اَلـْجُمَلاتُ الْـمُصَدَّرَةُ ب «لیس» النّاقصة
جملههایی که با «لیس» (یکی از افعال ناقصه) آمده است
(۱) «لَیْسَ الشَّدِیْدُ بِالصُّرْعَةِ، اِنَّمَا الشَّدِیْدُ الَّذِیْ یَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ.»
۱- «توانمندی و قهرمانی و نیرومندی و پهلوانی، به کشتی گرفتن و به زمین کوفتن دیگران نیست؛ بلکه توانمند و دلاور راستین، آن کسی است که به هنگام فَوَران خشم، توانمندانه زمام آن را به کف میگیرد و خویشتنداری میورزد.»
[این حدیث را بخاری در باب «الحذر من الغضب»، و مسلم در باب «فضل من یملك نفسه عند الغضب و بایّ شیء یذهب الغضب» روایت کردهاند.]
(۲) «لَیْسَ مِنّا مَنْ خَبَّبَ اِمْرَأَةً عَلی زَوْجِها، أَوْ عَبْداً عَلی سَیِّدِهِ.»
۲- «آن کسی که زنی را به زیان شوهرش؛ یا بردهای را به زیان خواجهاش فریب دهد، از ما نیست.»
[این حدیث را ابوداود در باب «فیمن خبب امرأة علی زوجها» روایت کرده است.]
(۳) «لَیْسَ مِنّا مَنْ لَّمْ یَرْحَمْ صَغِیْرَنا، وَ لَمْ یُوَقِّرْ كَبِیْرَنا، وَ یَأْمُرُ بِالْـمَعْرُوْفِ، وَ یَنْهَ عَنِ الْـمُنْكَرِ.»
۳- «آن کسی که به کوچکتر ما مهر نورزد و بزرگتر ما را گرامی ندارد و مردم را به کارهای پسندیده فرا نخواند و از کارهای ناشایسته باز ندارد، از ما نیست.»
[این حدیث را ترمذی در باب «ماجاء فی رحمة الصبیان» روایت کرده است.]
(۴) «لَیْسَ الْـمُؤْمِنُ بِالَّذِیْ یَشْبَعُ وَ جارُهُ جائِعٌ اِلی جَنْبِهِ.»
۴- «آن کسی که خود سیر باشد و همسایهاش در کنار او گرسنه باشد، انسان باایمان و حقگرایی نیست.»
[این حدیث را بیهقی در «شعب الایمان» روایت کرده است.]
(۵) «لَیْسَ الْـمُؤْمِنُ بِالطَّعّانِ، وَلا بِاللَّعّانِ، وَلَا الْفاحِشِ، وَ لَا الْبَذِیِّ.»
۵- «انسان با ایمان و حقگرا، نه طعنه زننده است و نه لعنت فرستنده و نفرینکننده، و نه بدگو و نه بدزبان و زشتگوی».
[این حدیث را ترمذی در باب «ما جاء فی اللعنة» روایت کرده است.]
(۶) «لَیْسَ الْواصِلُ بِالْـمُكافِیءُ وَ لكِنَّ الْواصِلَ الَّذِیْ اِذا قُطِعَتْ رَحِمُهُ، وَصَلَها.»
۶- «وصلکنندهی راستینِ پیوند خویشاوندی، کسی نیست که به خاطر جبران رابطهای که خویشاوندانش با او دارند، صله رحمی کند؛ بلکه کسی است که اگر دیگران با او قطع رابطه کنند، او رابطه برقرار نماید؛ (به تعبیری دیگر: انجام دهندهی راستینِ صلهی رحم، آن نیست که با شخصی که با وی صلهی رحم انجام داده است، صلهی رحم به جای آورد و تلافی کند؛ بلکه وصلکنندهی واقعی، کسی است که با شخصی که پیوند و صلهی او را قطع کرده و با او صلهی رحم انجام نمیدهد، صلهی رحم به جای آورد.)»
[این حدیث را بخاری در باب «لیس الواصل بالمکافیء» روایت کرده است.]
(۷) «لَیْسَ الْغِنی عَنْ كَثْرَةِ الْعَرَضِ وَلكِنَّ الْغِنی غِنَی النَّفْسِ.»
۷- «ثروت و بینیازی، به فراوانی ثروت نیست؛ بلکه بینیازی حقیقی، در بینیازی روحی و روانی است.»
[این حدیث را بخاری در باب «الغنی، غنی النفس»، و مسلم در باب «لیس الغنی عن کثرة العرض» روایت کردهاند.]
(۸) «لَیْسَ الْكَذّابُ الَّذِیْ یُصْلِحُ بَیْنَ النّاسِ وَیَقُوْلُ خَیْراً، وَّ یَنْمِیْ خَیْراً.»
۸- «کسی که برای اصلاح و ایجاد سازش میان مردمان بکوشد، و سخن نیک بگوید و یا به کسی نیکی و خوبی نسبت دهد، دروغگو شمرده نمیشود.»
[این حدیث را بخاری در باب «لیس الکاذب الذي یصلح بین الناس»، و مسلم در باب «تحریم الکذب و بیان ما یباح منه» روایت کردهاند.]
(۹) «لَیْسَ شَیْءٌ أَكْرَمَ عَلَی اللهِ مِنَ الدُّعاءِ.»
۹- «هیچ چیزی در بارگاه خداوند بلندمرتبه، ارجمندتر و گرامیتر از دعا و نیایش نیست».
[این حدیث را ترمذی در باب «ماجاء فی فضل الدعاء» روایت کرده است.]
(۱۰) «لَیْسَ مِنّا مَنْ ضَرَبَ الْخـُدُوْدَ، وَ شَقَّ الْـجُیُوْبَ، وَ دَعا بِدَعْوَی الْجاهِلِیَّةَ.»
۱۰- «آن کسی که (به هنگام گرفتار آمدن به مصیبت)، به گونهها چنگ زند و گریبان چاک و پاره نماید و همانند دوران تاریک جاهلیّت فراخواند (همانند فریاد زدن دوران جاهلیّت، فریاد زند،) از ما نیست.»
[این حدیث را بخاری در باب «لیس منّا من ضرب الخدود» و مسلم در باب «تحریم الضرب الخدود و شق الجیوب و الدعاء بدعوی الجاهلیة» روایت کردهاند.]
(۱۱) «لَیْسَ الْـخَبَرُ كَالْـمُعایَنَةِ.»
۱۱- «گزارش و خبر، به سان دیدن و مشاهده کردن نیست. (خبر دادن دیگران، مانند به چشم دیدن نیست؛ به تعبیری دیگر، شنیدن، کی بود مانند دیدن.)»
[این حدیث را احمد بن حنبل از «مُسنَد» خویش روایت کرده است.]