردد اما (همانند بسیاری از جوانان هدایت یافته آن دیار) با آزار و اذیت خانواده و جاسوسان دولت و... روبرو میشود و ناچارا به جنوب کشور (منطقه بندرلنگه و بندرخمیر) سفرکرده و در آنجا با دوستان و همفکران جدیدش دوست شده و روز بروز انس و محبت بینشان بیشتر شده و زندگی و ماندن در آنجا را برمی گزیند و بالاخره امیر در همانجا ازدواج میکند و دیگر به شهر پدریش آبادان باز نمیگردد.
او به همسرش و خانواده ایشان بسیار علاقهمند و وابسته بود. در واقع آنها در قلب امیر جایگزین خانواده پدریش شده بودند که امیر را آزرده و از خود رانده بودند.
زندگی جدید وی و اوج رشدعلمی او در جنوب با دیدار بسیاری از علماء و دانشمندان اهل سنت و مطالعه کتابهای بسیاری در علوم اسلامی بخصوص درعقیده و حدیث و متاثرشدن از کتابهای شیخ آلبانی/علیه و... شکل میگیرد.