«اِنَّما»
جملههایی که با حرف «انّما» شروع شدهاند
(۱) «اِنَّما شِفاءُ الْعَیِّ اَلسُّؤالُ.»
۱- «جز این نیست که شفای نادانی، پرسش است».
[این حدیث را ابوداود در باب «فی المجروح یَتَیَمَّمُ» روایت کرده است.]
(۲) «اِنَّما الْأَعْمالُ بِالْـخَواتِیْمِ.»
۲- «جز این نیست که ارزش کارهای انسان به (نیّت و) فرجام آنها است.»
[این حدیث را بخاری در باب «العمل بالخواتیم»، و احمدبن حنبل در «مُسنَد» خویش روایت کردهاند.]
(۳) «اِنَّمَا الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِّنْ رِیاضِ الْـجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِّنْ حُفَرِ النّارِ.»
۳- «جز این نیست که گور، یا باغچهای از باغچههای بهشت است و یا گودالی از گودالهای دوزخ».
[این حدیث را ترمذی روایت کرده است.]