اَلْجـُمْلَةُ الْاِسْمِیَّةُ الَّتِیْ دَخَلَتْ عَلَیْها حَرْفُ «اِنَّ»
جملهی اسمیّه که بر آن حرف «اِنَّ» وارد شده باشد
(۱) «اِنَّ مِنَ الْبَیانِ لَسِحْراً.»
۱- «بیگمان، پارهای از بیانها، افسونگر و سحرآمیز است (و انسان را تحت تأثیر و تحت الشعاع قرار میدهد.)»
[این حدیث را بخاری در باب «مایجوز من الشعر و الرجز» روایت کرده است.]
(۲) «اِنَّ مِنَ الشِّعْرِ حِكْمَةٌ.»
۲- «بیتردید، پارهای از سرودهها، حکمت و فرزانگی است».
[این حدیث را بخاری در باب «مایجوز من الشعر و الرجز» روایت کرده است.]
(۳) «اِنَّ مِنَ الْعِلْمِ جَهْلًا.»
۳- «بیشک، برخی از دانشها، بیفرهنگی و نادانی است».
[این حدیث را ابوداود در باب «ماجاء فی الشعر» روایت کرده است.]
(۴) «وَ اِنَّ مِنَ الْقَوْلِ عَیالاً.»
۴- «بیگمان پارهای از سخنان، (برای گویندگان و شنوندگان، در دنیا و آخرت) باعث عذاب و کیفر و عقاب و وبال است».
[این حدیث را ابوداود در باب «ماجاء فی الشعر» روایت کرده است.]
(۵) «اِنَّ یَسِیْرَ الرِّیاءِ شِرْكٌ.»
۵- «بیگمان، ریا و تظاهر اندک نیز از زمرهی کارهای شرکآمیز است».
[این حدیث را ابن ماجه در باب «من ترجی له سلامة من الفتن» روایت کرده است.]
(۶) «اِنَّ السَّعِیْدَ لِمَنْ جُنِّبَ الْفِتَنَ.»
۶- «بیگمان، نیکبخت واقعی و راستین، کسی است که از فتنهها دور شده باشد (یعنی از آنها محفوظ و مصون مانده باشد.)»
[این حدیث را ابوداوددر باب «فی النهی عن السعی فی الفتنة» روایت کرده است.]
(۷) «اِنَّ الْـمُسْتَشارَ مُؤْتَمَنٌ.»
۷- «کسی که مورد مشورت قرار میگیرد، در حقیقت امانتدار و مورد اطمینان است.»
[این حدیث را ترمذی در باب «ماجاء فی معیشة اصحاب النبی ج» روایت کرده است.]
(۸) «اِنَّ الْوَلَدَ مَبْخَلَةٌ مَّجْبَنَةٌ.»
۸- «بیگمان، داشتن فرزند (و اندیشهی اداره و تربیّت او،) باعث بخل و تنگ چشمی و ترس و بزدلی میگردد.»
[این حدیث را حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، و ابن ماجه در باب «برّ الوالد و الاحسان الی البنات» روایت کردهاند.]
(۹) «اِنَّ الصِّدْقَ طَمَأْنِیْنَةٌ.»
۹- «بیتردید، راستی و صداقت، آرامش میآفریند.»
[این حدیث را مسلم در «صحیح» خویش روایت کرده است.]
(۱۰) «وَ اِنَّ الْكِذْبَ رِیْبَةٌ.»
۱۰- «و بیگمان، دروغ، شک و تردید و ناآرامی و بیقراری میآفریند.»
[این حدیث را ترمذی در «سُنَن» خویش روایت کرده است.]
(۱۱) «اِنَّ اللهَ تَعالی جَمِیْلٌ، یُحِبُّ الْـجَمالَ.»
۱۱- «بیگمان، خداوند بلندمرتبه زیبا است و زیبایی را دوست میدارد.»
[این حدیث را مسلم در باب «تحریم الکبر و بیانه» روایت کرده است.]
(۱۲) «اِنَّ لِكُلِّ شَیْءٍ شِرَّةٌ، وَّ لِكُلِّ شِرَّةٍ فَتْرَةٌ.»
۱۲- «بیگمان، برای هر چیز، (تا مدّتی) نشاط و رغبت و تمایل و تیزی وجود خواهد داشت؛ آنگاه هر نشاط و تیزی، ضعف و سستی در پی خواهد داشت». (پیامبرجدر حدیثی دیگر میفرمایند: «هر عبادتی، تا مدتی نشاط و رغبتی دارد؛ آنگاه به سستی مبدّل میگردد؛ پس هر آن کس که رغبت عبادتش به سنّت من باشد، راه یافته است؛ و هر آن کس که با سنّت من مخالفت ورزد، در حقیقت بیراه گشته است و کردارش در تباهی است؛ امّا من، هم نماز میخوانم و هم میخوابم، و هم روزه میگیرم و هم در روزهایی افطار میکنم، و هم میخندم و هم گریه میکنم؛ پس هر آن کس که از روش و سنّت من رویگردان شود، از من نیست.»)
[این حدیث را ترمذی در ابواب «صفة القیامة» روایت کرده است.]
(۱۳) «اِنَّ الرِّزْقَ لَیَطْلُبُ الْعَبْدَ كَما یَطْلُبُهُ أَجَلُهُ.»
۱۳- «بیگمان رزق و روزی، در پی انسان است همانگونه که اجل و سررسید زندگی، او را میجوید؛ (و حدیث صحیح، چنین است: «بیگمان رزق و روزی، بیشتر از اجل و سررسید زندگی،انسان را میجوید.»)
[این حدیث را ابن حبّان در «صحیحی» خویش روایت کرده است.]
(۱۴) «اِنَّ الشَّیْطانَ یَجْرِیْ مِنَ الْاِنْسانِ مَجْرَی الدَّمِ.»
۱۴- «بیگمان، شیطان به سان جریان خون، در رگ انسان جریان مییابد.»
[این حدیث را بخاری در باب «صفة ابلیس و جنوده» روایت کرده است.]
(۱۵) «اِنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ فِتْنَةً، وَ فِتْنَةُ أُمَّتِیْ اَلْمالُ.»
۱۵- «بیگمان برای هر جامعهای، وسیلهی آزمونی است و وسیلهی آزمون امّت من، مال و دارایی است.»
[این حدیث را ترمذی در «سُنَن» خویش روایت کرده است.]
(۱۶) «اِنَّ أَسْرَعَ الدُّعاءِ اِجابَةً، دَعْوَةُ غائِبٍ لِّغائِبٍ.»
۱۶- «بیگمان، سریعترین دعایی که در بارگاه خدا پذیرفته میشود، دعایی است که غایب در حق غایب کند.»
[این حدیث را ابوداود در باب «الدعاء بظهر الغیب» روایت کرده است.]
(۱۷) «اِنَّ الرَّجُلَ لَیُحْرَمُ الرِّزْقَ بِالذَّنْبِ یُصِیْبُهُ.»
۱۷- «بیگمان، انسان به کیفر گناه و بیدادی که بدان دست مییازد، از رزق و روزی خویش، بیبهره میشود.»
[این حدیث را ابن ماجه در باب «العقوبات» روایت کرده است.]
(۱۸) «اِنَّ نَفْساً لَّنْ تَمُوْتَ حَتّی تَسْتَكْمِلَ رِزْقَها.»
۱۸- «بیگمان، هیچکسی جهان را بدرود نمیگوید، جز اینکه با آمدن آخرین روز زندگیاش، اجل و سررسید او فرا رسد و رزق و روزی خود را به پایان برد. (یعنی، هیچکس تا زمانی که رزق و روزیاش کامل نشده باشد، نمیمیرد.)»
[این حدیث را شهاب در «مُسنَد» خویش، و ابن ماجه در باب «الاقتصاد فی طلب المعیشة» روایت کردهاند.]
(۱۹) «اِنَّ الصَّدَقَةَ لَتُطْفِیءُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ تَدْفَعُ مِیْتَةَ السُّوءِ.»
۱۹- «بیگمان، دَهش و صدقهدادن، خشم خدا را فرو مینشاند و از مرگ بد، جلوگیری میکند».
[این حدیث را ترمذی در باب «ما جاء فی فضل الصدقة» روایت کرده است.]
(۲۰) «اِنَّكَ لَسْتَ بِخَیْرٍ مِّنْ أَحْمَرَ وَ لا أَسْوَدَ اِلَّا أَنْ تَفْضُلَهُ بِتَقْوی.»
۲۰- «بیگمان، تو بر سرخپوست و سیاهپوست، برتری و فضیلتی نداری،مگر آن که با نیروی تقوا و پرهیزگاری، بر آنها تفوّق و برتری بیابی».
[این حدیث را احمد بن حنبل در «مُسنَد» خویش روایت کرده است.]
(۲۱) «اِنَّ اللهَ لایَنْظُرُ اِلی صُوَرِكُمْ، وَ أَمْوالِكُمْ وَ لكِنْ یَّنْظُرُ اِلَی قُلُوْبِكُمْ، وَ أَعْمالِكُمْ.»
۲۱- «بیگمان، خداوند بر چهرهها و داراییهای شما نمینگرد، بلکه به دلها و عملکردهای شما مینگرد.»
[این حدیث را مسلم در باب «تحریم ظلم المسلم و خذله» روایت کرده است.]
(۲۲) «اِنَّ مِنَ الْـمَعْرُوْفِ أَنْ تَلْقی أَخاكَ بِوَجْهٍ طَلْقٍ.»
۲۲- «(هیچ نوعی از انواع حُسن سلوک و رفتار شایسته و بایسته و نیکو و خوب را حقیر و ناچیز و کوچک و بیارزش مشمارید؛ زیرا) به راستی پارهای از موارد حُسن سلوک و رفتار نیکو و بایسته (که خرج و هزینهای هم ندارد،) آن است که با برادر خویش با خندهرویی و چهرهای شاداب و گشاده، ملاقات نمایی.»
[این حدیث را احمد در «مُسنَد» خویش، و ترمذی در «صحیح» خود روایت کردهاند.]
(۲۳) «اِنَّ أَوْلَی النّاسِ بِاللهِ مِنْ بَدَأَ بِالسَّلامِ.»
۲۳- «برترین مردمان به نزد خدای، کسی است که سلام را آغاز کند؛ (یعنی نخست سلام نماید و آغازگر آن باشد.)»
[این حدیث را ابوداود در باب «فی فضل من بدأ بالسلام» روایت کرده است.]
(۲۴) «اِنَّ الرِّبا وَ اِنْ كَثُرَ فَاِنَّ عاقِبَتَهُ تَصِیْرُ اِلی قُلٍّ.»
۲۴- «ربا و رباخواری، اگر چه بسیار گردد، فرجام آن به سوی کاستی و بیبرکتی است».
[این حدیث را حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، در کتاب «البیوع» روایت کرده است.]
(۲۵) «اِنَّ الْغَضَبَ لَیُفْسِدُ الْاِیْمانَ كَما یُفْسِدُ الصَّبِرُ الْعَسَلَ.»
۲۵- «بیگمان خشم و غضب، ایمان را چنان از بین میبرد که گیاه، «صَبِر»، عسل را فاسد میگرداند.»
[این حدیث را بیهقی در «شعب الایمان» روایت کرده است.]
(۲۶) «اِنَّ الصِّدْقَ بِرٌّ، وَّ اِنَّ الْبِرَّ یَهْدِیْ اِلَی الْـجَنَّةِ.»
۲۶- «بیگمان، راستی و راستگویی، نیکی است (یعنی به نیکی راه مینماید،) و نیکی به سوی بهشت رهنمون میشود.»
[این حدیث را مسلم در باب «قبح الکذب و حسن الصدق و فضله» روایت کرده است.]
(۲۷) «وَ اِنَّ الْكَذِبَ فُجُوْرٌ، وَّ اِنَّ الْفُجُوْرَ یَهْدِیْ اِلَی النّارِ.»
۲۷- «و بیتردید، دروغ ودروغبافی، بدی است (یعنی به بدی راه مینماید؛) و بدی به سوی دوزخ رهنمون میشود.»
[این حدیث را مسلم در باب «قبح الکذب و حسن الصدق و فضله» روایت کرده است.]
(۲۸) «اِنَّ اللهَ حَرَّمَ عَلَیْكُمْ عُقُوْقَ الْأُمَّهاتِ، وَ وَأْدَالْبَناتِ، وَ مَنْعَ وَهاتِ وَ كَرِهَ لَكُمْ قِیْلَ وَ قالَ، وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ، وَ اِضاعَةَ الْمالِ.»
۲۸- «به راستی خداوند بلندمرتبه، اذیّت و رنجانیدن مادران و زنده به گور کردن دختران و مَنع واجبات (عدم پرداخت حقوق مستحقّان و محرومان از قبیل: زکات و غیره) و طلب مال دیگران (به ناحق) را بر شما حرام نموده است؛ و باز، گفتن هر سخنی که شنیده شده (قیل و قال)، و زیاد سؤال کردن (در چیزی که فایدهای ندارد)، و ضایع کردن مال و صرف آن در مصارف غیر مشروع را از شما مکروه و ناپسند دانسته است.»
[این حدیث را بخاری در باب «ما ینهی عن اضاعة المال و قول الله: و الله لا یحب الفساد» و مسلم در باب «النهی عن کثرة المسائل» روایت کردهاند.]
(۲۹) «اِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمالِ اِلَی اللهِ تَعالی، اَلْحـُبُّ فِیْ اللهِ وَ الْبُغْضُ فِیْ اللهِ.»
۲۹- «بیگمان، محبوبترین و بهترین کارها در پیشگاه خدا، دوست داشتن و دشمن داشتن در راه حق است».
[این حدیث احمد در «مُسنَد» خویش، و ابوداود در باب «مجانبة اهل الاهواء و بغضهم» روایت کردهاند.]
(۳۰) «أَلا اِنَّ الدُّنْیا مَلْعُوْنَّةٌ وَ مَلْعُوْنٌ ما فِیْها، اِلّا ذِكْرُ اللهِ، وَ ما والاهُ وَ عالِمٌ، أَوْ مُتَعَلِّمٌ.»
۳۰- «به هوش که بیگمان، دنیا نفرین شده است و آنچه هم در آن است نفرین شده است؛ مگر یاد و نام خدا و آنچه که خدا (از کردار نیک و گفتار شایسته و پندار بایسته) دوست دارد و نیز آنان که دانشمند یا دانشجو هستند».
[این حدیث را ترمذی در باب «ماجاء فی هوان الدنیا علی الله» روایت کرده است.]
(۳۱) «اِنَّ مِمّا یَلْحَقُ الْمـُؤْمِنَ مِنْ عَمَلِهِ وَ حَسَناتِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ عِلْمًا عَلَّمَهُ وَ نَشَرَهُ، وَ وَلَدًا صالِحًا تَرَكَهُ، أوْ مُصْحَفًا وَّرَّثَهُ، أَوْ مَسْجِدًا بَناهُ، أَوْ بَیْتًا لِّاِبْنِ السَّبِیْلِ بَناهُ، أَوْنَهْرًا أَجْراهُ، أَوْصَدَقَةً أَخْرَجَها مِنْ مّالِهِ فِیْ صِحَّتِهِ وَ حَیاتِهِ، تَلْحَقُهُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ.»
۳۱- «بیتردید، از جمله کارهای نیک و شایستهی انسان باایمان و حقگرا که پس از مرگ او به وی میپیوندند و ثواب و پاداشش بدو میرسند، علم و دانشی است که آن را در بین مردم منتشر نموده، و نیز فرزند شایسته و صالحی است که از خود بر جای نهاده، و نیز قرآنی است که ارث گذاشته و یا مسجد و عبادتگاهی است که آن را ساخته، یا خانهای است که برای در راه ماندگان و مسافران بر پا کرده، و یا نهر آبی است که آن را برای استفادهی عموم، روان ساخته، و یا صدقه و دَهش مالی است که در طیّ زندگی و در زمان صحّت و تندرستی خوش، از اموال و داراییاش جدا کرده و در راه خدا وقف نموده است؛ این کارهای نیک و شایسته است که ثواب و پاداششان پس از مرگ انسان نیز به وی میپیوندند و بدو میرسند».
[این حدیث را ابن ماجه در باب «ثواب معلّم الناس الخیر»، و بیهقی در «شعب الایمان» روایت کردهاند.]
(۳۲) «اِنَّ اللهَ لِیُؤَیِّدُ هذا الدِّیْنَ بِالرَّجُلِ الْفاجِرِ.»
۳۲- «بیگمان، خداوند بلندمرتبه، این دین را گاه به وسیلهی مرد تاریک اندیش و بدرفتار، یاری میرساند.»
[این حدیث را بخاری در باب «ان الله لیؤیّد الدین بالرجل الفاجر» روایت کرده است.]
(۳۳) «اِنَّ مِنْ أَشْراطِ السّاعَةِ أَنْ یَّتَباهَی النّاسُ فِیْ الْمـَساجِدِ.»
۳۳- «بیگمان، از نشانههای نزدیک شدن رستاخیز، یکی این است که مردم به مساجد خویش بر یکدیگر فخر میفروشند.»
[این حدیث را بیهقی در «سُنَنالکبری»، ابوداود در باب «فی بناء المساجد»، نسایی و دارمی روایت کردهاند.]